داستان سقوط سیتروئن؛ از تعلیق جادویی زانتیا تا خودروهای پلاستیکی
چطور ممکن است خودروسازی که زمانی بهعنوان نابغهٔ دیوانه صنعت خودرو شناخته میشد، حالا به رقیبی خستهکننده برای برندهای معمولی اروپایی مثل اشکودا و اوپل تبدیل شود؟ داستان از سال ۱۹۱۹ شروع میشود. آندره سیتروئن در پاریس شرکتی را تأسیس کرد که قرار بود به یکی از نوآورترین برندهای تاریخ تبدیل شود. سیتروئن آنقدر به ساخت خودروهای جریانساز باور داشت که عملاً خودش را برای توسعه فناوریهای جدید ورشکست کرد. از ترکشن آوانت مشهور گرفته تا 2CV و مدل افسانهای DS. این شرکت بارها به لطف شرکتهایی مثل میشلن و پژو زنده ماند و از نابودی نجات یافت. پژویی که بعدها با ادغام در فیات-کرایسلر، غول بزرگ استلانتیس را شکل داد.
وقتی نوآوری حرف اول را میزد
زمانی بود که سیتروئن هرروز با مهندسی خود تیتر اول روزنامهها میشد. حتی در روزهای ابتدایی، مدل ترکشن آوانت با انتقال قدرت دیفرانسیل جلو و شاسی یکپارچه، در برابر خودروهای شاسی نردبانی آن زمان مثل یک سفینه فضایی بود. معماری مدرن خودروهای امروزی مدیون همین جسارت است. دو دهه بعد، مدل نمادین DS از راه رسید. خودرویی با سیستم تعلیق هیدروپنوماتیک، ترمزهای دیسکی جلو و طراحی آیرودینامیکی که انگار از دل فیلمهای علمی-تخیلی بیرون آمده بود. نمیشود از مدل CX گذشت. ایده یک خودروی لوکس فستبک که هنوز هم زیباست. فکر میکنید آئودی A7 همینطوری ناگهانی به ذهن طراحان آلمانی رسید؟ خیر، قبل از سیتروئن، هیچ حد وسطی بین کوپه و سدان وجود نداشت.
سقوط از دوران طلایی
مدل XM با سیستم تعلیق هیدرواکتیو و طراحی گوهای شکل برتونه، آخرین تلاش واقعی سیتروئن برای بازتعریف خودروی لوکس بود اما متأسفانه صنعت خودروسازی در اواخر دهه ۸۰ و اوایل ۹۰ آمادگی پذیرش آن را نداشت. تا اواسط دهه ۲۰۰۰ هم اوضاع بد نبود. سیتروئن C5 با آن سواری نرم و ابریشمی، حس یک مرسدس بنز کلاس E کوچک را داشت که چالهها را میبلعید اما ناگهان ورق برگشت. به دهه اخیر که میرسیم، برندی که کتاب طراحی سدانهای فستبک را نوشته بود، حالا شاسیبلندهای جعبهای و عجیبوغریبی میفروشد که با پلاستیکهای سیاه پوشانده شدهاند و دچار نوعی فراموشی هویت شدهاند.
چرا کار خراب شد؟
همهچیز زمانی به هم ریخت که برند DS جدا شد. این اتفاق به سیتروئن اجازه داد تا محافظهکارتر شود و با الهام از مدلهایی مثل C4 کاکتوس، تمام تمرکز خود را روی کراساوورهای عجیب بگذارد. آنها پرونده تعلیق هیدروپنوماتیک افسانهای خود را هم تا حد زیادی بستند. مدیران سیتروئن در تلاشی مذبوحانه برای نجات برند، همان چیزی را که ساختههای این شرکت را خاص میکرد کنار گذاشتند. مشکل اینجاست که سیتروئن شروع کرد به ساختن کراساوور دقیقاً به همان شیوهای که بقیه کراساوور میسازند. بگذارید با یک مثال فوتبالی قضیه را روشن کنم. تصور کنید تیم رئال مادرید با آنهمه تاریخ و افتخار، تصمیم بگیرد فقط بازیکنان معمولی و ارزانقیمت را به زمین بفرستد.
کورسوی امید در تاریکی
البته همهچیز هم سیاه نیست. هنوز کسی در آن شرکت هست که میداند چطور سیتروئن واقعی بسازد. مدل C5 X را ببینید؛ ترکیبی از استیشن، کراساوور و فستبک که نرمترین سواری را در کلاس خودش دارد. یا مدل DS 7 کراسبک که ثابت میکند هنوز میتوان یک شاسیبلند لوکس فرانسوی ساخت که رقیب آئودی Q5 باشد و زمین نخورد؛ اما برای بازگشت واقعی، سیتروئن باید روح خود را پس بگیرد. آنها باید دوباره روی آیرودینامیک تمرکز کنند. سقفهای کشیده، عقبهای فستبک و طراحیهایی که حتی در حالت سکون هم سریع به نظر میرسند و شاید مهمتر از همه برند دیاس را منحل و روی یک زبان طراحی واحد تمرکز کند.
منبع: Autoevolution