داستان دوج مگنوم، فرزند ناخلف موپار و جانشین ناکام چارجر

دوشنبه 14 مهر 1404 - 14:00
مطالعه 4 دقیقه
دوج مگنوم
دوج مگنوم با وظیفه‌ای بسیار سنگین یعنی جانشینی چارجر افسانه‌ای متولد شد اما چرا این کوپه هم در پیست و هم خیابان شکست خورد؟
تبلیغات

تصور کنید قرار است جایگزین یک اسطوره شوید؛ کسی یا چیزی که همه تحسینش می‌کنند. در چنین موقعیتی، مهم نیست چقدر خوب باشید، همیشه با یک قضاوت ناعادلانه روبرو خواهید شد. این داستان تلخ در دنیای خودروها هم تکرار می‌شود و دوج مگنوم در اواخر دهه ۷۰، دقیقاً در چنین مخمصهٔ ناگواری گرفتار شد. این خودرو وظیفه داشت جای خالی دوج چارجر افسانه‌ای را پر کند اما از همان ابتدا محکوم به شکست بود.

البته خود چارجر هم در اواسط دهه ۷۰ میلادی، دیگر شباهتی به هیولای پرابهت دهه ۶۰ نداشت. صنعت خودروسازی آمریکا زیر فشار قوانین سخت‌گیرانهٔ ایمنی و آلایندگی که پس از بحران نفتی ۱۹۷۳ وضع شد، به‌کلی دگرگون شده بود. نسل چهارم چارجر، بیش از آنکه یک ماسل کار باشد، به یک کروزر تنبل و سنگین برای بازنشسته‌ها شباهت داشت. این خودرو که روی پلتفرم B کرایسلر ساخته شده بود، در عمل نسخه‌ای از کرایسلر کوردوبا با ظاهری کمی متفاوت بود و پیشرانه غول‌پیکر ۶.۶ لیتری V8 آن به ‌زحمت ۱۹۰ اسب بخار قدرت تولید می‌کرد.

کپی لینک

تولد برای پیست، شکست در نسکار

با پایان تولید نسل چهارم چارجر در سال ۱۹۷۸، دوج به یک جانشین نیاز داشت و مگنوم متولد شد. این کوپه جدید نیز بر پایهٔ همان پلتفرم B ساخته شده بود و به‌جز نمای جلوی متفاوت با چراغ‌های مخفی مدرن و جلوپنجره‌ای تهاجمی‌تر، شباهت زیادی به چارجر داشت. هدف اصلی از این بازطراحی، بهبود آیرودینامیک برای رقابت‌های نسکار بود. دوج امیدوار بود با این خودرو، ریچارد پتی، راننده افسانه‌ای معروف به پادشاه را در تیم خود نگه دارد اما سرنوشت روی دیگری داشت. با وجود بهبود آیرودینامیک در نسخه جاده‌ای، مدل مسابقه‌ای مگنوم در سرعت‌های بالا پایداری وحشتناک ضعیفی داشت تا جایی که ریچارد پتی پس از آزمایش‌های متعدد آن را غیرقابل رانندگی توصیف کرد. این شکست فنی، به همراه پشتیبانی ضعیف کارخانه از پیشرانه‌های مسابقه‌ای، باعث شد پتی و تیمش به سراغ خودروهای جنرال موتورز بروند و پتی در همان سال با یک شورلت قهرمان مسابقه معتبر دیتونا ۵۰۰ شد.

کپی لینک

سرنوشت در خیابان‌ها

داستان مگنوم در بازار هم بهتر از پیست مسابقه نبود. این خودرو تنها برای دو مدل سال، ۱۹۷۸ و ۱۹۷۹ روی خط تولید باقی ماند. طراحی آن با المان‌هایی مانند پنجره‌های اپرای کوچک و سقف تارگای تی‌تاپ، فریاد می‌زد که محصول اواخر دهه ۷۰ است. با اینکه امکاناتی نظیر فرمان و ترمز هیدرولیک و صندلی‌های برقی را به‌صورت استاندارد ارائه می‌داد، اما از نظر فنی حرفی برای گفتن نداشت. سه پیشرانه V8 شامل ۵.۲ لیتری، ۵.۹ لیتری و ۶.۶ لیتری برای مگنوم قابل انتخاب بود اما قدرتمندترین نسخه، حتی در مدل ویژه پلیس، هرگز از مرز ۱۹۵ اسب بخار فراتر نرفت. این اعداد برای خودرویی که ادعای جانشینی چارجر را داشت، یک شوخی تلخ بود.

عمر کوتاه مگنوم، پایانی بر دوران کوپه‌های بزرگ پلتفرم B کرایسلر بود؛ میراثی که از سال ۱۹۶۲ آغاز شده بود. پس‌ازآن، خودروهای کوچک‌تر و کم‌مصرف‌تری مانند دوج میراندا جایگزین شدند و با ورود لی یاکوکا به کرایسلر و معرفی پلتفرم‌های کوچک K، دوران خودروهای عضلانی بزرگ برای مدتی طولانی به پایان رسید تا اینکه نام چارجر در سال ۲۰۰۶ در قالب سدان احیا شد و این بار با بازگشتی شکوهمند توانست روح واقعی اسلاف دهه شصتی خود را زنده کند، کاری که مگنوم هرگز در انجام آن موفق نبود.

منبع: Autoevolution

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات

تبلیغات

©1404 - 1393 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب پدال تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.