دوئل بی‌ام‌و M5 و کادیلاک CT6-V

متأسفانه بعضی از مشخصات نوشته شده دقیق نیست ..
از جمله اینکه شتاب صفر تا صد ام ۵ رو ۲.۸ نوشتین که درسته توی آزمایش کار اند درایور ۲.۹ ثبت کرده ؛ اما عدد اعلامی خود کمپانی ب ام و ۳.۳ ثانیه هست …. که خب این اصل توی کادیلاک رعایت نشده و دقیقا عدد اعلامی کارخونه توی جدول درج شده …. ( یا باید اطلاعات جفت خودروها طبق اعداد و ارقام اعلامی کمپانی سازنده باشه ؛ یا هم اینکه بهترین اعدادی که هر دو تا ماشین ثبت کردن رو بنویسید تا مقایسه عادلانه تر بشه )
بگذریم ..
صحبت از انجین ۴.۲ لیتری جی ام شد که اتفاقا چند تا پست قبلی هم در موردش مطلب گذاشته بودن که از نظر من تحت سیاست های ماری بارا این انجین یکی از مظلوم ترین انجین های تاریخ جی ام هس که کلی هزینه برای تحقیق و توسعه اش شده اما دست آخر هیچ و پوچ … ( تازه کم کم میخوان عرضه محدودش رو شروع کنن ) ؛ هر چند که حماقت های جی ام در طول تاریخ حیاتش با توجه به امکانات و چیزایی که در دسترس خودش داشته ؛ توی یه لیست جا نمیشه و این هم یکی دیگه از اوناس )
بنظرم بهتره یکم در مورد این موتور که واقعا هم معرکه هس باهم صحبت کنیم :
این انجین که از سری انجین های بلک وینگ هست و توی نمایشگاه نیویورک سال ۲۰۱۸ روی همین سدان اسپرت ct6 معرفی شد و به‌طور اختصاصی برای کادیلاک توسعه پیدا کرده بود .(قبل از معرفی این انجین در ۲۰۱۸ انجین های V8 فقط توی دو تا ماشین کادیلاک یعنی اسکالید و CTS-V پیدا می‌شد. هردو تای این ماشین ها به انجین های عمومی جنرال موتورز مجهز هستن که توی ماشین های دیگه جی ام مثل شورلت سیلورادو و کوروت Z06 هم استفده میشد؛ اما این انجین اختصاصی برا کادیلاک بود )
همونطور که بالاتر هم گفتم این انجین انحصاری برای کادیلاک هستش تا اونجایی که مدیر برنامه های بلک وینگ کادیلک دربارش گفته که به غیر از قسمت‌های غیرمکانیکی مثل سنسور موقعیت میل‌لنگ ؛ هیچ‌ یک از قطعات و پارت های اون با انجین های دیگه جی ام مشترک نیست …
توی این موتور دو تا توربوشارژر با سایز های برابر و عین همدیگه استفاده شده (به همین خاطر هم بلک‌وینگ یه انجین توئین توربو است ن بای‌توربو) بین دو بلوک سیلندر ( بلوک وی شکل )قرار گرفتن و تا ۲۰ psi بوست هوا رو به داخل محفظه احتراق تزریق میکنن …
این ترکیب انجین و توربوشارژر هایی که بالاتر گفتم بهش Hot Vee میگن ( البته کادیلاک اولین کمپانی لوکس نیست که از این آرایش استفاده میکنه ؛ بلکه سالیان سال هس که بیمر و آ ام گ هم از ابن آرایش استفاده میکنند )که اگه بخوایم با ترکیب سنتی که توربوشارژرها توی خارج از موتور قرار می‌گیرند مقایسش کنیم ، ابعاد و اندازه جمع‌وجورتر و کوچیک تر و تأخیر توربوی کمتری دارد ( که همین ابعاد کوچیک تر باعث میشع جا دادن انجین توی محفظه موتور راحت تر و امکان نصب انیجن توی ارتفاع پایین تر و بخش عقب تر فراهم بشه که در نهایت منجر به تقسیم وزن بهتر بین اکسل های جلو و عقب و هندلینگ بهتر میشه ) دلیل کاهش لگ هم اینه که گازهای خروجی اگزوز دیگه یه مسافت طولانی رو طی نمیکنند تا توربین‌های توربوشارژرها را بگردونن … ( البته این ترکیب در کنار همه مزایاش عیوبی هم داره که میشه به اینجاد گرما و حراریت و در نتیجه اصطکاک بیشتر و در آخر استهلاک و خرابی های بیشتر و قابلیت اطمینان پایین تر موتور میشه که به وضوح این مورد رو میشه توی انجین های ۸ سسلندر ب ام و دید )
همه انجین های بلک وینگ به‌صورت دست‌ساز توسط یکی از شش متخصص این انجین ها سر هم بندی میشه که امضاش روی یه پلاک در اینترکولر سمت شاگرد نصب میشه …
نکته قابل توجه در باره این انجین این هس که توی دور ۲ هزار rpm؛ انجین ۹۰ درصد از گشتاور خودش یعنی حدود ۷۶۵ نیوتن متر رو در دسترس راننده قرار میده که خب یعنی برای دستیابی به حداکثر پرفورمنس انجین خیلی لازم نیس دورموتور بالا بره که صد در صد استهلاک هم کاهش میده ..
.
.
.
.
اما با همه این اوصاف رأی من بنا به علاقه شخصی و فلسفه خودروسازی که دوسش دارم ؛ بیمر خواهد بود …

19

4