آیا کار در تاکسی اینترنتی به صرفه است؟ روایت نویسنده پدال از فعالیت در پلتفرم آنلاین
پلتفرمهای هوشمند حملونقل، زندگی میلیونها نفر را در شهرهای بزرگ سامان دادهاند، اما در پسِ سهولت و دسترسی آنی، یک معادله اقتصادی ناعادلانه در جریان است. با وجود اینکه رانندگان ستون فقرات این کسبوکار دیجیتال هستند اما آیا درآمد آنها کفاف هزینههای زندگی و استهلاک سرمایه اصلیشان یعنی خودرو را میدهد؟
نویسنده پدال در یک پیمایش دو ساعته و میدانی در یک شهر بزرگ، پرده از این واقعیت برداشت. این گزارش، نه تنها از بیصرفه بودن کار با خودروی بنزینسوز حکایت دارد، بلکه نشان میدهد کمیسیونهای بالای پلتفرمها و تحمل ساعتها نشستن در ترافیکهای فرساینده، چگونه حاشیه سود را نابود کرده و سلامتی رانندگان را هدف قرار داده است. در این دو ساعت، هرچند پول به سرعت به حساب واریز شد، اما راننده بیش از هر چیز، احساس میکرد که زمان و سلامتی خود را میفروشد تا تنها هزینههای جاری زندگی را تأمین کند.
بخش اول: آغاز کار زیر بارش باران و سایه سنگین کمیسیون
ساعت ۱۱ صبح بود و باران بر شیشه خودرو مینشست. سیستم تسویه آنی اپلیکیشن، در اولین سفر که مبلغ نمایش داده شده در گوشی راننده حدود 32 هزار تومان بود، حس اعتماد را ایجاد کرد.
اما نباید فراموش کرد که پیش از واریز این مبلغ، سهمی از آن به عنوان کمیسیون از درآمد راننده کسر و حدود 27 هزار تومان به عنوان مبلغ خالص سفر به حساب واریز شد. این سهم کمیسیون که در برخی پلتفرمها تا ۲۰ درصد نیز میرسد، بدون توجه به هزینههای متغیر راننده مانند استهلاک و سوخت و صرفاً بر اساس مبلغ دریافتی مشتری محاسبه میشود. این امر، نوعی فشار اقتصادی دائمی را بر راننده اعمال میکند که گویی بخش قابلتوجهی از زحمات او، پیش از لمس جیبش، به حساب مالک پلتفرم واریز میشود؛ هزینهای ثابت و سنگین برای دسترسی به یک بازار کار که نرخگذاری آن توسط خود راننده تعیین نمیشود.
بخش دوم: سفر طولانی و کابوس نرخ و ترافیک
در سفر دوم به سمت حومه شهر، نرخ حدود 80 هزار تومانی برای مسیر 15 کیلومتری، در برابر نرخ بیش از 200 هزار تومانی آژانسها و تاکسیهای خطی یک شوک آشکار بود. در واقع ما فقط برای آشنا شدن با زوایای پیدا و پنهان فعالیت در تاکسی اینترنتی این سفر را قبول کردیم و در حالت عادی اصلاً منطقی نیست چنین سفری با چنین مبلغ بسیار پایین پذیرفته شود. مسافر مشاور املاک، در میان صحبتهای اقتصادی خود، تلویحاً تأیید میکرد که پایین بودن نرخ در تاکسیهای اینترنتی، دلیلی است بر انتخابها دائمی سفر با این شکل از حملونقل؛ اما در پسِ این سفر، فشار مضاعفی وجود داشت: فشار جسمی نشستن طولانی پشت فرمان!
راننده تاکسی اینترنتی، در واقع یک کارمند دائمی ترافیک شهری است. در این دو ساعت، علاوه بر رانندگی، بدن راننده بهطور مداوم درگیر تحمل ارتعاشات خودرو، حفظ تمرکز بالا و از همه مهمتر، نشستن ثابت و طولانیمدت در ترافیکهای متراکم میشود. ضمن اینکه به چنین مواردی باید توجه دائمی به نقشه و مسیر را نیز افزود که خطر تصادف را بالا میبرد.
چیزی که در زمان سفر ذهن ما را مشغول کرده بود و زمزمه میکردیم این بود: در آن لحظات که ماشین در ترافیک سنگین، قدمبهقدم حرکت میکرد، بیش از اینکه نگران درآمد باشیم، نگران کمر و گردن بودیم. این شغل، درآمد امروز را میدهد، اما هزینهاش را با ستون فقرات از شما میگیرد. این فشار جسمی، بهویژه در شهری غیر از تهران که احتمالاً ترافیکهای غیرقابلپیشبینی دارد، خود را در قالب کمردرد مزمن، مشکلات دیسک و ضعف بینایی در درازمدت نشان میدهد؛ یعنی سودی که امروز کسب میشود، در واقع نوعی قرض گرفتن از سلامتی آینده است.
بخش سوم: پرسه در فرودگاه و بازگشتهای خالی تکراری
سفر دوم به حومه شهر و نزدیک یک روستا با هزینه بسیار پایین صورت گرفت و نیمه خالی لیوان هم عدم وجود مسافر برای بازگشت بود! در واقع مسیر برگشت را خالی برگشتیم تا مشکلات فعالیت در تاکسیهای اینترنتی بیش از پیش خود را نشان دهد.
سومین سفر که بازهم برای آشنایی با چند و چون فعالیت در پلتفرمهای آنلاین تاکسی قبول کردیم سفر به فرودگاه با نرخ ناچیز حدود 80 هزار تومان ناخالص بود که این عدم تعادل اقتصادی را به اوج رساند؛ اما نکته مهم، تکرار پدیده بازگشتهای خالی است؛ پس از سفر به حومه شهر و پس از بازگشت از فرودگاه (به دلیل محدودیتهای قانونی عدم فعالیت تاکسی اینترنتی تا شعاع یک کیلومتری فرودگاه)، مجبور به سوزاندن سوخت و استهلاک بدون کسب درآمد شدیم. این بازگشتهای خالی، بیش از هر چیز، درآمد ناخالص 100 هزار تومانی در ساعت را به یک فریب اقتصادی تبدیل میکند.
جاده یکطرفه: شغل واقعی یا کاذب؟
اگر کمیسیون مثلاً ۱۵ تا ۲۰ درصدی را از مجموع درآمد ناخالص کسر کنیم، رقم خالصی که باقی میماند، با کسر هزینه سوخت و سهم روزانه استهلاک (تعویض روغن، لنت و لاستیک)، عملاً صفر یا در مواردی منفی میشود. این سیستم، به اقتصاد یکطرفه شباهت دارد؛ جایی که پلتفرم سهم خود را از قبل تضمین میکند و راننده باید باقیمانده ناچیز را میان هزینههای متغیر و استهلاک ثابت ماشین تقسیم کند. صادقانه باید گفت ما تاکنون به هیچ عنوان تصور چنین درآمد و دشواریهایی را نداشتیم اما پس از تنها دو ساعت کار در پلتفرمهای آنلاین موارد زیادی برای ما آشکار شد.
بخش چهارم: جمعبندی مالی، جسمی و اجتماعی
در پایان دو ساعت فعالیت و سه سفر، واقعیت پیش روی نویسنده پدال بسیار تلخ بود. با وجود امتیازات فنی اپلیکیشن و تسویه سریع، سود خالص ساعتی عملاً ناچیز است.
این تجربه نشان داد که کار در ناوگان اینترنتی، بهخصوص برای رانندگانی که خودروی بنزینسوز دارند و این شغل را به عنوان تنها منبع درآمد مینگرند، یک بازی خطرناک است. آنها در یک تعادل شکننده میان درآمد روزانه ناچیز و استهلاک مداوم سرمایه یعنی خودرو و تهدید سلامتی خود قرار دارند. این شغل، دیگر یک انتخاب اقتصادی جذاب نیست، بلکه به یک اجبار معیشتی تبدیل شده است؛ اجباری که در آن، راننده نه تنها ماشین، بلکه جسم و سلامتیاش را نیز به تدریج مستهلک میکند. از شما عزیزان نیز میخواهیم تجربیات خود را چه به عنوان راننده و چه به عنوان مسافر با ما به اشتراک بگذارید.
موارد مثبت فعالیت در تاکسی اینترنتی
- زمان کاری منعطف
- دریافت درآمد بصورت روزانه
- امکان فعالیت پاره وقت و تمام وقت
موارد منفی فعالیت در تاکسی اینترنتی
- استهلاک بالای خودرو
- درآمد متغیر و وابسته به نوع سفرها
- کمیسیون بالا
- خستگی جسمی و روحی
- برخورد با مسافران بدرفتار و بی حوصله
- نوسان قیمت سوخت و هزینه های تعمیرات