ملاقات شورلت کوروت C2 با جگوار E تایپ، دو کلاسیک زیبا، دو فلسفه متفاوت
در دوران قبل از جنگ جهانی دوم، خودروها شباهت زیادی به هم داشتند و اگر لوگوی آنها حذف میشد، تشخیص اینکه محصولی از فورد، شورلت یا آستین هستند تقریباً غیرممکن بود. تا پایان جنگ اما خودروهای مختلف آمریکایی، بریتانیایی و ژاپنی رفتهرفته با تفاوتهایی از هم متمایز شدند و این تنوع بین برندها و مدلها به شکلگیری پایههای طراحی مدرن خودرو کمک کرد. با پیشرفت طراحی پس از جنگ، حالا طراحان میتوانستند از هنر و علم استفاده کنند تا ملیت خودروهای خود را بهتر نشان دهند.
در آمریکا، پس از پایان جنگ تغییری اساسی در طراحی خودروها ایجاد شد. در کنار بزرگراههای پهناوری که خیلی زود ساخته شدند، خودروسازان آمریکایی فضا، ذخایر نفت و رفاه موردنیاز برای بزرگتر و لوکستر کردن خودروهای خود را داشتند. موتورهای V8 بزرگ و حتی فاصلهٔ محوری کشیده به ویژگیهای یک خودروی اسپرت خوب از دید آمریکاییها تبدیل شدند و این روند در اوایل دههٔ 60 عصر ماسل کارها را آغاز کرد؛ اما حتی قبل از اینکه پونتیاک با GTO در سال 1964 آغازگر دورانی باشد که از آن بهعنوان رنسانس خودروهای عضلانی یاد میشود، «زورا دانتوف» و تیمی از مهندسان و طراحان در شورلت، یک خودروی اسپرت V8 عضلانی تولید کردند.
کوروت C2 با طراحی «لری شینودا» به شکلی رادیکال از C1 فاصله گرفته بود. کوروت تحت هدایت «بیل میچل»، رئیس وقت تحقیق و توسعهٔ جنرال موتورز، دگرگونی عمیقی را تجربه کرد. چراغهای جلوی معمولی C1 کنار رفتند و جای خود را به چراغهای مخفی دادند که طی 40 سال بعد به نماد کوروت تبدیل شدند. یکی از جذابترین ویژگیهایی که توسط میچل به C2 افزوده شد، شیشهٔ عقب دوتکه بود که هرچند فقط یک سال دوام آورد ولی به یکی از نمادهای C2 تبدیل شد. نسل دوم کوروت ابتدا با یک موتور V8 بلوک کوچک 5.4 لیتری عرضه شد که بسته به آپشنها میتوانست تا 360 اسب بخار قدرت تولید کند.
بعداً اما موتورهای بلوک بزرگ 6.5 لیتری و 7 لیتری ارائه شدند که با سه کاربراتور روچستر تا 435 اسب بخار قدرت تولید میکردند. با سیستم تعلیق عقب مستقل، ترمزهای دیسکی و دیفرانسیل لغزش محدود سفارشی نیز کوروت بیشتر به یک خودروی اسپرت واقعی شبیه میشد تا ماسل کار. کوروت C2 از هر لحاظی تجسم چیزی بود که دههٔ 60 را به دورانی متحول کننده برای ایالاتمتحده تبدیل کرد. C2 با طراحی چشمگیر و حجم موتور ظاهراً بیپایان، کشوری را نشان میداد که توقفناپذیر به نظر میرسید. به همین دلیل بود که با شروع برنامهٔ آپولو، فضانوردان ناسا همگی کوروت C2 سوار میشدند.
از سوی دیگر، شرایط جگوار E تایپ کاملاً متفاوت بود. مردان این شرکت که آن زمان با نام SS Cars شناخته میشد، برای تغییر هویت این برند حتی تا زمان تسلیم آلمان در می 1945 و پایان جنگ صبر نکردند و در مارس 1945 نام شرکت را به جگوار کارز تغییر دادند. هرچند کمبود مواد اولیه پس از جنگ به خودروسازان بریتانیایی آسیب زد ولی تیم جگوار پر دل و جرأت بودند و پروژههای بزرگی را شروع کردند. سه پیروزی متوالی از سال 1955 تا 1957 در مسابقات لمان، مستقیماً مسیر طراحی خودروهای جادهای جگوار را شکل داد. اجداد E تایپ یعنی XK120، XK140 و XK150 سه خودروی اسپرتی از بریتانیا هستند که در بین بهترینهای تاریخ قرار گرفتهاند.
مثل تیمی که کوروت C2 را طراحی کرد، «مالکوم سایر» طراح جگوار هم یک هنرمند واقعی بود. وی درواقع یک مهندس هوانوردی بود و در سالهای جنگ برای شرکت هواپیماسازی بریستول کار میکرد. درک هوشمندانهٔ سایر از آیرودینامیک پس از جنگ در پیستها به کمک جگوار آمد و باعث طراحی و تولید مدلهای مسابقهای C تایپ و D تایپ شده که سه پیروزی متوالی را برای شرکت بریتانیایی به ارمغان آورد. تمام این دانش در E تایپ هم که DNA مشترکی با D تایپ مسابقهای داشت اعمال شد. E تایپ که شیکترین و آیرودینامیکترین خودروی تولیدی تاریخ جگوار محسوب میشد، دو سال زودتر از کوروت C2 در نمایشگاه ژنو 1961 رونمایی شد.
E تایپ ابتدا با یک پیشرانهٔ 3.8 لیتری شش سیلندر خطی عرضه شد اما بعداً موتور بزرگتر 4.2 لیتری جای آن را گرفت که هرچند همان 265 اسب بخار قدرت قبل را داشت ولی گشتاور بیشتری برابر با 388 نیوتن متر (بجای 325 نیوتن متر) تولید میکرد. E تایپ همچنین با سیستم تعلیق مستقل عقب و ترمزهای دیسکی، خودروی پرفورمنسی در حد کوروت C2 بود ولی به لطف وزن سبکتر و فرمان سریعتر، خودروی رانندهٔ بهتری نسبت به همتای قویتر آمریکایی محسوب میشد. E تایپ همچنین یکی از زیباترین خودروهای تاریخ بهحساب میآید و حتی انزو فراری هم به این موضوع اعتراف کرده بود.
جگوار با معرفی نسل دوم E تایپ در سال 1968 و نسل سوم در سال 1972، تلاشهایی برای بهبود این فرمول درخشان انجام داد. ویژگی برجستهٔ نسل سوم تجهیز به موتور 5.3 لیتری V12 جگوار بود که جایگزین شش سیلندر قبلی شد ولی بااینحال، نسل اول E تایپ بیش از دو نسل بعدی مورداحترام است.
این داستانها نشان میدهد که بریتانیا و ایالاتمتحده خودروهای اسپرت شاخص دههٔ 60 را با غرور، قدرت و لذت رانندگی یکسانی عرضه کردند اما نحوهٔ متفاوت رسیدن شورلت و جگوار به این نتایج مشابه، تفاوتهایی جزئی بین دو خودرو را نشان میدهد. یکی از این خودروها گستاختر و مغرورتر است و روحیهای راحتطلب دارد درحالیکه دیگری ظریفتر است و خودروسازی را نشان میدهد که برای بهبود از شرایط دوران جنگ، مجبور بود خارج از چارچوبها فکر کند. آن سالها جادههای بریتانیا بسیار کوچک بودند و مردمان این کشور برخلاف آمریکاییها، برای استقبال از موتورهای V8 بزرگ آمادگی نداشتند.
کوروت C2 یک کروزر راحت است که رانندگی فوقالعادهای هم دارد درحالیکه E تایپ یک خودروی رانندهٔ واقعی است که هر جا میرود سرها را میچرخاند؛ بنابراین، از لحاظ فلسفی، این دو ماشین نقطهٔ مقابل یکدیگر هستند ولی هردو تأثیر بزرگی روی صنعت خودروسازی گذاشتند. اینکه بخواهیم بگوییم یکی از این دو بهتر از دیگری است، کار احمقانهای خواهد بود. این مثل مقایسهٔ آبگوشت با چلوکباب است اما درحالیکه دوران سلطهٔ بنزین بر صنعت خودروسازی رو به پایان است، میتوان E تایپ و کوروت C2 را نقطهٔ اوج طراحی در این دوره از تاریخ خودروسازی دانست.
مشخصات فنی
شورلت کوروت C2 | جگوار E تایپ | |
سالهای تولید | 1963 تا 1967 | 1961 تا 1968 |
تعداد ساخت | 117,964 دستگاه | 17,375 دستگاه |
پیشرانه | 5.4 لیتری V8 | 3.8 لیتری I6 |
قدرت | 300 اسب بخار | 265 اسب بخار |
گشتاور | 490 نیوتن متر | 325 نیوتن متر |
گیربکس | 2 سرعته اتوماتیک | 4 سرعته دستی |
طول | 4,450 میلیمتر | 4,450 میلیمتر |
عرض | 1,765 میلیمتر | 1,660 میلیمتر |
ارتفاع | 1,264 میلیمتر | 1,190 میلیمتر |
فاصلهٔ محوری | 2,490 میلیمتر | 2,440 میلیمتر |
وزن | 1383 کیلوگرم | 1202 کیلوگرم |
شتاب صفر تا 96 | 7.5 ثانیه | 6.9 ثانیه |
حداکثر سرعت | 200 کیلومتر بر ساعت | 240 کیلومتر بر ساعت |
مصرف سوخت | 15.9 لیتر | 13.1 لیتر |
قیمت زمان تولید | 4,040 دلار | 5,580 دلار |
ارزش امروز | 35 تا 75 هزار دلار | 80 تا 140 هزار دلار |