یوروفایتر تایفون، طوفان تکنولوژی و مهندسی ناب اروپایی

جمعه 4 شهریور 1401 - 10:30
مطالعه 38 دقیقه
یوروفایتر تایفون
بابک سزاوار کلاتی: برای معرفی تایفون شاید بهتر باشد به سال 1971 و کشور انگلستان برگردیم. زمانی که این کشور قصد ساخت یک جنگندهٔ چابک و قدرتمند برای...

بابک سزاوار کلاتی: برای معرفی تایفون شاید بهتر باشد به سال 1971 و کشور انگلستان برگردیم. زمانی که این کشور قصد ساخت یک جنگندهٔ چابک و قدرتمند برای جایگزینی جنگندهٔ تهاجمی جگوار را داشت.

جگوار هنوز وارد خدمت نشده بود (سال 1973 عملیاتی شد) اما از همان زمان این تفکر وجود داشت که جگوار جنگنده‌ای نیست که بتوان برای حفظ امنیت آسمان کشور به آن تکیه کرد. انگلستان نیاز به یک "جنگندهٔ برتری هوایی" داشت، به این معنا که بتواند به سرعت در آسمان سلطه‌ای یک جانبه را به نفع نیروی هوایی به کار گیرنده‌اش اعمال کند و هر هواپیمای دشمن که قصد به چالش کشیدن این برتری را داشته باشد نیست و نابود سازد.

انگلستان از آخرین سال‌های دههٔ 1950 جنگندهٔ انگلیش الکتریک لایتنینگ (English Electric Lightning) را در خدمت داشت که به طور تخصصی برای رهگیری بمب‌افکن‌های سریع طراحی شده بود. هدف و چالشی که طراحان لایتنینگ در ذهن داشتند ساده بود: هواپیما باید به سرعت از زمین برخیزد، خود را به بمب‌افکن‌های دشمن برساند و آن‌ها را ساقط کند. برای انجام چنین مأموریتی سرعت عمل در درجهٔ اول اهمیت قرار می‌گیرد و به همین دلیل لایتنینگ درواقع موشکی بود که خلبان داشت!

جای‌گیری نوآورانهٔ موتورها به لایتنینگ سرعت اوج‌گیری خارق‌العادهٔ 250 متر در ثانیه می‌داد و با کمک این دو موتورِ قدرتمندِ روی هم قرار گرفته به‌راحتی به بیش از 2 برابر سرعت صورت می‌رسید، وظیفه‌ای که بر عهده داشت را به نحو احسنت انجام می‌داد اما مشکلاتی نیز داشت. لایتنینگ تنها 2 موشک حمل می‌کرد و بُرد رزمی 1500 کیلومتری داشت.

انگلستان نسخه‌ای ویژه از جنگندهٔ تورنادو را برای رهگیری پرنده‌های متخاصم توسعه داده بود که تورنادو ADV نام داشت (Air Defence Variant) و در سال 1979 برای اولین بار پرواز کرد؛ اما تورنادو جنگندهٔ سنگین و بال متغیری بود که هرگز آن چالاکی و فرز بودنی که مدنظر انگلیسی‌ها بود را نداشت.

از طرفی تمام اطلاعات فنی تورنادو در یک بازهٔ زمانی 17 ساله به طور مستمر از طریق مدیر برنامه‌ریزی شرکت مسراشمیت به شوروی رسیده بود؛ بنابراین تورنادو دیگر یک برگ برنده نبود. نیروی هوایی انگلستان نیاز به یک شکارچی بی‌رحم و تازه‌نفس داشت. شرکت‌های متعدد طرح‌های گوناگونی ارائه کردند که هرکدام بنا به دلایلی با اقبال مواجه نگردید. به‌عنوان‌مثال 3 مورد از معروف‌ترین طرح‌های شرکت هاوکر، پی-96، پی-106 و پی 110 بودند که اولی به خاطر شباهت زیاد به اف-18 و نداشتن بازار صادرات با حضور اف-18 رد شد. دومی به علت تک موتوره بودن که در بررسی‌های دولت انگلستان نصف کارایی یک جنگندهٔ دو موتوره در آن زمان را داشت اما هزینه‌اش دو سوم یک جنگندهٔ دو موتوره بود مورد قبول قرار نگرفت. پی-110 نیز هرگز از حد یک طرح پیشنهادی فراتر نرفت.

 

در آن سوی اروپا آلمانی‌ها نیز به وضعیت مشابه رسیده بودند. با ورود به خدمت جنگندهٔ چابک و پیشرفتهٔ میگ-29 فالکروم در سال 1982، نیرویی هوایی آلمان غربی در حال از دست دادن برتری تکنولوژیک خود بود و شاید غرور ژرمن‌ها دیگر اجازهٔ ادامهٔ خرید جنگنده‌های آمریکایی همانند فانتوم و اف-104 استار فایتر (F-104 starfighter) را نمی‌داد (هرچند نیم قرن بعد مجدداً به سراغ اف-35 رفتند).

تصویر: فانتوم و اف-104 لوفت وافه (نیروی هوایی آلمان). اف-104 اولین هواپیمای تاریخ بود که به سرعت 2 برابر سرعت صورت رسید و اولین هواپیمایی بود که به 100 هزار پا (30 کیلومتر) از سطح زمین رسید.

بزرگ‌ترین شرکت‌های هواپیماسازی آلمان در آن زمان برای ساخت یک جنگندهٔ توانمند و به‌روز، به سراغ همکاران آمریکایی خود رفتند.

شرکت دورنیر (Dornier) با همکاری نورثروپ (Northrop) طرح ND-102 را به وزارت دفاع آلمان معرفی کرد و شرکت مسراشمیت (messerschmitt) با همکاری راکول (Rockwell) هواپیمای رکوردشکن X-31 را تولید نمود. ایکس-31 دارای بال مثلثی و بالچه‌های جلویی (کانارد) بود؛ ولی بالهٔ عقبی نداشت و به جای آن از سیستم جهت‌دهی بردار رانش (Thrust Vectoring) بهره می‌برد.

با این توضیح که در این سیستم جهت دهانهٔ اگزوز و درنتیجه بردار رانش پیشرانه تغییر می‌کند و مسیر حرکت هواپیما عوض می‌شود. ایکس-31 در سال 1993 می‌توانست مانورهایی انجام دهد که در حال حاضر تنها اف-22 در حال اجرای آن‌ها دیده می‌شود (ازجمله مانور Herbst که توسط دکتر ولفگانگ هربست رئیس شرکت مسراشمیت برای نشان دادن توانایی خارق‌العادهٔ X-31 طراحی شد. به دلیل اضافه شدن یک حرکت چرخشی در دهانهٔ هواپیما از مانور کبرا پیچیده‌تر است و علاوه بر نمایش‌های هوایی در صحنهٔ نبرد نیز کارایی دارد.)

ایکس-31 یک طرح آزمایشی بود و قصدی برای طی کردن مراحل زیاد و هزینه‌بر که برای عملیاتی کردنش مورد نیاز بودند وجود نداشت.

اما شبیه‌ترین هواپیما به تایفون و به نوعی پدر تایفون را باید هواپیمای آزمایشی EAP دانست (Experimental Aircraft Programme). EAP ابتدا قرار بود با همکاری انگلیس و آلمان ساخته شود اما با خروج آلمان و شرکت مسراشمیت از پروژه تنها دولت انگلستان و شرکت BAe Aerospace تأمین منابع مالی و به سرانجام رساندن آن را بر عهده گرفتند تا نهایتاً اولین پرواز در سال 1986 انجام شد. در ظاهر، تایفون نسبت به EAP سکان عقبی کوچکتر و دهان خندان‌تری دارد! (ضلع پایینی ورودی هوای موتور در تایفون کمی خمیده طراحی شده است، اما در EAP ورودی هوا کاملاً مستطیلی است). EAP هم‌اکنون در موزهٔ هوانوردی نیروی هوایی انگلستان آرمیده است.

تایفون یک جنگندهٔ منحصربه‌فرد است از چندین نظر. خط تولید و مونتاژ تایفون به طور کامل در 4 کشور انگلیس، آلمان، فرانسه و اسپانیا وجود دارد و این کشورها تایفون های خودشان رو می‌سازند. ولی قطعات در کشورهای مختلف ساخته می‌شوند.

به‌عنوان‌مثال بال راست در اسپانیا ساخته می‌شود بال چپ در ایتالیا سکان عمودی در انگلستان، بدنه در آلمان. کابین خلبان، دماغه و دم مجدداً در انگلیس! به طور دقیق سهم انگلستان 37 درصد، آلمان 29 درصد، ایتالیا 20 و اسپانیا 14 درصد است. تایفون ازنظر ایجاد اشتغال در اروپا و زنده نگه‌داشتن این صنعت در قارهٔ سبز اهمیت زیادی دارد.

فرانسه از ابتدا یکی از اعضای پروژهٔ یوروفایتر تایفون بود اما به دلیل مطرح کردن مقدورات جدید (ازجمله ساخت یک نسخهٔ ناونشین که انگلیس به دلیل وجود جنگندهٔ هاریر نیازی به آن نداشت و آلمان نیز اصلاً ناو هواپیمابر نداشت که چنین جنگنده‌ای لازم داشته باشد) و هم‌چنین اصرار روی استفاده از موتور فرانسوی‌ام 88 در تایفون و درخواست نقش رهبر پروژه (که با مخالفت انگلستان و آلمان روبه‌رو شد) از این شراکت کنار کشید و کنار گذاشته شد. ایدهٔ فرانسه برای ناونشین شدن تایفون و موتور ام 88 نهایتاً در جنگندهٔ داسو رافال به کار گرفته شدند.

 

اسپانیا علی‌رغم فشارهای دولت وقت فرانسه برای پیوستن به برنامهٔ رافال، تایفون را ترجیح داد و پروژهٔ یوروفایتر بدون فرانسه نیز ادامه پیدا کرد.

با فروپاشی شوروی، آلمان نیز قصد خروج از این برنامه و ساخت یک جنگندهٔ سبک‌تر و ساده‌تر و کم‌خرج‌تر از تایفون را داشت. بعد از الحاق دو نیمهٔ شرقی و غربی، دولت آلمان برای بازسازی زیرساخت‌های نیمهٔ شرقی هزینهٔ زیادی را متحمل شد و در معرض ورشکستگی قرار گرفت. همین امر باعث شد لغو پروژهٔ تایفون یکی از شعارهای انتخابی اصلی صدر اعظم وقت آلمان آقای هلموت کوهل (Helmut Kohl 1930-2017) در انتخابات سال 1990 باشد. با این حال بعد از پیروزی، وزارت دفاع دولت جدید آلمان نتوانست از این ایدهٔ پرخرج کنار بکشد، چراکه دولت‌های قبلی آلمان در توافق با دیگر شرکای تایفون (انگلیس و ایتالیا و اسپانیا) مجازات و جریمه‌های سنگینی را برای هر کشوری که این پروژه را نیمه تمام رها کند وضع کرده بودند.

به هر رو، یوروفایتر به توسعهٔ خود ادامه داد و نهایتاً در ماه مارس سال 1994 اولین پرواز آزمایشی جنگندهٔ جدید در باواریا انجام شد. سفارش اولیهٔ انگلستان 232 فروند و آلمان و ایتالیا و اسپانیا به ترتیب 140 و 120 و 87 فروند بود. اختلاف قابل توجه سفارش‌های آلمان با انگلیس به معنای تولید قطعات کمتر توسط آلمان و نقش مهم‌تری برای انگلستان بود. آلمان که از این وضعیت رضایت نداشت درصدد افزایش سهم خود برآمد و یوروفایتر های درخواستی خود را به 180 فروند ارتقا داد تا اختلاف خود با انگلستان را کمتر کند.

4 سال بعد مراسمی برای نام‌گذاری این جنگندهٔ جدید در همپشایر انگلستان برگزار شد. پیشنهاد بریتانیایی‌ها که البته با چاشنی شیطنت همراه شده بود! نام اسپیت فایر 2 (Spitfire II) بود که به سرعت با مخالفت شریک آلمانی مواجه شد. اسپیت فایر یکی از بهترین هواپیماهای رزمی تاریخ و برای انگلیسی‌ها یک نام حماسی است که از اولین تا آخرین روز جنگ جهانی دوم برای آن‌ها جنگید. ولی برای آلمانی‌ها یادآور خاطرات تلخ جنگ جهانی و به زیر کشیده شدن بیش از 1000 هواپیمای رزمی آلمان در "نبرد بریتانیا (Battle of Britain)" توسط اسپیت فایر مارک 1 در این درگیری 3 ماه و 3 هفته‌ای بود.

تصویر: بازسازی نبرد بریتانیا. اسپیت فایر در تلاش برای هدف قرار دادن مسراشمیت بی اف 109

گزینهٔ پیشنهادی بعدی تایفون بود که باز هم مطلوب طرف آلمانی واقع نشد. چراکه در جنگ جهانی دوم هواپیمایی نیز با نام تایفون توسط شرکت هاوکر عملیاتی شده بود. با این حال تایفون مثل اسپیت فایر یک جنگندهٔ نمادین نبود و یک سال بعد از پایان نبرد بریتانیا به خدمت گرفته شد. از طرفی "تایفون" برای ادامهٔ سیستم نام‌گذاری جنگنده‌های اروپایی بر مبنای اسم طوفان‌های مختلف که با محصول مشترک قبلی انگلستان و آلمان و ایتالیا، جنگندهٔ پاناویا "تورنادو"، شروع شده بود مناسب به نظر می‌آمد (جنگندهٔ آیندهٔ نیروی هوایی انگلستان نیز بناست با نام تمپست (Tempest) عرضه شود که باز هم ادامه دهندهٔ همین الگو است).

با تفکر از میان رفتن تهدید شوروی، انگیزهٔ دولت‌ها و شرکت‌های مسئول برای تسریع در عملیاتی کردن تایفون کاهش یافت و ورود به خدمت آن زودتر از سال 2003 رخ نداد. برای ارزیابی استقامت سازه و نحوهٔ کارکرد موتور در شرایط سخت تایفون برای 3 ماه به پایگاه هوایی ویدسیل در کشور سوئد فرستاده شد تا در معرض تغییرات دمایی شدید (از منهای 30 درجه تا مثبت 30 درجه) قرار گیرد که نتیجهٔ این آزمایش‌های موفقیت‌آمیز بود و تایفون توانست به سرعت در سازمان رزم 4 کشور سرمایه‌گذار خود جای گیرد و سپس برای صادرات بازاریابی شود.

مدل‌های مختلف تایفون بر اساس ترانچ (Tranche) و بلاک (Block) تقسیم‌بندی می‌شوند که مبنای آن بیشتر سفارش کشور سازنده و قابلیت‌های مورد نظر می‌باشد و افزایش این اعداد همیشه به معنای بهتر شدن و کامل‌تر شدن نیست. به‌عنوان‌مثال تایفون FGR4 که توسط انگلستان با هزینهٔ 73 میلیون دلاری در سال 2006 برای نیروی هوایی سلطنتی (Royal Air Force (RAF)) توسعه یافت باوجود طبقه‌بندی در ترانچ 1 و بلاک 5 یک جنگندهٔ چندمنظوره (مولتی رول) بسیار پیشرفته است که طیف وسیعی از موشک‌های هوا به هوا و بمب‌های هدایت شونده و موشک‌های کروز استورم شادو (Storm shadow) را شلیک می‌کند. FGR4 امکاناتی را ارائه می‌دهد که در ترانچ 2 به سایر تایفون ها افزوده شده و در اختیار کشورهای دیگری چون آلمان و بازار صادراتی قرار گرفت.

تایفون و جنگندهٔ EAP که تایفون بر اساس آن ساخته شد محصول تفکری ریشه‌دار هستند که اهمیت زیادی به مانورپذیری یک جنگنده و چالاکی آن می‌دهد. در جنگ جهانی دوم نیز اسپیت فایر در رزم هوایی نزدیک بر مسراشمیت بی اف 109 برتری قابل توجهی داشت که این برتری مرهون مانورپذیری بهتر و شعاع چرخش کوچک‌ترش بود. جنگندهٔ هاوکر تمپست (Hawker Tempest) نیز محصول همین تفکر است که در آخرین سال‌های جنگ جهانی دوم معرفی شد و با مانورپذیری خارق‌العاده، سرعت بالا و بدنهٔ مستحکمش، به‌عنوان یک هواپیمای ملخی تنها دشمن قابل توجه جت‌های آلمانی به‌خصوص مسراشمیت 262 در آسمان بود.

تصویر: مسراشمیت 262 اولین جنگندهٔ عملیاتی جهان با موتور جت؛ و هاوکر تمپست

تایفون نیز از ابتدا به‌عنوان یک جنگندهٔ برتری هوایی و یک شکارچی شش دانگ برای هر جنگنده‌ای در هر شرایط رزمی طراحی شد و مقرر شد قابلیت هوا-به-زمین و هوا-به-دریا در ترانچ های بعدی و سال‌های آتی به آن اضافه شود. برای طراحان تایفون (و EAP) هیچ چیز به اندازهٔ قابلیت هوا-به-هوا و نابودی جنگنده‌ها و بمب‌افکن‌های متخاصم اهمیت نداشت.

تایفون جنگنده‌ای است دو سرنشینه و دو موتوره. یک سکان عمودی و دو بال مثلثی شکل دارد که با الهام از حرف چهارم الفبای یونانی، دلتا نیز نامیده می‌شوند. به جای پایدار کننده‌های افقی که در قسمت دم دیگر هواپیماها وجود دارند، تایفون یک جفت کانارد (پیش بال) در دو طرف جلوترین قسمت بدنهٔ خود دارد که از روبه‌رو نمایی سبیل مانند به آن می‌دهند. وظیفهٔ این سبیل‌ها حفظ پایداری تایفون است زیرا تایفون طوری طراحی شده که ناپایدارترین جنگندهٔ جهان باشد!

پایداری آئرودینامیک به این معناست که یک هواپیما به گونه‌ای طراحی شود تا تغییرات جزئی در مسیر و جهت پرواز به خودی خود توسط سطوح آئرودینامیکی و بال‌ها اصلاح شوند. حتماً هنگام دور زدن با خودرو در یک پیچ آهسته این تجربه را داشته‌اید که پس از اتمام پیچ بدون دخالت شما و با رها کردن فرمان نیز چرخ‌ها به حالت صاف در می‌آیند و فرمان خودش به وضعیت تراز برمی‌گردد. این همان مفهوم پایداری است. هواپیماهای قدیمی نیز از ابتدا با هدف پایداری آئرودینامیک طراحی می‌شدند تا خلبان بتواند آن‌ها را کنترل کند و نیاز به تلاش دائم برای پایدار نگه‌داشتن پرنده و جلوگیری از سقوطش وجود نداشته باشد. بدین ترتیب شما یک هواپیمای "رام" و "مطیع" در اختیار دارید که با شما بر سقوط کردن و به کشتن دادنتان جدل نمی‌کند!

حال تصور کنید خودرویی در اختیار دارید که فرمانش هنگام عبور لاستیک از روی هر سنگریزه و انحراف چند دهم درجه‌ای، به یک‌باره شروع به چرخیدن در همان جهت می‌کند تا وقتی 3 دور چرخش فرمانش کامل شود و مستقیم شما را به دیوار یا پیاده رو بکوبد.

در یک هواپیما داستان بسیار پیچیده‌تر است چراکه علاوه بر چرخش به چپ و راست (محور عرض‌ها (y) (که در هوانوردی به آن حرکت yaw می‌گویند)، در محور طول‌ها (x) (که حرکت pitch نامیده می‌شود) و نیز محور عمود بر صفحه (z) (حرکت roll) نیز، حرکت می‌کند.

ناپایداری آئرودینامیک مانورپذیری و چالاکی بی‌نظیری به یک جنگنده می‌دهد ولی توانایی کنترل چنین پرندهٔ چموش و ناآرامی که حتی در یکی از این محورها نیز ناپایدار باشد و با سرعت بالایی چون جت‌های فراصوت حرکت کند برای خلبان به‌تنهایی غیرممکن است؛ مگر اینکه چند خلبان کمکی نیز به داد او برسند!

این کمک در سال 1987 از راه رسید. شرکت تگزاس اینسترومنتس (Texas Instruments Incorporated) پردازندهٔ 32 بیتی دیجیتالی TMS-320-C30 را در این سال طراحی نمود. این پردازندهٔ انقلابی با اندازه و وزن بسیار کمتر، توان پردازش توابع بسیار پیچیده‌تر از قبل را داشت. حال می‌شد کنترل جنگندهٔ ناپایداری چون تایفون و اف-16 را به یک رایانهٔ مخصوص سپرد و بدون وارد شدن استرس بر خلبان از چالاکی و مانورپذیری این جنگنده‌ها بدون ترس از سقوط کردن و از دست رفتن پایداری‌شان لذت برد.

تمام سطوح آئرودینامیکی یوروفایتر تایفون با کمک سیستم‌های الکترونیکی و با نظارت رایانهٔ مرکزی حرکت می‌کنند. تایفون چندین رایانهٔ زاپاس نیز دارد تا در صورت ایجاد مشکل در هرکدام دیگری وظیفهٔ آن را بر عهده بگیرد. بدون این رایانه‌ها جنگنده در عرض چند ثانیه سقوط می‌کند.

عموماً اف-22 رپتور و خانوادهٔ سوخوی فلانکر (سوخوی 27، 30 و 35) به‌عنوان مانورپذیرترین جنگنده‌های جهان شناخته می‌شوند اما تایفون چه در سرعت‌های پایین و چه در سرعت‌های فراتر از صوت بسیار مانورپذیر و چابک است و چیزی از این دو کم ندارد. مزیت مهم دیگری که تایفون به‌خصوص نسبت به سوخو 35 به‌عنوان قدرتمندترین عضو خانوادهٔ فلانکر دارد ابعاد بسیار کوچک‌تر است. طول 16 متری تایفون در برابر 22 متر سوخو 35. مساحت بال 62 متر مربعی سوخو 35 در برابر 51 متر مربع تایفون. پهنای بال 15 متر سوخو 35 و 11 متر تایفون و وزن 19 تنی سوخو در برابر 11 تن تایفون این اختلاف قابل توجه را به‌خوبی نشان می‌دهند. ابعاد بزرگتر به سوخو قابلیت حمل سوخت و تسلیحات و برد رزمی بیشتری از تایفون می‌دهند اما در عوض سطح مقطع راداری و مصرف سوخت را بالا می‌برند. وزن بیشتر نیز باعث می‌شود هواپیما هنگام انجام مانورهای تند و تیز در هنگام رزم هوایی نزدیک (داگفایت) انرژی جنبشی بیشتری را از دست دهد و برای بازگرداندن این انرژی نیاز به اتلاف زمان و سوخت زیادی داشته باشد. برای درک این تفاوت می‌توان شروع به حرکت یک کامیون و خودروی سواری پس از سبز شدن یک چراغ قرمز را مجسم نمود.

یکی از دلایل وزن بسیار کم استفادهٔ گسترده از مواد کامپوزیت با آخرین تکنولوژی روز در تایفون است. 82 درصد بدنه از این کامپوزیت‌ها ساخته شده است که 70 درصدش فیبر کربن و 12 درصد نیز الیاف شیشه است.

تایفون به‌عنوان یک جنگندهٔ نسل 5 و رادارگریز ساخته نشد اما اقدامات فراوانی برای کاهش سطح مقطع راداری آن انجام شده است. بدنه به‌خصوص سطوح بازتاب دهندهٔ راداری با مواد جاذب امواج رادار (RAM) یا Radar-absorbing material پوشیده شده‌اند.

تیغه‌های فن موتور جت همواره یکی از مهم‌ترین سطوح بازتاب دهندهٔ امواج رادار هستند. ورودی‌های هوای تایفون به گونه‌ای طراحی شده‌اند که تیغه‌های موتور با نگاه از جلو دیده نمی‌شوند. چراکه این دریچه‌ها یک مسیر مستقیم نیستند و به شکل حرف S می‌باشند.

جنگنده‌ها و بمب‌افکن‌های رادارگریز بخشی از تسلیحات خود را همیشه درون بدنه حمل می‌کنند تا بازتاب راداری از سطح آن‌ها کاهش یابد. تایفون اگرچه این کار را انجام نمی‌دهد اما موشک‌های زیر بدنه در درون فرورفتگی‌هایی از پیش تعبیه شده قرار می‌گیرند تا کاملاً آویزان و در معرض امواج راداری نباشند.

با این اقدامات سطح مقطع راداری تایفون تا نیم متر مربع کاهش یافته است که رقم بسیار درخور توجهی می‌باشد.

تایفون از یک کابین شیشه‌ای بسیار مدرن سود می‌برد که در طی سالهای متمادی با کمک گرفتن از بهترین خلبانان اروپایی و به کار بستن بازخوردها و نظرات آنان طراحی شده است. همانند خودروهای مدرن که دکمه‌های کنترل سیستم صوتی و نیز شیفترهای دنده در رو و پشت فرمان جای می‌گیرند تا راننده نیازی به برداشتن دست از روی فرمان و پیدا کردن آن‌ها نداشته باشد، در تایفون نیز سیستمی به اسم HOTAS (hands on throttle-and-stick) تعبیه شده که دکمه‌های مربوط به رهگیری و انتخاب هدف، شلیک موشک و نیز سامانه‌های جنگ الکترونیک را بر روی جوی استیک وسط کابین و دکمه‌های مربوط به رادیو و سیستم‌های ارتباطی را بر روی پدال گاز که در سمت چپ کابین جای می‌گیرد قرار داده است.

لباسی که برای خلبانان تایفون طراحی شده است، راحتی آن‌ها را تا فشار 9 جی (فشاری معادل با قرارگیری وزنهٔ 900 کیلوگرمی روی بدن) تأمین می‌کند.

در صورت از دست رفتن هوشیاری خلبان در حین پرواز (به‌عنوان‌مثال به خاطر عدم تحمل فشار G بالا در حین مانورهای شدید) کامپیوتر مرکزی، خود هدایت جنگنده را بر عهده می‌گیرد و تایفون را در حالت خلبان خودکار در یک ارتفاع مناسب و ثابت با سرعتی ایمن قرار می‌دهد تا زمانی که خلبان هوشیاری خود را باز یافته و سکان هدایت را مجدداً به دست گیرد.

تایفون به سیستم دی وی آی Direct voice input (DVI) مجهز است. بیش از صد فرمان تنها با "گفتن" توسط خلبان به جنگنده داده می‌شود تا بدین ترتیب، آسودگی و سرعت عمل او افزایش یابد. برای تمام این 100 فرمان دکمهٔ اختصاصی نیز وجود دارد تا در صورت ایجاد مشکل در سیستم DVI همچنان بتوان اعمال مورد نیاز را انجام داد. البته این 100 فرمان صوتی شامل موارد حساس و خطرناکی چون شلیک موشک و فعال کردن صندلی پران و از این دست نمی‌شود. سیستم نیز از قبل قفل شده است، به این معنا که تنها با صدای اشخاصی که در حافظه ذخیره شده‌اند کار می‌کند.

در صورت ایجاد شرایط نامساعد جوی و عدم توانایی خلبان برای فرود به‌تنهایی، کامپیوتر مرکزی با کمک امواج رادیویی محل دقیق باند را شناسایی کرده و کار فرود هواپیما را با کمک خلبان انجام می‌دهد.

تایفون برای حفاظت از خود از سیستم Praetorian (پراتورین) ساختهٔ شرکت لئوناردوی ایتالیا کمک می‌گیرد. پراتورین در صورت قفل رادار دشمن، قفل کردن لیزر روی تایفون و نزدیک شدن موشک، تمام این وقایع را به خلبان اطلاع می‌دهد و در صورت عدم تصمیم‌گیری او، به‌صورت خودکار اقدامات حفاظتی ازجمله پرتاب شراره (برای منحرف کردن موشک‌های حرارت یاب) و پوشاله (برای منحرف کردن موشک‌های هدایت راداری) و نیز یک هدف انحرافی که به دنبال تایفون در یک فاصلهٔ امن کشیده می‌شود (towed decoy) را رها می‌کند.

در تایفون یک سیستم ادغام اطلاعات سنسورها تعبیه شده است. به این معنا که اطلاعات تمام این سنسورها در یک نمایشگر مجتمع شده و بدین ترتیب باعث کاهش سردرگمی و افزایش سرعت تصمیم‌گیری خلبان می‌شود. این سیستم از فاصلهٔ 250 کیلومتری تهدیدهای بالقوه برای تایفون را شناسایی کرده و آن‌ها را به ترتیب اهمیت و درجهٔ خطرناک بودن برای خلبان اولویت‌بندی می‌کند.

روشن بودن رادار یک جنگنده، یکی از راه‌های شناسایی آن توسط دشمن است. امواج رادار توسط سامانه‌های مخصوص ضد هوایی کشف می‌شوند و به پدافند، حضور جنگندهٔ غریبه را اطلاع می‌دهند. تایفون به سیستم "امکان" Emission Controls (EMCON) مجهز است. این سیستم در صورت عدم نیاز به استفاده از حداکثر قدرت رادار، امواج ساطع شدهٔ الکترومغناطیسی از آن را کاهش می‌دهد تا سامانه‌های پدافندی دیرتر از وجود تایفون در حریم هوایی خود مطلع شوند.

تایفون در ترانچ 1 به رادار کپتور (CAPTOR) مجهز بود که یک رادار پالس داپلر و چند حالته است.

در ارتقای بعدی رادار به نسخهٔ CAPTOR-M ارتقا یافت که علاوه بر قابلیت حرکت دیش، یک کانال سوم در کنار ارسال و دریافت امواج الکترومغناطیسی، اختصاصاً برای مقابله با پارازیت دشمن به آن اضافه شد و علاوه بر آن، توان رزم هوا به هوای این رادار نیز افزایش یافت.

اما چیزی که تایفون شدیداً به آن نیاز داشت رادار آرایه فازی فعال active electronically scanned array (AESA) بود. این رادار که CAPTOR-E یا "سزار" CAESAR (Captor Active Electronically Scanned Array Radar نیز نامیده می‌شود بر روی یک پایهٔ دو قابهٔ ژیروسکوپی (گیمبال) قرار می‌گیرد و به‌راحتی تغییر جهت می‌دهد.

رادار آرایه فازی فعال توان کشف و رهگیری بسیار بالاتری را داراست و مقاومت بهتری در برابر ایجاد پارازیت دارد. تایفون دماغهٔ بزرگی دارد و این دماغهٔ بزرگ امکان قرار دادن یک رادار آرایه فازی فعال بزرگ و پرتوان با بیش از 1000 ماژول را می‌دهد. همچنین به دلیل وجود گیمبال، دیش رادار توان چرخیدن و پوشش زاویهٔ 120 درجه در هر طرف را دارد.

بدین ترتیب تایفون می‌تواند حین کج کردن مسیر خود از سر راه جنگنده‌های دشمن و گریز از مهلکه، به سمت آن‌ها موشک شلیک کند و تحرکات آنان را زیر نظر داشته باشد. رادار تایفون یک رادار دهانهٔ ترکیبی (سار Synthetic-aperture radar (SAR)) می‌باشد و می‌تواند نقشه‌های دوبعدی از عوارض سطح زمین با روزلوشن بالا را فراهم کند (این قابلیت در رادارهای آرایه فازی فعال سوپرهورنت، اف-15ex، اف 35 و اف 22 و اف-16 وایپر نیز وجود دارد).

تصویر: نقشهٔ دو بعدی که با کمک رادار SAR به دست آمده.

اولین کشوری که رادار CAPTOR-E را برای تایفون سفارش داد کویت بود در سال 2016.

آلمان و انگلستان نیز دو نمونهٔ جداگانه و با قابلیت‌های بیشتر (ازجمله تقویت ماژول‌ها و توان جنگ الکترونیک بیشتر) از نمونهٔ تایفون کویتی را طراحی نموده و نصب آن‌ها را بر روی تایفون های خود از امسال شروع می‌کنند.

تایفون به سیستم آیرست (infrared search and track (IRST)) مجهز است که کاوندهٔ آن در سمت چپ دماغه کنار کابین خلبان قرار دارد. این سیستم رهگیری غیرفعال دارد بدین معنا که به جای ساطع کردن امواج و دریافت اکوی آن‌ها (مثل رادار) امواج فروسرخ هر جسمی که حرارت تولید کند (ازجمله موتور جنگنده و اصطکاک بدنه با هوا) را دریافت می‌کند.

اطلاعات آیرست به نمایشگری که درون کلاه خلبان وجود دارد منتقل می‌شود و می‌تواند 200 هدف را به‌صورت هم‌زمان رهگیری کند. خلبان می‌تواند بدون کمک گرفتن از رادار کپتور به سمت این اهداف موشک حرارت یاب شلیک کند؛ اما آیرست این توانایی را نیز دارد که اطلاعات خود را با رادار کپتور به اشتراک گذاشته و گزینه‌های بیشتری پیش روی خلبان قرار دهد.

تصویر: سوخو-34 ملقب به فول بک، از دید سیستم کاوندهٔ امواج مادون قرمز

تایفون از دو موتور EJ200 ساختهٔ شرکت انگلیسی رولز-رویس بهره می‌برد. EJ200 بر اساس نمونهٔ آزمایشی رولز-رویس XG-40 که در دههٔ 1980 توسعه یافت ساخته شده است و یکی از پیشرفته‌ترین موتورهای جت عملیاتی می‌باشد. به یک سیستم نظارت دائمی سلامتی مجهز است که وضعیت تمام اجزای موتور را به خلبان اطلاع می‌دهد و واجد توان 60 هزار نیوتن بدون پس‌سوز و بیش از 90 هزار نیوتن هنگام استفاده از پس‌سوز است که تقریباً معادل 80 هزار اسب بخار می‌باشد. EJ200 همان موتوری است که خودروی بلادهوند LSR (Bloodhound LSR) را در سال 2019، قبل از آن که ورشکستگی سازندگانش ناشی از همه‌گیری کووید-19 باعث ناتمام ماندن پروژه و نرسیدن به هدف 1000 مایل بر ساعت شود، به سرعت 628 مایل بر ساعت (بیش از 1000 کیلومتر بر ساعت) رساند.

EJ200 را می‌توان بدون هیچ ارتقایی و تنها با فشردن یک دکمه در حالت جنگ (war mode) قرار داد و به قدرت 105 هزار نیوتن متر رساند، بدون اینکه آسیبی به آن برسد. EJ200 توان سوپرکروز (ابرپیمایش) دارد و می‌تواند بدون روشن کردن پس‌سوز دیوار صوتی را بکشند.

نیروی هوایی انگلستان سقف سرعت سوپرکروز تایفون را 1.1 ماخ اعلام کرد اما طی آزمایش‌هایی که نیروی هوایی سنگاپور انجام داد تایفون بدون روشن کردن پس‌سوز به سرعت 1.21 ماخ رسید.

اهمیت این قابلیت در کاهش امواج فروسرخ خارج شده از اگزوز هواپیما و کاهش اثر حرارتی آن می‌باشد. فایدهٔ دیگرش این است که در این سرعت، تایفون همانند اف 22 می‌تواند موشک‌های خود را شلیک کند و نیاز به کم کردن سرعت ندارد. بدین ترتیب موشک‌های شلیک شده نیازی به مصرف سوخت محدود خود برای رسیدن به سرعت صوت ندارند و از انرژی جنبشی هواپیمای شلیک کننده استفاده می‌کنند و برد موشک افزایش چشم‌گیری پیدا می‌کند.

در سال 2007 موتورهای EJ200 مجموعاً 500 هزار ساعت پرواز انجام دادند.

موتور EJ200 از ابتدا برای اضافه کردن قابلیت جهت‌دهی بردار رانش پیشرانه (thrust vector control (TVC)) ساخته شد. این سیستم برای تایفون بیش از 400 ساعت آزمایش را پشت سر گذاشته و باوجود کاهش 5 درصدی مصرف سوخت و افزایش 7 درصدی قدرت رانش موتور هنوز به طور گسترده ایدهٔ استفاده از آن در تایفون مطرح نشده است.

تصویر: سوخو 37 ملقب به ترمیناتور. از این هواپیما تنها یک فروند ساخته شد. در سال 1996 با مانورهای بی‌سابقه‌ای که اجرا نمود، کارایی سیستم تغییر جهت بردار رانش پیشرانه را در یک نمایشگاه هوایی به علاقه‌مندان نشان داد. ترمیناتور 8 سال بعد به دلیل خستگی سازه ناشی از آزمایش‌های متعدد و مانورهای سنگینی که اجرا کرده بود سقوط کرد ولی از تجربیات ترمیناتور در ساخت سایر جنگنده‌های سوخو-30/35/57 استفاده شد.

تصویر: اف-15STOL/MTD این نسخهٔ آزمایشی از اف-15 با سیستم تغییر جهت بردار رانش پیشرانه 8 سال زودتر از ترمیناتور پرواز کرد و از تجربیات آن در اف-22 رپتور استفاده شد.

 

اف-22 و سوخو-30/35/57 و چنگدو جی-20 از سیستم جهت‌دهی بردار رانش دو بعدی استفاده می‌کنند. این سیستم باوجود مزایایی که برشمردیم پیچیدگی‌های فنی فراوان و وزن زیاد و هزینهٔ نگهداری بالایی را به هواپیما اضافه می‌کند. هم‌چنین خروجی اگزوز دایره‌ای (مشابه آن چه در سوخو 35، سوخو 30، سوخو 57 و جنگندهٔ چینی چنگدو جی-20 وجود دارد) باعث افزایش شدید برگشت‌پذیری امواج رادار و از بین رفتن اثر رادارگریزی در سایر قسمت‌های هواپیما می‌شود. سازندگان اف-22 با طراحی خاص خروجی اگزوز این نقطه ضعف را برطرف کرده‌اند ولی این خروجی اگزوز کارایی سیستم جهت‌دهی بردار رانش را اندکی کاهش داده است (این سیستم با خروجی اگزوز دایره‌ای بیشترین کارایی را دارد). البته طراحان اف-22 مجدداً دست به کار شده و با افزایش سطوح هدایتی و پهن کردن بال‌ها مانورپذیری اف-22 را به بالاترین حد ممکن رسانده‌اند.

تصویر: بالا سمت راست جنگندهٔ چینی چنگدو جی 20 / بالا سمت چپ جنگندهٔ روسی سوخو 57 فلون / پایین سمت راست جنگندهٔ آمریکایی YF-23 ملقب به بیوهٔ سیاه و پایین سمت چپ نیز اف-22 رپتور

به دلیل همین پیچیدگی‌های فنی و علاقه به کاهش وزن و سطح مقطع راداری نه در اف-35 (جز در نسخهٔ B آن هم به شکلی متفاوت) و نه در تایفون از سیستم جهت‌دهی بردار رانش استفاده نمی‌شود.

فرماندهی ستاد مشترک نیروی هوایی امریکا در بیش از یک دهه قبل تنها شخصی است که تجربهٔ پرواز با هر دو جنگندهٔ تایفون و اف-22 را دارد. او ضمن ستایش و تحسین چابکی و خوش‌دستی بی‌نظیر تایفون، مقایسهٔ اف-22 و تایفون را مثل قیاس اتومبیل فرمول 1 و خودروی نسکار دانست. به بیان او تایفون به همان چالاکی و فرزی اف-22 است اما رپتور به‌عنوان یک جنگندهٔ نسل-5 با قابلیت‌های اضافه‌ای که ارائه می‌دهد در سطحی دیگر قرار می‌گیرد.

در رزمایش مشترک ارتش هند و انگلستان که در سال 2007 برگزار شد خلبانان هندی که خود تجربهٔ پرواز با جنگندهٔ مانورپذیر سوخو-30MKI را داشتند تحت تأثیر مانورپذیری تایفون های نیروی هوایی انگلیس قرار گرفتند. هرچند در این مانورها هرگز یک سلاح به حد نهایی قابلیت‌های خود نمی‌رسد (به‌عنوان‌مثال سوخوهای هندی برطبق قراردادی که با کشور روسیه در زمان خرید این جنگنده‌ها منعقد شده بود حق روشن کردن رادار و تسلیحات سوخو 30MKI های خود را هنگام تمرین با جنگنده‌های غربی نداشتند.) و اختلاف سطح آموزش و مهارت‌های خلبانان هندی و انگلیسی هم باید در هنگام مقایسهٔ سوخو-30 و تایفون مدنظر قرار گیرد.

تایفون از یک تفنگ رولور (Revolver) 27 میلی‌متری (عدد کالیبر) با 150 گلوله استفاده می‌کند. این تفنگ ساختهٔ شرکت ماوزر (سازندهٔ تفنگ مشهور Mauser Gewehr 98 ملقب به برنو!) می‌باشد. وزن هر گلوله 516 گرم است که نصف آن را وزن پرتابه تشکیل می‌دهد. خود تفنگ نیز 100 کیلوگرم وزن دارد و می‌تواند در صورت لزوم هر ثانیه 30 گلوله شلیک کند. جنگنده‌های تورنادو، آلف جت و جنگندهٔ سوئدی گریپن نیز از همین تفنگ (با نام BK27) استفاده می‌کنند.

تایفون درمجموع 13 جایگاه (دو 4 تا زیر بال‌ها + 5 جایگاه در زیر بدنه) دارد که مجموعاً 10 تُن محمولهٔ موشک یا بمب یا مخزن سوخت خارجی حمل می‌کنند. تایفون همانند سایر جنگنده‌های غربی می‌تواند طیف متنوعی از سلاح‌های ساخته شده توسط کشورهای عضو ناتو را حمل کند که بخشی از آن‌ها در شکل زیر نشان داده شده‌اند:

از بالا و سمت راست: موشک حرارت یاب AIM-9 Sidewinder / موشک حرارت یاب ASRAAM/ موشک هدایت فعال راداری برد متوسط تا بلند AMRAAM AIM-120/ موشک برد بلند Meteor / موشک ضدکشتی نروژی Kongsberg NSM / مخزن سوخت 2000 لیتری / موشک ضد رادار ALARM / موشک کروز StormShadow / غلاف تصویربرداری Recce // وسط: مخزن سوخت 1000 لیتری // غلاف نشانه‌گذاری لیزری / موشک ضدکشتی تاروس (Taurus) / بمب هدایت لیزری پیوی 3 (Paveway III) GBU-24 / موشک ضد رادار AGM-88 HARM / سلاح هواپرتاب و ترکش شوندهٔ AGM-154 JSOW که برای مقابله با سامانه‌های پدافندی چون اس-300 و اس-400 ساخته می‌شود / بمب هدایت لیزری پیوی 2 (Paveway II) GBU-12 / موشک هوا به زمین هدایت تلویزیونی AGM-65 ماوریک / موشک حرارت یاب آلمانی IRIS-T /

ردیف جلو سمت راست: 3 عدد موشک ضدزره بریمستون Brimstone به‌صورت تریپلت/ مخزن 4 تایی بمب CBLS-200

ردیف جلو سمت چپ: بمب‌های سقوط آزاد 900 کیلوگرمی / 450 کیلوگرمی و 220 کیلوگرمی با فیوز تأخیری

شکل زیر نیز انواع بارگیری‌های تسلیحاتی تایفون برای مأموریت‌های مختلف را نشان می‌دهد:

تایفون ابتدا به‌عنوان یک جنگندهٔ برتری هوایی و یک شکاری چابک ساخته شد که تنها توانایی دفاع هوایی را داشت. رفته‌رفته از سال 2003 تاکنون در هر ترانچ و هر بلاک قابلیت‌های جدیدی بدان اضافه شده تا هم‌اکنون به یک مولتی رول تمام عیار و همه‌فن‌حریف تبدیل شده است.

ترانچ 1 خود به بلاک 2 و 5 تقسیم می‌شود. در بلاک 2 تایفون هنوز یک جنگندهٔ هوا به هوای کامل‌تر از قبل بود ولی در بلاک 5 توان تهاجم زمینی را نیز به دست آورد.

در ترانچ 2، ابتدا در بلاک 8 کامپیوتر مرکزی ارتقا یافت، در بلاک 10 سیستم حفاظت از خود (که هم‌اکنون با نام پراتورین شناخته می‌شود) ارتقا یافت و سیستم شناسایی دوست از دشمن (IFF) (Identification friend or foe) با قابلیت‌های بیشتر از قبل اضافه شد. همچنین توان شلیک موشک هوا به هوای پیشرفته‌تر آمرام C و موشک IRIS-T را به دست آورد.

بمب‌های GBU-24 پیوی 3، موشک آلارم و بمب‌های پیوی 4 نیز به زرادخانهٔ قابل شلیک توسط تایفون اضافه شد

در ترانچ 2 بلاک 15 توان شلیک موشک‌های میتیور، استورم شادو، تاروس و بریم استون را به دست آورد.

ترانچ 3: رادار CAPTOR-M نصب شد. سیم‌کشی‌های قدیمی با فیبرنوری جایگزین شد و ارتقاهای گستردهٔ نرم‌افزاری و سخت‌افزاری دریافت کرد. موشک ضدکشتی ایتالیایی Sea Killer و موشک ضدکشتی/هوا به زمین انگلیسی SPEAR 3 نیز از این ترانچ قابل استفاده بر روی تایفون شد. اولین تایفون با رادار آرایهٔ فازی فعال که برای کشور کویت ساخته شد نیز از همین ترانچ است که رادارش با نسخهٔ CAPTOR-E تعویض شد.

ترانچ 4: آخرین و جدیدترین مدل. دارای رادار آرایهٔ فازی فعال CAPTOR-E و توان انجام تمامی مأموریت‌ها (مولتی رول).

کاربران تایفون: اتریش (15)، آلمان (143 فروند در حال حاضر از ترانچ 1 که همگی به ترانچ 3 ارتقا یافتند. سفارش 38 فروند دیگر از ترانچ 4 و 15 فروند نسخهٔ مخصوص سرکوب پدافند دشمن Suppression of Enemy Air Defences (SEAD) و جنگ الکترونیک با تسلیحات ضد رادار و سامانه‌های ایجاد پارازیت روی رادارهای دشمن نیز داده شده است و بدین ترتیب یوروفایترهای آلمان به بیش از 200 فروند خواهند رسید)، ایتالیا (96)، کویت (28 فروند سفارش داده شده که تعدادی تحویل شده است)، عمان (12)، قطر (24 فروند سفارش داده شده و آموزش خلبانان در انگلستان شروع شده است)، عربستان (71)، اسپانیا (73) و انگلستان (160 فروند سفارش داده شده که 140 فروند آماده و در حال خدمت است).

 

کپی لینک

خب حالا تایفون یا رافال؟؟؟!

سؤالی که همواره مطرح می‌شود و جواب آن " ... شاید هیچ‌کدام ..." است! تایفون و رافال هر دو از گران‌قیمت‌ترین و پیچیده‌ترین جنگنده‌های جهان هستند. ازنظر هزینهٔ نگهداری کمتر از جنگنده‌های بزرگ و دوموتوره‌ای چون سوخو-35 و اف-15 قرار می‌گیرند اما بسیار پرهزینه‌تر از جنگنده‌های تک موتوره‌ای چون اف-16 وایپر و جنگندهٔ سوئدی گریپن هستند.

موتور EJ200 تایفون 30 درصد قدرت بیشتری از موتور Snecma M88 رافال دارد (90 هزار نیوتن رانش در برابر 75 هزار) همچنین سرعت اوج‌گیری رافال به‌زحمت به 300 متر بر ثانیه می‌رسد ولی تایفون با سرعت 323 متر بر ثانیه اوج می‌گیرد. سقف سرعت رافال 1.8 ماخ است اما تایفون به‌راحتی 2 ماخ را پشت سر می‌گذارد. حداکثر ارتفاع پرواز رافال 16 کیلومتر است و تایفون 20 کیلومتر.

البته این اختلاف عملکرد بهای خود را نیز دارد. موتور تایفون پیچیده‌تر، پرهزینه‌تر و دارای مصرف سوخت بیشتر است.

هواپیمای جنگی یک "سیستم" است که خریده می‌شود؛ بدین معنا که پشتیبانی، آموزش خلبان‌ها، تربیت مهندسین تعمیر و نگه‌داری، تأمین اسلحه و قطعات یدکی نیز برای طولانی مدت، نه همیشه، با فروشنده خواهد بود؛ بنابراین مثل خودرو نیست که با جستجوی قیمت آن در اینترنت بتوان قیمت خرید را به دست آورد.

قیمت تایفون به طور رسمی 93 میلیون یورو اعلام شده است. این قیمت برای کشورهایی چون آلمان و انگلستان که خود فروشنده و دارای زنجیرهٔ تأمین قطعات و خدمات این جنگنده هستند صدق می‌کند؛ اما برای مشتری خارجی خرید هر فروند تایفون 321 میلیون دلار و هر فروند رافال 245 میلیون دلار خرج خواهد داشت!

این در حالی است که جنگندهٔ توانا و بسیار چابک و پیشرفتهٔ اف-16 بلاک 70/72 (وایپر) که با رادار آرایهٔ فازی فعال AN/APG-83، ارتقای گسترده در الکترونیک و کامیپوتر پرواز، سیستم IRST (جستجو و رهگیری فروسرخ)، دیتالینک جدید، کابین خلبان کاملاً به‌روز و مطابق استانداردهای تایفون و رافال و نیز تجهیزات پیشرفتهٔ دیگری چون سیستم جلوگیری از تصادف با زمین و کمک خلبان کامپیوتری برای فرود، عرضه می‌شود؛ با تمام امکانات و پشتیبانی کاملش از طرف شرکت لاکهید مارتین، تنها 115 میلیون دلار قیمت دارد.

این جنگجوی کوچک باوجود تک موتوره بودن و ارزان بودنش کارنامه‌ای درخشان به قدمت 40 سال دارد و هیچ مشتری خارجی از دریافت آن ناراضی نبوده بلکه مکرراً تقاضای دریافت نسخه‌های جدیدتر و بهتر را مطرح کرده است (به‌عنوان‌مثال کشور ترکیه).

از آن‌سو، اتریش با نارضایتی در سال 2017 اعلام کرد تمام 15 فروند تایفون خود را به یک دولت خارجی خواهد فروخت و به جای آن‌ها اف-16 یا گریپن خواهد خرید تا بدین ترتیب 2 میلیارد یورو از هزینهٔ نگهداری ناوگان جنگنده‌هایش کاسته شود.

حتی اف-35 نیز که اصلاً با تایفون و رافال در یک کلاس قرار نمی‌گیرد و فروش آن به مشتریان خارجی به دلیل تکنولوژی حساس و کمیابش با دردسرها و مانع تراشی‌های فراوان دولت امریکا مواجه می‌شود در یک بستهٔ کامل با قیمتی 140 میلیون دلاری فروخته می‌شود.

هزینهٔ نگهداری جنگنده‌های تک موتورهای چون اف-16 وایپر و گریپن نیز قطعاً کسری از هزینهٔ تایفون و رافال خواهد بود. به همین دلیل مشتریان غیراروپایی تایفون و رافال عمدتاً کشورهای حاشیهٔ جنوبی خلیج فارس هستند که اف-35 به آن‌ها داده نمی‌شود و یا توان خرید آن را ندارند. در مورد کشورهای اروپایی نیز آن‌هایی که سهمی از خط تولید و ایجاد اشتغال با تولید این جنگنده‌ها را ندارند کمتر به سراغشان می‌روند. استثنا این داستان، یونان بود که تعداد کمی رافال از فرانسه تحویل گرفت و اخیراً درخواست خرید 20 فروند اف-35 را نیز داد. رافال های یونانی با تخفیف‌های بسیار (حدوداً نصف قیمت) با تعداد کم و فوراً از موجودی نیروی هوایی فرانسه تحویل یونان شدند، در حالی که این کشور برای دریافت اف-35 باید از هفت خان و یک انتظار چند ساله به دلیل اشباع بودن خط تولید شرکت لاکهید مارتین به دلیل سفارش‌های بالای اف-35 عبور کند.

تایفون جنگنده‌ای بسیار چابک و خوش‌پرواز است. طیف تسلیحاتی بسیار گسترده‌ای را پشتیبانی می‌کند و از آخرین تکنولوژی روز اروپا بهره می‌برد؛ زیباست و زیبا پرواز می‌کند؛ و البته همچون همتای فرانسوی‌اش بسیار گران‌قیمت و هزینه‌بر است. تایفون برای کشورهایی که خود تولیدکنندهٔ آن هستند در بین جنگنده‌های نسل 4 و 4.5 بهترین انتخاب است اما پیش روی مشتری خارجی گزینه‌های- شاید- بهتری از تایفون و رافال نیز قرار دارند.

تصویر: رنگ‌آمیزی خاص تایفون نیروی هوایی آلمان به یاد "مانفرد آلبراخت فریهرر فون ریشتوفن" ملقب به بارون قرمز (Red Baron) که با 80 شکار رسمی موفق‌ترین خلبان جنگ جهانی اول بود. او در این جنگ به نمادی روحیه‌بخش برای سربازان و مردم آلمان تبدیل شده بود. بارون قرمز در 21 آپریل 1918 در 25 سالگی از ناحیهٔ سینه مورد اصابت گلولهٔ مسلسل ضدهوایی قرار گرفت و همراه با هواپیمای Fokker Dr. 1 قرمز رنگ خود به صفحات تاریخ پیوست. برخلاف مانفرد و هواپیمای زیبایش، تایفون حداقل تا سال 2050، قصد خداحافظی از آسمان را ندارد.

با آرزوی سلامتی و بهروزی برای مردم ایران

نویسنده: بابک سزاوار کلاتی

 

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

©1404 - 1393 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب پدال تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.