بررسی دوج چارجر دیتونا 392 مدل 2020 در تهران
در دورانی که خودروهای برقی روزبهروز در حال افزایش هستند، و برندهای خودروسازی یکی پس از دیگری محصولات بنزینی خود را با نمونههای برقی جایگزین میکنند، اما عشق به خودروهای بنزینی و در رأس آنها ماسل کارهای آمریکایی مجهز به پیشرانههای حجیم هشت سیلندر همچنان شعلهور است. خودروهایی که سالها حکومت کرده و تا به امروز با چالشهای زیادی دستوپنجه نرم کرده و ثابت کردهاند که لایق احترام هستند و همچنان حرفی برای گفتن دارند. یکی از این خودروهای خاطرهانگیز دوج چارجر است که تا امروز هفت نسل مختلف را تجربه کرده و همچنان در حال به چالش کشیدن رقبای خود است. این هفته فرصتی دست داد تا با یکی از بهترین نمونههای گذر موقت چارجر وارد شده به کشور ملاقاتی داشته باشیم که پس از بررسی کوتاه تاریخچه آن را میخوانید.
نام چارجر برای اولین بار در سال 1964 و با معرفی کانسپت Dodge Hemi Charger از سوی دوج مورد استفاده قرار گرفت. البته هدف از ساخت این خودروی مفهومی تنها معرفی موتور کاملاً جدید Hemi 426 بود، و داستان چارجر یک سال بعد و با معرفی کانسپت Charger II در نمایشگاه شیکاگو آغاز شد. این کانسپت با فرم بدنه فست بک دارای طراحی بسیار زیبا و چشمنواز بود و به همین دلیل نمونه تولیدی شباهت و وجه اشتراک زیادی با نمونه کانسپت داشت. نسل اول چارجر در اول ژانویه سال 1966 روانه بازار شد. این خودرو که بر روی شاسی B-Body کرایسلر ساخته شده بود علاوه بر طراحی فست بک بینظیر دارای المانهای زیبای دیگری مانند چراغهای مخفی شونده جلو که پشت جلوپنجره بزرگ و یکتکه قرار میگرفت و همچنین چراغهای یکتکه و سراسری عقب بود که باعث میشد این کوپه 2+2 خودرو بسیار خاص و منحصربهفردی به نظر برسد.
هدف کرایسلر از معرفی چارجر، حضور در کلاس خودروهای عضلانی و نیمه لوکس و رقابت با خودروهایی نظیر شورولت Chevelle، پونتیاک GTO، اولدزموبیل 442 بود که همگی پیش از چارجر پا به عرصه رقابت گذاشته بودند. هرچند که چارجر بهعنوان یک کوپه گران قیمت و مجلل علاوه بر رقبای یاد شده، بخشی از بازار کوپههای لوکسی مانند اولدزموبیل تورنادو (Oldsmobile Toronado) و فورد تاندربرد (Ford Thunderbird) را نیز تحت و شعاع قرار داد. کرایسلر برای این خودرو لیست بلندبالایی از انجینهای هشت سیلندر در نظر گرفت بود که شامل، یک نمونه 318 اینچ مکعبی (5.2 لیتری) به قدرت 230 اسب بخار و گشتاور 461 نیوتن بر متر بهعنوان موتور پایه، 361 اینچ مکعبی (5.9 لیتری) به قدرت 265 اسب بخار و 515 نیوتن بر متر، 383 اینچ مکعبی (6.3 لیتری) 325 اسب بخار و 576 نیوتن بر متر گشتاور و در نهایت 426 اینچ مکعبی (7 لیتری) Hemi به قدرت 425 اسب بخار و گشتاور 664 نیوتن بر متر میشد.
برای این خودرو سه گیربکس، سه سرعته دستی، سه سرعته اتوماتیک و چهار سرعته دستی قابل سفارش بود. علیرغم موفقیت این خودرو در فروش اما نسل اول چارجر تنها دو سال بر روی خط تولید قرار داشت و در سال 1968 نسل دوم چارجر روانه بازار شد. نسل دوم با تغییرات ظاهری گستردهای پا به عرصه رقابت گذاشته بود و میتوان گفت خودرو کاملاً متحول شده بود. دیگر خبری از بدنه فست بک نبود و خودرو به یک کوپه با طراحی کشیده و بسیار عضلانی و البته با ظاهری خشن تبدیل شده بود. هرچند که جلوپنجره یکتکه و چراغهای مخفی شونده از نسل قبل به عاریت گرفته شده بود.

همچنین گفتنی است که دوج برای طراحی این خودرو از تونل باد استفاده کرده بود و این موضوع خود نوید یک رقیب سرسخت برای دیگر برندها را میداد. پیشرانههای نسل قبل به این مدل منتقل شدند و علاوهبرآن یک نمونه شش سیلندر خطی 225 اینچ مکعبی (3.7 لیتری) 145 اسب بخاری و یک نمونه 440 اینچ مکعبی (7.2 لیتر) 375 اسب بخاری نیز اضافه شدند.
دوج نسل دوم چارجر را نیز روانه مسابقات نسکار (nascar) کرد؛ اما به دلیل عملکرد ضعیفتر نسبت به رقبا دوج تصمیم گرفت تا برای سال 1969 یک مدل اختصاصی با نام Dodge charger 500 با طراحی آیرودینامیک تر را روانه رقابتها کند؛ اما این پایان کار نبود و در همین سال دوج و پلیموث دیگر برند زیر مجموعه کرایسلر با معرفی دو خودروی افسانهای چارجر Daytona و پلیموث Road Runner Superbird با طراحی بینظیر و آیرودینامیک منحصربهفرد و با استفاده از انجینهای 426 و 440 اینچ مکعبی به سلاطین بیبدیل مسابقات در آن سال تبدیل شدند. نسل دوم چارجر هر سال در نمای بیرونی و امکانات رفاهی دستخوش تغییرات و بروز رسانیهایی میشد و در نهایت در اواخر سال 1970 به کار خود پایان داد.
نسل سوم چارجر در سال 1971 از راه رسید. طراحی خودرو علیرغم حفظ اصالت اما با تغییرات گستردهای همراه بود و شاید زیبایی دو نسل قبل خود را نداشت؛ اما چهره خودرو همچنان گیرایی لازم را داشت و بهعنوان خودرویی عضلانی لایق احترام بود. فرم بدنه نیز در بخش عقب نیمه فست بک شده بود. گویی داج برای طراحی نسل سوم دو نسل قبل را با یکدیگر ترکیب کرده بود. پلت فرم خودرو نیز برای مطابقت با مقررات جدید ایمنی مورد بازنگری قرار گرفته، و اصلاح شد بود. به دلیل قوانین زیستمحیطی انجین 426 همی تنها در سال 1971 قابل سفارش بود و پس از آن کنار گذاشته شد و پیشرانههای دیگر نیز شامل 225 اینچ مکعبی شش سیلندر و نمونههای هشت سیلندر 383 و 440 اینچ مکعبی و یک نمونه خاص 440 اینچ مکعبی مجهز به سه کاربراتور دو دهنه موسوم به Six Pack با قدرت 385 اسب بخار میشد. البته در سال 1972 موتور 318 اینچ مکعبی بار دیگر بهعنوان موتور پایه برای چارجر در نظر گرفته شد و انجین 400 اینچ مکعبی نیز جایگزین 318 شد و مطابق انتظار 440 سیکس پک نیز حذف شد؛ اما موتور 440 همچنان در دسترس بود. لیست پیشرانهها در سال 1973 تغییری نکرد؛ اما در سال 1974 یک نمونه 360 اینچ مکعبی هشت سیلندر به قدرت 200 اسب بخار به این لیست اضافه شد. در سال 1971 داج مدل کوپه کرونت (Coronet) را کنار گذاشت و همین امر باعث افزایش فروش چارجر شد.

علاوه بر این چارجر همچنان جذابیت خود را حفظ کرده بود و از همین رو مورد توجه خریداران بود هرچند که به زیبایی نسلهای قبلی خود نبود. علاوه بر مدلهای R/T و Super Bee مدل 500 نیز در این نسل عرضه میشد؛ اما تفاوت این مدل تنها به تغییرات ظاهری خلاصه میشد و خبری از عملکرد فنی بالاتر نبود. مطابق انتظار داج هر سال چارجر را بهروز نگه داشت و در نهایت در سال 1974 نسل سوم نیز به کار خود پایان داد.
دوران افول چارجر با معرفی نسل چهارم در سال 1975 آغاز شد. جایی که دیگر خبری از طراحیهای عضلانی و زیبای نسلهای قبل نبود و چارجر به یک کوپه نیمه لوکس با ظاهری معمولی تبدیل شده بود. در این نسل داج مانند دیگر برندهای آمریکایی در آن زمان، تمرکز خود را بر روی افزایش راحتی و همینطور نصب آپشنهای رفاهی بر روی خودرو گذاشته بود. در بخش پیشرانه، شاهد انجینهای 318، 360 و 400 اینچ مکعبی V8 بودیم که به ترتیب قدرتهایی معادل 150، 180 و 190 اسب بخار تولید میکردند. گیربکسها نیز شامل سه نمونه، سه سرعته دستی، سه سرعته اتوماتیک و چهار سرعته دستی میشد. تا سال 1978 لیست پیشرانهها تغییری نکرد؛ اما قدرت آنها هر سال کاهش مییافت. با ادامه افزایش قیمت بنزین و کاهش شدید فروش، چارجر در پایان سال 1978 از خط تولید خارج شد.
معرفی نسل پنجم چارجر در سال 1981 یک شوک بزرگ بود. دوج چارجر را بهعنوان یک کوپه هاچبک دیفرانسیل جلو با الهام از دوم Omni دیگر هاچبک این کمپانی اما با ابعادی بزرگتر و مجهز به پیشرانه 2.2 لیتری SOHC تنفس طبیعی و توربو روانه بازار کرد. گیربکسهای در نظر گرفته شده برای این خودرو نیز پنج سرعته دستی و سه سرعته اتوماتیک بود. اوضاع برای چارجر بدتر هم شد و در سالهای بعد انجینهای 1.6 لیتری 64 اسب بخاری و 1.7 لیتری 70 اسب بخاری نیز به لیست انتخابها اضافه شد. اما دوج امیدوار بود تا چارجر بتواند با ماستنگ و کاماروهای آن سالها رقابت کند، به همین دلیل به سراغ شلبی رفت و با کمک این کمپانی نامآشنا توانست مدل Shelby Charger را در سال 1983 معرفی کند.
شلبی توانست از پیشرانه 2.2 لیتری توربو چارجر 142 اسب بخار قدرت و 220 نیوتن بر متر گشتاور بیرون بکشد. مدلهای Shelby Charger با تغییرات ظاهری نیز همراه بودند که آنها را از دیگر مدلها متمایز میکرد، هرچند دیگر خبری از جذابیت سه نسل اول در این خودرو نبود. در نهایت نسل پنجم چارجر در سال 1987 به کار خود پایان داد و تا سال 1999 دیگر خبری از چارجر نبود. اما در این سال دوج با معرفی یک کانسپت دوباره نام چارجر را زنده کرد. بازگشت یک نام پر افتخار اتفاق خوشایندی بود؛ اما یک اشکال وجود داشت. این کانسپت یک خودروی سدان سایز متوسط بود. هر چند خودرو دارای طراحی زیبا و الهام گرفته شده از نسل اول چارجر بود؛ اما علاقهمندان این خودروی عضلانی را دلسرد کرد. با وجود این اما دوج تصمیم خودرو را گرفته بود و در نهایت نسل ششم چارجر بهعنوان یک خودروی سدان در سال 2006 روانه بازار شد.
نمونه تولیدی بر روی پلت فرم LX کرایسلر توسعه پیدا کرده بود و در طراحی آن وجه اشتراک بسیار کمی با کانسپت معرفی شده در سال 1999 دیده میشد. چارجر سدان در نسخههای SE بهعنوان مدل پایه مجهز به یک پیشرانه 2.7 لیتری V6 و گیربکس پنج سرعته اتوماتیک، SXT مجهز به یک پیشرانه 3.5 لیتری شش سیلندر V شکل، R/T با یک موتور 5.7 لیتری Hemi V8 و در نهایت نسخه SRT8 مجهز به پیشرانه 6.1 لیتری همی 425 اسب بخاری عرضه شد که البته نسخه SRT8 علاوه بر دارا بودن قویترین پیشرانه بالاترین سطح امکانات را نیز داشت. برای اولین بار سیستم چهار چرخ محرک (AWD) برای چارجر در دسترس بود. سیستم چهار چرخ محرک ابتدا فقط در پکیج R/T موجود بود. بااینحال، از سال 2009 سیستم چهار چرخ محرک برای نسخههای SE و SXT نیز قابل سفارش بود. همچنین دوج در سال 2006 نسخه Daytona و در سال 2007 نسخه Super Bee که هر دو مجهز به پیشرانه نسخه SRT8 بودند را نیز روانه بازار کرد که هر دو این مدلها تا سال 2009 بر روی خط تولید دوج قرار داشتند. با وجود این که چارجر در نسل ششم بر خلاف پیشینیان خود یک خودروی سدان بود؛ اما با تکیه بر تواناییهای فنی و البته ارائه کلاس جدیدی تحت عنوان سدان عضلانی خیلی زود در دل هواداران خودروهای آمریکایی جای گرفت. نسل ششم تا سال 2010 بر روی خط تولید قرار داشت و پس از آن جای خود را به نسل هفتم داد.
نسل هفتم چارجر در سال 2011 با یک طراحی خارجی و داخلی جدید و بهبود یافته معرفی شد. فرم کلی خودرو حفظ شده بود؛ اما تقریباً تمام بخشهای بدنه دستخوش تغییرات شده بود. طراحی جدید چراغها جلو در کنار جلوپنجره جدید باعث میشد چهره خودرو تهاجمیتر از نسل قبل خود به نظر برسد. همچنین در نمای عقب نیز شاهد بازگشت چراغهای یکتکه بودیم. یک انجین 3.6 لیتری با قدرت 292 اسب بخار 350 پوند فوت گشتاور بهعنوان پیشرانه پایه در نظر گرفته شد. در این سال SRT8 تولید نشد و از سال 2012 این مدل دوباره به خط تولید بازگشت. همچنین در سال 2012 یک گیربکس 8 سرعته اتوماتیک جدید بر روی چارجر نصب شد. سیستم چهار چرخ محرک (AWD) نیز به جز نسخه SRT8 بر روی تمامی مدلها قابلنصب بود. علاوه بر این در سال 2013 نسخه Daytona مجهز به پیشرانه 5.7 لیتری Hemi بار دیگر بر روی خط تولید قرار گرفت؛ اما تنها در همان سال تولید شد. برای سال 2015 چارجر با یک فیس لیفت همراه بود که باعث شد نمای جلو و عقب خودرو کاملاً متحول شود. این تغییرات باعث شد تا طراحی خودرو آیرودینامیک تر از قبل شود.
سیستم تعلیق، ترمزها و طراحی نمای داخلی نیز مورد بازنگری قرار گرفت. همچنین در این سال دوج مدل بینظیر Hellcat مجهز به پیشرانه 6.2 لیتری 707 اسب بخاری را معرفی کرد. بین سالهای 2012 تا 2018 مدل Super Bee با استفاده از پیشرانه مدل SRT8 و خطکشیهای روی بدنه که یادآور مدلهای کلاسیک این خودرو بود در دسترس بود. همچنین بین سالها 2017 تا 2020 دوج مدل دیتونا را به رقابت بازگرداند و این بار این مدل با دو پیشرانه 5.7 لیتری و 6.2 لیتری موسوم به Daytona 392 در دسترس بود. چارجر Hellcat برای سال 2019 بروز رسانی شد؛ اما این پایان کار نبود در 2020 دوج با معرفی Hellcat Widebody و در سال 2021 با معرفی Hellcat Red Eye به قدرت 797 اسب بخار این مدل را به اوج خود رساند. همچنین نسخه Scat Pack Widebody نیز در این سال معرفی شد. دوج در ژانویه 2022 و در حاشیه رونمایی از کانسپت تمام برقی Charger Daytona SRT اعلام کرد که انجینهای هشت سیلندر همی شامل 5.7، 6.4 و 6.2 لیتری در پایان سال 2023 بازنشسته خواهند شد، و طبق شنیدهها احتمالاً از سال 2014 شاهد تولید چارجر مجهز به پیشرانه برقی خواهیم بود.
بررسی نمای بیرونی
بدون اغراق میتوان گفت طراحی بیرونی چارجر بعد از فیسلیفتی که در سال 2015 تجربه کرد به زیباترین و پختهترین حالت خود در دو نسل اخیر رسیده است. همانطور که گفته شد خودروی مورد بررسی ما مدل 2020 بوده و بهاینترتیب با خودرویی زیبا و با ابهتی روبهرو هستیم. نمای جلوی خودرو با بهرهگیری از چراغهای LED با طراحی کشیده در کنار جلوپنجره مشکی رنگ به همراه ورودیهای هوای روی سپر بسیار تهاجمی و خشن به نظر میرسد. همچنین فرم و شیب دماغه خودرو علاوه بر طراحی آیرودینامیک به هر چه بیشتر خشن نشاندادن نمای جلو کمک میکند. در کنار تمام اینها، کاپوت کشیده و عضلانی با ورودی هوای نسبتاً بزرگ، نمای جلو خودرو را تکمیل میکند. در بخش کناری شاهد طراحی نسبتاً سادهتری هستیم و تنها خط منحصربهفردی که یادآور نسلهای اول و دوم چارجر است این بخش را از سادگی خارج میکند. نکته حائز اهمیت دیگر در نمای کناری طراحی زیبای رینگهای 20 اینچی خودرو است. بخش زیادی از نمای عقب خودرو را چراغ یکتکه و بزرگ خودرو تشکیل میدهد که همخوانی بینظیری با سپر عضلانی و نمای کلی خودرو دارد و در نهایت اسپویلر و اگزوزهای کرومی تکمیلکننده نمای عقب است.
خودرو مورد بررسی ما نسخهٔ Daytona 392 است. مدلهای دیتونا بهصورت فابریک دارای ویژگیهای ظاهری منحصربهفردی نظیر خطکشی و نوشته Hemi روی کاپوت، سپر جلوی متفاوت، رینگهای اختصاصی، خطکشی روی صندوق با نوشته Daytona و بال عقب میشود که برخی از این ویژگیها شامل، نصب کاور با طرح فیبر کربن بر روی کاپوت، حذف خطکشی روی صندوق و بال عقب بزرگتر نسبت به نمونه فابریک به سلیقه مالک تغییر پیدا کرده است. علاوه بر این خودرو دارای قطعات آیرودینامیکی خاصی نظیر لیپ فیبر کربنی زیر سپر جلو، لیپ رکابها مزین به نوشته SRT8، دیفیوزر، بالچه نصب شده بالای شیشه عقب و لیپ های زیر سپر عقب میشود. در کل میتوان گفت که نمای بیرونی چارجر مشابه هیچ سدان دیگری نیست و طراحی کاملاً متفاوت و گیرا در کنار چهره تهاجمی دارد که تمامی بخشهای آن در هماهنگی و هارمونی کامل با یکدیگر طراحی شدهاند. در کنار اینها ابعاد بزرگ خودرو شامل 5100 میلیمتر طول، 1905 میلیمتر عرض، 1467 میلیمتر ارتفاع و فاصله محوری 3048 میلیمتری چشم هر بینندهای را به خود خیره میکند، و همچنان میتوان این خودرو را یک ماسل کار تمامعیار دانست.
بررسی کابین
با ورود به کابین و نشستن بر روی صندلی راننده، فرم خاص و ارگونومی خوب صندلی اسپرت خودرو، بدن شما را کاملاً در بر میگیرد، و این اولین نکتهای است که توجه شما را به خود جلب میکند. باتوجهبه ابعاد بزرگ بدنه، درون کابین با فضای بزرگ و راحتی روبهرو هستیم که برای سرنشینها با هر قد و اندازهای مناسب به نظر میرسد. فرمان خودرو نسبتاً بزرگ بوده و دارای طراحی سهشاخه است که در آن ترکیبی از چرم، آلومینیوم و پلاستیک بهکاررفته است. همچنین بر روی آن شاهد انبوهی از دکمهها در کنار شیفترهای تعویض دنده نصب شده در پشت فرمان هستیم. مرکز فرمان نیز با عبارت SRT مزین شده است.
نکته دیگر در مورد کابین قاب فلزی است که نشانگرهای آنالوگ به همراه مانیتور 8.4 اینچی موجود در کنسول میانی و خروجیهای سیستم تهویهمطبوع کنسول میانی درون آن جای گرفته است که باتوجهبه رنگ مشکی داشبورد باعث تضاد و درعینحال جذابیت کابین شده است. همانطور که گفته شد خودرو دارای یک نمایشگر 8.4 اینچی لمسی است که در بالاترین بخش کنسول میانی نصب شده و با استفاده از آن میتوان تمام تنظیمات لازم از جمله تنظیمات حالتهای مختلف رانندگی شامل Auto,Custom,Sport و Track را انجام داد. دکمههای مربوط به سیستم صوتی، سیستم تهویهمطبوع و سایر تنظیمات از جمله فعال و غیرفعال کردن آپشنهایی نظیر کنترل کشش، پارک خودکار و هشدار رانندگی بین خطوط قرار دارد.
در ادامه دکمه استارت قرمزرنگ که در سمت راست راننده و تقریباً در کنسول میانی نصب شده است و نوید یک استارت پر سروصدا را میدهد. در کنسول میانی خودرو دسته دنده فیبر کربنی بسیار زیبا و خوشفرم خودرو دیده میشود. نوشته Hemi 392 و Daytona نیز در جایجای کابین از جمله روی صندلی، کنسول میانی و روی داشبورد دیده میشود. در بخش عقب نیز فضای کاملاً مناسب و صندلیهای راحت در دسترس سرنشینان قرار دارد و همچنین خروجیهای تهویهمطبوع، کلید فعال و غیرفعال کردن گرمکن صندلی و دو پورت USB نیز در دسترس سرنشینان عقب قرار دارد.
خودروی مورد بررسی ما در فول ترین حالت ممکن قرار دارد و تمامی آپشنهای ممکن از جمله صندلیها با قابلیت تنظیم برقی و دارای حافظه و همچنین گرمکن و سردکن، حافظه تنظیم ستون فرمان، رادار نقطه کور، ترمز اضطراری، سیستم حرکت بین خطوط، کروز کنترل تطبیقی، آینه الکتروکرومیک، اتوپایلوت، سیستم کمک پارک عقب (Park Sense) ، سیستم صوتی هارمن کاردن و امکانات رفاهی دیگر میشود.
طراحی کلی کابین چارجر همچون نمای بیرونی خاص و منحصربهفرد است و البته کاملاً کاربردی و عملکرد محور طراحی شده است. باتوجهبه گذشت سه سال از زمان تولید خودرو اما همچنان صندلیها و سایر بخشهای تودوزی که از ترکیب چرم و سوئیت (suede) ساخته شدهاند کیفیت خود را حفظ کرده است. علاوه بر صندلیها، داشبورد و سایر اجزای پلاستیکی خودرو و دکمهها نیز کاملاً بینقص و بدون آسیب هستند که خود نشان از کیفیت بالای کابین دارد.
مشخصات فنی
همانطور که از نام خودرو مشخص است، این ماسل کار چهار در دارای پیشرانه 392 اینچ مکعبی یا 6.4 لیتری (6417 سیسی) است که بهصورت تنفس طبیعی قادر است تا 485 اسب بخار قدرت و 644 نیوتن بر متر گشتاور تولید کند. شاید این اعداد و ارقام بهخودیخود برای بهآتشکشیدن خیابانها کافی باشد؛ اما مالک به این قدرت بسنده نکرده و با اعمال تغییراتی از جمله تنظیم مجدد ECU خودرو، نصب فیلتر هوای اسپرت برند afe و تغییرات دیگر قدرت خودرو را افزایش داده است. به گفته مالک این نیروگاه عظیم بر روی داینو عدد 630 اسب بخار را نشان داده که رقمی چشمگیر برای این خودرو است. گیربکس خودرو همچنان بدون تغییر باقیمانده وهمان نمونه هشت سرعته اتوماتیک ساخت ZF است که وظیفه انتقال قدرت به چرخهای عقب را بر عهده دارد. شتاب صفر تا صد این خودرو در نمونههای فابریک عدد 4.7 ثانیه را نشان میدهد که باتوجهبه افزایش قدرت در نمونه مورد بررسی امکان رسیدن به زمان 4 ثانیه نیز وجود دارد. باتوجهبه افزایش قدرت برای ایمنی بیشتر ترمزهای فابریک خودرو با ترمزهای برمبوی غولپیکر 15.4 اینچی مجهز به کالیپر شش پیستون در جلو و چهار پیستون در عقب که بر روی مدلهای هلکت نصب میشود، تعویض شده است.
صحبت پایانی
دوج چارجر در دو نسل آخر خود بهعنوان یک سدان عضلانی کاملاً بیرقیب بوده است. این خودرو بهخوبی مشخصههای یک سدان خانوادگی را با روح اسپرت تلفیق کرده است، هرچند نباید انتظار یک خودرو لوکس را از آن داشت بااینحال اما سواری خودرو بسیار لذتبخش بوده و هندلینگ خودرو نیز راضیکننده است، و هر زمان که پا را بر روی پدال گاز فشار دهید آماده است تا تمام قدرت موتور را در اختیار شما قرار دهد و شتاب خودرو شما را شوکه خواهد کرد. در کنار قدرت زیاد صدای بینظیر این خودرو را نیز در نظر بگیرید که با شنیدن آن به هر بیشتر فشردن پدال گاز ترغیب خواهید شد. فراموش نکنید چنین عملکردی را در یک سدان با وزن تقریباً دو تن (1983 کیلوگرم) تجربه خواهید کرد. اما گفتنی است که رسیدن به مهارت رانندگی با این خودرو نیاز به زمان دارد، زیرا باتوجهبه ابعاد خودرو و همچنین کاپوت بلند و کشیده دید جلو خودرو نسبتاً محدود است. البته دوربین دید عقب در هنگام پارککردن خودرو به کمک شما میآید. در کل چارجر را میتوان یک سدان جوانپسند با عملکرد، هندلینگ، و سواری عالی دانست که توان به چالش کشیدن هر خودرو اسپرت دیگری را دارد. در پایان از آقای محمد برای در اختیار قراردادن وقت و خودرویشان کمال تشکر را داریم.
عکاس: سجاد عباسی