داستان ون برقی ناسا، پروژهای محرمانه در دهه ۷۰ میلادی
در دههی پرهیاهوی ۱۹۷۰، درست پسازآنکه گردوغبار فرود بر ماه فرونشست، ناسا با چالشی زمینی روبرو شد. چگونه میتوانست به مردم آمریکا ثابت کند که سرمایهگذاری در فضا، حتی در وقفهی میان برنامهی آپولو و پرتاب اولین شاتل، همچنان ارزشمند است؟ پاسخ در یک پروژهی شگفتانگیز یعنی ساخت یک ون پستی برقی نهفته بود. این آژانس فضایی میخواست نشان دهد که دستاوردهای سفر به فضا چیزی فراتر از نوشیدنیهای فوری و بستنی فضانوردان است. برای همین، در سال ۱۹۷۶ برنامهای به نام اسپینآف را کلید زد تا فناوریهای فضایی با کاربردهای روزمره را به مردم معرفی کند. در میان اولین تلاشهای این برنامه، ایدهای متولد شد که دههها از زمان خود جلوتر بود. شاید عجیب به نظر برسد اما تحقیقات ناسا در حوزهی خودروهای برقی ریشهای کاملاً منطقی داشت. در فضا، هر گرم از وزن اهمیت دارد و سیستمهای ذخیرهی انرژی بهینه حیاتی هستند. باتریهای سنگین سربی-اسیدی که روی زمین کاربرد داشتند، برای هر فضاپیمایی یک کابوس بودند. به همین دلیل ناسا در مأموریتهای آپولو و جمینی از باتریهای گرانقیمت و عمدتاً یکبارمصرف نقره-روی استفاده میکرد.
از فضا تا اداره پست
این محدودیتها مهندسان ناسا را به سمت تحقیق روی شیمیهای جدید باتری سوق داد. آنها روی باتریهای نیکل-روی متمرکز شدند؛ فناوریای که از اوایل قرن بیستم وجود داشت اما اطلاعات دقیقی از چرخهی عمر و نقاط ضعف آن در دسترس نبود. ناسا با بهینهسازی این فناوری، به باتریهایی دست یافت که چگالی انرژی آنها تقریباً دو برابر باتریهای سربی-اسیدی بود. اینجا بود که اداره پست ایالاتمتحده وارد ماجرا شد. ناسا با همکاری مرکز تحقیقاتی لوئیس، یک ون پستی برقی مدل Otis P-500 را برداشت و باتریهای سربی-اسیدی آن را با پک باتری نیکل-روی ساخت خود جایگزین کرد. این عملاً اولین خودروی برقی بود که توسط ناسا ساخته شد، حتی اگر فقط منبع قدرتش را تأمین کرده بود. نتایج خیرهکننده بود. ون پستی ناسا با یکبار شارژ میتوانست تا ۸۸ کیلومتر مسافت را با سرعت ۳۲ کیلومتر بر ساعت طی کند. این برد تقریباً دو برابر چیزی بود که همان ون با باتریهای قدیمی ارائه میکرد و بسیار بهتر از جیپهای برقی DJ-5E بود که اداره پست با برد ۴۶ کیلومتری در ناوگان خود داشت.
یک شکست آموزنده
با وجود این موفقیت، پروژه هرگز به تولید انبوه نرسید. اداره پست درنهایت ناوگان دیگری با باتریهای سربی-اسیدی سفارش داد که از نظر فنی یک فاجعه از آب درآمد و برنامهی برقیسازی این سازمان را برای دو دهه به حاشیه راند؛ اما مشکل باتریهای خود ناسا چه بود؟ آزمایشهای بیشتر نشان داد که باتریهای نیکل-روی، با وجود قدرت بالا، دوام کافی برای چرخههای شارژ و دشارژ متعدد در یک کاربرد تجاری را ندارند. به زبان ساده، آنها خیلی زود ضعیف میشدند؛ اما از دیدگاه ناسا، این مأموریت یک پیروزی بود. هدف اصلی آنها جمعآوری داده برای انتخاب باتری مناسب برای پروازهای فضایی آینده بود و این پروژه دقیقاً همین کار را کرد. این شکست تجاری، درواقع صنعت خودروهای برقی را به مسیر درستی هدایت کرد. با کنار رفتن فناوری روی، توجهها به سمت باتریهای نیکل-متال هیدرید جلب شد؛ همان فناوری که در دههی ۹۰ میلادی، منبع انرژی خودروهایی مانند هوندا اینسایت و جنرال موتورز EV-1 شد و راه را برای انقلاب برقی امروز هموار کرد.
منبع: MotorTrend