نبرد جذاب عضلانیهای 1970، باراکودا، موستانگ و کامارو
در این مطلب قصد داریم زمان را به 55 سال قبل ببریم، به پایان عصر طلایی اسب بخار در سال ۱۹۷۰. در آن سال، قدرت، گشتاور و حجم موتور به اوج خود رسیده بودند. قیمت بنزین حدود ۳۰ سنت بود و دولت هنوز قوانین سختگیرانهای برای خودروها وضع نکرده بود. در آن دوران، اکثر خودروهای که آمریکاییها میخریدند، در قلب صنعتی دیترویت طراحی و مهندسی میشدند. جوانان بیستوچندساله در سال ۱۹۷۰ بیش از ۲۰ درصد جمعیت رانندگان را تشکیل میدادند و کاپوت بلند پر از موتور پرقدرت و بدنه کوتاه با صندوقعقبی برای آخر هفته دونفره بیشترین جذابیت را برایشان داشت. فورد با موستانگ این فرمول را ابداع کرد و تا سال ۱۹۷۰، تمام خودروسازان بزرگ آمریکا نسخهای از این پونیکار محبوب را ارائه کردند.
موتورهای بزرگ در خودروهای کوچک
ایده قرار دادن موتورهای بزرگ در خودروهای میان سایز در اوایل دهه ۶۰ به ایده جذابتر نصب موتورهای غولپیکر در پونیکارهای کوچکتر منجر شد که تنوع خیرهکنندهای از گزینههای پیشرانه را به دنبال داشت. در سال ۱۹۷۰، هر یک از پونیکارهای اصلی بازار یعنی فورد موستانگ، شورلت کامارو و پلیموث باراکودا حداقل ۹ موتور را ارائه میدادند که شامل پیشرانههای شش سیلندر خطی پایه و فهرستی بلند از هشت سیلندرها میشد که برای هر بودجهای طراحی شده بودند. درحالیکه سه غول دیترویت خودروهای عضلانی میان سایز خود را برای رقابت در نسکار به میدان فرستادند، پونیکارها در سری مسابقات جادهای ترنسام به رقابت پرداختند. سقف حجم موتور برای این سری 5 لیتر بود و پونیکارها با چنین موتوری تولید شدند که شامل فورد با بأس ۳۰۲، شورلت با Z/28 و پلیموث با AAR بود و قدرت هر سه بهصورت محافظهکارانهای 290 اسب بخار اعلام شده بود. این موتورهای کوچک سبک، بهترین هندلینگ را در پونیکارها ارائه میدادند اما اکثر مشتریان به چسبندگی در پیچها یا تعادل اهمیت نمیدادند. بسیاری فقط میخواستند لاستیکهای عقب را در هر چراغ راهنمایی دود کنند و آخر هفتهها در پیست درگ ۴۰۰ متر غرش کنند. برای این وظیفه، فقط یک موتور حجیم کافی بود.
غولهای حجیم
هر شرکت یک موتور فوقالعاده خاص در صدر فهرست خود داشت. موتور تمام آلومینیومی 7 لیتری ZL-1 شورلت با ۴۲۵ اسب بخار، فقط از طریق نمایندگیهای خاص برای تیمهای درگ قابل سفارش بود و 4,160 دلار قیمت داشت! موتور چدنی 7 لیتری L72 با ۴۰۰ اسب بخار و قیمت ۴۸۹ دلار نیز نیاز به سفارش ویژه داشت. پلیموث موتور همی 7 لیتری خیابانی با ۴۲۵ اسب بخار را به هرکسی که ۸۷۱ دلار پرداخت میکرد، ارائه میداد و موتور بأس ۴۲۹ فورد برای همولوگیشن نسکار با ۳۷۵ اسب بخار قدرت و قیمت 1,208 دلار عرضه شد. پونیکارهای موتور حجیم این مطلب از لحاظ قیمت و قدرت یک پله پایینتر هستند. کامارو SS 396 ما به موتور 6.5 لیتری (396 اینچ مکعب) L78 با ۳۷۵ اسب بخار قدرت و ۵۶۳ نیوتن متر گشتاور مجهز است، موستانگ مکوان ۱۹۷۰ از موتور 7 لیتری (428 اینچ مکعب) کبرا جت قابلاعتماد با هواکش رمایر روی کاپوت و ۳۳۵ اسب بخار قدرت و ۵۹۷ نیوتن متر گشتاور بهره میبرد و باراکودای مشکی ما با موتور 7.2 لیتری (440 اینچ مکعب) و سه کاربراتور دو دهنه هالی، ۳۹۰ اسب بخار و ۶۶۴ نیوتن متر گشتاور تولید میکند.
موستانگ، پادشاه پونیکارها
شش سال پس از شروع تب پونیکار توسط فورد، این سگمنت به فروش بیش از نیم میلیون دستگاه در سال رسیده بود و موستانگ همچنان پرفروشترین بود. اگرچه تناسبات و زبان طراحی اولیه همچنان آشنا باقیمانده بود اما نسل اول موستانگ با هر بازطراحی بزرگتر و سنگینتر شد. بررسیکنندگان آن زمان موستانگهای موتور کوچک را به خاطر هندلینگ چابک و ترمزهای قوی و مطمئن تحسین میکردند درحالیکه موتورهای حجیم به دلیل توزیع وزن نزدیک به ۶۰ درصد روی محور جلو که حتی برای رانندگی مستقیم در پیست درگ هم ایدهآل نبود، موردانتقاد قرار گرفتند. اکثر تستها نشان میدادند که تخته کردن گاز در دنده یک بدون دود کردن لاستیکهای عقب غیرممکن است.
مکوان زرد روشن ما با تنها چند صد کیلومتر کارکرد پس از بازسازی فنی کامل، گیربکس و پیشرانهای دقیق داشت و تعویض دندهها سریع و بااقتدار انجام میشد. صدای بم و عمیق اگزوز از لحظه استارت موتور ۴۲۸ شنیده میشود که در حالت درجا کمی آزاردهنده است اما با افزایش دور به سمفونی تبدیل میشود. این آرامترین موتور از بین سه خودرو است و هرگز مثل دو خودروی دیگر بیقرار به نظر نمیرسد. سیستم تعلیق کمی خشک است و فرمان با نیروی کمکی بیشازحد، هیچ اطلاعاتی از جاده منتقل نمیکند. ترمزها حس پدال عالی و توقفهای مستقیم و مطمئن ارائه میدهند. کابین دورنگ مکوان با صندلیهای وینیل سفید، داشبورد مشکی و تزئینات چوبی مصنوعی، شیکترین و راحتترین بین سه خودرو است. برای کسانی که به دنبال جذابیت کلاسیک در خودرویی قدرتمند و آرام هستند، مکوان ۴۲۸ کبرا جت انتخابی بینقص است.
کامارو، پاسخ دیرهنگام جنرال موتورز
جنرال موتورز که انتظار داشت موستانگ فورد شکست بخورد، در سال 1964 فقط تماشاگر بود اما وقتی این اتفاق نیفتاد، شتابزده رقیبی ساخت که با نام شورلت کامارو در سال ۱۹۶۷ معرفی شد. شورلت مجموعه وسیعی از موتورها را ارائه داد که همگی از همتایان فورد قویتر بودند. مطبوعات انتظار بالایی از کامارو داشتند اما بسیاری از بررسیکنندگان ناامید شدند. هندلینگ خودرو با کمفرمانی که به بیشفرمانی ناگهانی منجر میشد، غیرقابلپیشبینی بود و فرمان با نیروی کمکی بیشازحد به اصلاح مداوم در پیچها داشت. وقتی پشت فرمان این کامارو SS 396 طلایی نشستیم، با پیشینیان خود موافق بودیم
با یک چرخش سوئیچ، موتور L78 با صدای لرزان و تپندهای زنده میشود. با قرار دادن دستهدنده در حالت درایو، خودرو به جلو جهش میکند و آماده غرش است. شاید عجیب به نظر برسد که این موتور حجیم به دور بالا نیاز دارد و حداکثر قدرت آن در دور 5,600 rpm تولید میشود. کار با شیفتر دستهای شکل کامارو نیاز به صبر و دارد ولی گشتوگذار با پنجرههای باز در این غول کلاسیک حسی لذتبخش برای همه حواس انسان به همراه خواهد داشت. بوی روغن داغ و احتراق ناقص برای بویایی، غرش کاربراتور چهار دهانه برای گوشها و ظاهر کابین با تزئینات پلاستیکی چوبی جنرال موتورز برای بینایی که یادآور دوران سادهٔ گذشته است.
باراکودا، نمایندهٔ کرایسلر
پلیموث میدانست موستانگ در راه است و باراکودا را چند هفته زودتر معرفی کرد که اساساً یک والیانت دودر با فرم فستبک بود. نسل دوم باراکودا که در سال 1967 معرفی شد، ظاهر جذابتری داشت اما با بزرگترین موتوری که تنها 6.3 لیتری بود و عدم ارائهٔ فرمان هیدرولیک تا سال 1969، از رقبا عقب بود. معرفی نسل سوم در سال ۱۹۷۰ اما جذابیت را به باراکودا تزریق کرد. این نسل با ظاهری تهاجمی و عضلانی، از فایروال و ریلهای جلوی عریضتر خودروهای بزرگتر پلتفرم B-Body مثل پلیموث رودرانر استفاده کرد تا تمام موپار بهراحتی جا شود. برخلاف دو خودروی دیگر، باراکودای ما به فرمان هیدرولیک مجهز نیست و چرخاندن فرمان نیاز به تلاش دارد، اما سنگین نیست و نسبت به دو رقیب دیگر لقی کمتری در مرکز دارد.
شیفتر دسته تفنگی با دقتی غیرمنتظره حرکت میکند. پیدا کردن دنده عقب سخت است اما وقتی جا برود چراغی روی داشبورد روشن میشود. اگر موتورهای فورد و شورلت قوی و خشن بودند، این یکی مانند ارابهای با ۳۹۰ اسب وحشی است. صدا و نیرویی که با باز شدن کاربراتورهای هالی آزاد میشود، شما را به خنده میاندازد. باراکودای 7.2 لیتری در 400 متر تنها 0.4 ثانیه از نسخهٔ همی کندتر است که با توجه به اختلاف قیمت بزرگ در نمونههای امروزی، اختلافی ناچیز بهحساب میآید. باراکودای ۱۹۷۰ شاید بهترین پونیکار پلیموث بود اما موستانگ و کامارو هرکدام چهار برابر آن فروش داشتند. به همین دلیل، امروز باراکوداها در گردهماییها و نمایشگاههای خودرو بسیار کمیاب هستند و شاید به همین دلیل این خودرو حس خاصی دارد.
انتخاب نهایی
اگر ماشین زمان خراب شود و مجبور به انتخاب یکی از این سه پونی برای رانندگی تا سال ۲۰2۵ شویم، باراکودا به دلیل سرعت و بهترین ظاهر، انتخاب اول است اما از سوی دیگر، مسیر طولانی است و این نشان میدهد که مکوان کبرا جت با راحتی و تجهیزات بهتر انتخاب مناسبتری خواهد بود. البته، هیچکدام از اینها اهمیتی ندارد زیرا کسانی که آنقدر به پونیکارها علاقهمند هستند که چنین مطالبی را دنبال میکند، احتمالاً وفاداری شدیدی به یکی از این برندها دارند و انتخابشان از همان ابتدا مشخص است.
مقایسه مشخصات فنی
فورد موستانگ مکوان | شورلت کامارو SS 396 | پلیموث باراکودا | |
---|---|---|---|
پیشرانه | 7 لیتری V8 | 6.5 لیتری V8 | 7.2 لیتری V8 |
قدرت | 335 اسب بخار | 375 اسب بخار | 390 اسب بخار |
گشتاور | 597 نیوتن متر | 563 نیوتن متر | 664 نیوتن متر |
گیربکس | 3 سرعته اتوماتیک | 3 سرعته اتوماتیک | 4 سرعته دستی |
وزن | 1770 کیلوگرم | 1610 کیلوگرم | 1687 کیلوگرم |
شتاب صفر تا 96 | 5.7 ثانیه | 6.8 ثانیه | 5.9 ثانیه |
مسافت 400 متر | 14.3 ثانیه | 14.8 ثانیه | 14.4 ثانیه |
قیمت زمان تولید | 4,900 دلار | 4,350 دلار | 4,600 دلار |
منبع: MotorTrend