اسکانیا، شیر دال سوئدی فولکسواگن
محمدجواد سرانجام: صنعت خودروسازی اروپا در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیست میلادی شاهد شکلگیری کارگاههای خودروسازی متعددی در نقاط مختلف این قاره سبز بوده است. اما امروزه تعداد اندکی از این کارگاههای خودروسازی توانستهاند با پشت سر گذاشتن دو جنگ بزرگ جهانی و چندین رکود اقتصادی شدید به حیات بیش از یک قرن خود ادامه دهند. شرکت اسکانیا سوئد یکی از این کارگاههای کوچک است که خیلی سریع جایگاه خود در صنعت خودروسازی را شناخت و توانست با تمرکز فعالیت در بخش خودروهای سنگین تجاری نامی جهانی را نزدیک به 120 سال زنده نگاه دارد.
اسکانیا در سالهای آغازین
مانند بسیاری از شرکتهای خودروسازی، شرکت اسکانیا سوئد نیز کار خود در اوایل قرن گذشته میلادی را با تولید دوچرخه آغاز کرد. ابتدا در سال 1896، شرکت دوچرخهسازی هامبر انگلیسی یک زیرمجموعه در شهر مالمو استان اسکانیا سوئد تأسیس کرد که چهار سال پس از آن و در سال 1900 توسط یک شرکت تازه تأسیس به نام کارخانه ماشینسازی اسکانیا خریداری شد. با خرید کارخانه دوچرخهسازی توسط اسکانیا، فعالیتهای این شرکت به لاستیکسازی، ساخت جاروبرقی، چرخدندهسازی و خیلی سریع به ساخت خودرو گسترش یافت. شرکت اسکانیا با معرفی سه نمونه اولیه خودرو در سالهای 1901 و 1902 بهطور عملی وارد عرصه خودروسازی شد و بهسرعت سریسازی خودرو و ساخت کامیون 5/1 تا 3 تن را در دستور کار خود قرار داد.
در سال 1905، شرکت اسکانیا اولین موتور خود با قدرت 24 اسب بخار را طراحی کرد تا از آن در یک پمپ آب استفاده شود. پس از آن در سال 1911، از اولین اتوبوس سوئدی ساخت شرکت اسکانیا با سیستم انتقال قدرت زنجیری و موتور ساخت شرکت وابیس در یکی از خطوط بینشهری کشور سوئد استفاده شد. شرکت وابیس دیگر شرکت سوئدی فعال درزمینهٔ مهندسی و تولید تجهیزات و وسایل حملونقل بود که پیشینه تأسیس آن به سال 1891 بازمیگشت. شرکت وابیس که در ابتدا بهمنظور ساخت واگنهای راهآهن تأسیس شده بود، توانسته بود که افتخار طراحی و تولید اولین خودروی بهطور کامل سوئدی را در سال 1897 در کارنامه خود ثبت کند.
درست همان سالی که اسکانیا اولین اتوبوس خود را روانه بازار کرد، دو شرکت سوئدی خودروساز اسکانیا در مالمو و وابیس واقع در شهر سودتالیا با یکدیگر ادغام شدند و شرکت اسکانیا وابیس را شکل دادند. با ادغام این دو شرکت، پر آلفرد نوردمان، مدیرعامل شرکت اسکانیا مدیریت شرکت جدید را در دست گرفت و مقرر کرد که از این پس کارخانه واقع در سودتالیا به تولید موتور خودرو و خودروهای سواری بپردازد و فعالیتهای مرتبط با تولید وسایل نقلیه سنگین مانند اتوبوس و کامیون بهطور کامل به کارخانه مالمو منتقل شود. در خلال سالهای بعد، شرکت وابیس اسکانیا تولیدات خود را افزایش داد و خطوط تولید تازهای در کشورهای همسایه مانند دانمارک و نروژ تأسیس کرد و به محصولات خود تنوع بخشید. علاوه بر این، در کنار ساخت خودروی سواری تعدادی قایق مجهز به موتور چهار سیلندر و 12 اسب بخار قدرت نیز روانه بازار کرد.
در سال 1918، توان تولید شرکت اسکانیا وابیس در بخش خودروی تجاری به 125 دستگاه در سال رسید که ظرفیت نامی شرکت در این بخش بود. این ظرفیت تولید معادل توان تولیدی شرکت فورد آمریکا در این رده بود و بهمنظور تمرکز بر صادرات محصولات به خارج از کشور هدفگذاری شده بود. چراکه شرکت اسکانیا وابیس امید داشت با بازگشایی مرزها بعد از جنگ جهانی اول به یکی از رهبران اروپایی در عرصه ساخت کامیون تبدیل شود. اما واقعیت خلاف این موضوع بود و رفع محدودیتهای وارداتی با هجوم خودروهای ارزان حاصل از تولید انبوه از خارج از مرزهای سوئد همراه بود. بنابراین مشکلات اقتصادی شرکت اسکانیا وابیس شروع شد و بهمرور تا سال 1921 توان تولیدی شرکت کاهش یافت تا درنهایت این شرکت خودروساز توانست با ورود سرمایههای تازه از طرف استکهلم اینکیلدا بانک که به خانواده والنبرگ تعلق داشت، جان دوبارهای بگیرد.
پس از آن و با سفارش 15 دستگاه اتوبوس از طرف اداره پست سوئد در سال 1922، فعالیتهای شرکت اسکانیا وابیس احیا شد و همزمان مدیران شرکت دو تصمیم راهبردی مبنی بر انتقال فعالیتهای تولیدی به سودتالیا و نیز تمرکز توان شرکت بر تولید خودروهای سنگین تجاری گرفتند. به این ترتیب، شرکت اسکانیا وابیس پای خود را از تولید خودروهای سواری بیرون کشید و بر تولید کامیون و اتوبوس تمرکز کرد.
با اتخاذ سیاستهای راهبردی جدید توسط مدیران شرکت اسکانیا وابیس، این شرکت کامیون و اتوبوس ساز سوئدی بر روی ریل نوگرایی قرار گرفت. آثار نوگرایی شرکت اسکانیا وابیس نیز بهسرعت در ارتقا محصولات شرکت و توسعه محصولات جدید نمایان شد تا اینکه در سال 1940 و با ورود مدیرعامل جدید 32 سالهای به اوج خود رسید. مارکوس والنبرگ بهعنوان رئیس هیئتمدیره و سهامدار اصلی شرکت اسکانیا وابیس یک مهندس درسخوانده به نام کارل برتل ناتهورشت را بهعنوان مدیرعامل شرکت استخدام کرد تا اسکانیا وابیس از یک شرکت با جهتگیری ساخت دستی به یک شرکت صادراتی کارآمد تبدیل شود. ناتهورشت نیز بهخوبی از پس وظایفش برآمد و ایدههای خود درزمینهٔ سیستماتیک کردن خطوط تولید، سادهسازی، کاهش هزینه و گسترش فعالیتهای شرکت را با حمایت سهامداران پیادهسازی کرد.
بعد از آن و با شروع جنگ جهانی دوم، شرکت اسکانیا وابیس نیز مانند بسیاری دیگر از شرکتهای خودروسازی به تولید جنگافزار نظامی روی آورد. اما با اتمام جنگ، شرکت سوئدی که لطمات بسیار کمتری نسبت به سایر رقبای اروپایی خود متحمل شده بود، بهسرعت پیشرفت کرد و توانست به توان صادراتی یکسوم از محصولات خود در سال 1951 و بیش از نیمی از تولیدات در سال 1956 دست یابد. علاوه بر این، شرکت اسکانیا وابیس در سال 1948 معاهده تجاری با شرکت فولکسواگن به امضا رساند که بر اساس آن به عامل اصلی این شرکت آلمانی در خاک سوئد تبدیل میشد. به این ترتیب شرکت اسکانیا وابیس به سود سرشاری از واردات محصولات فولکسواگن دست پیدا کرد و تا سال 2002 که فولکسواگن مالکیت کامل شرکت واردکننده را در اختیار خود گرفت، 1.7 میلیون دستگاه از انواع محصولات فولکسواگن را به فروش رساند.
شرکت اسکانیا دومین ادغام خود را در سال 1969 با شرکت ساب بهعنوان یکی از خودروسازهای مطرح سوئدی تجربه کرد و شرکت جدیدی با نام ساب اسکانیا شکل گرفت. از آن پس خودروهای تجاری سنگین این شرکت با نام اسکانیا به بازارهای جهانی معرفی شد. علاوه بر این، چند سال بعد و در سال 1977، شرکت ساب اسکانیا در شرف ادغام بزرگتری با شرکت ولوو، تنها رقیب جدی خود در سوئد قرار گرفت. در واقع کوچک بودن دو خودروساز ساب اسکانیا و ولوو در برابر توسعه صنعت خودروسازی در اروپا و جهان تهدیدی برای کل صنعت خودروسازی سوئد بود اما این ادغام با مخالفت شدید از طرف اسکانیا و بخش خودروهای سواری شرکت ساب اسکانیا روبهرو شد و هیچگاه تحقق نیافت.
تقابل دو هموطن
در سال 1991 شرکت ساب اسکانیا بهطور کامل به زیرمجموعه شرکت سرمایهگذاری اینوستور آ ب تبدیل و از بازار بورس خارج شد. چهار سال بعد از آن، در سال 1995 شرکت اینوستور که به خانواده والنبرگ تعلق داشت، شرکت ساب اسکانیا را به دو شرکت مجزا تقسیم کرد که هر دوی آنها در زیرمجموعه شرکت مادر باقی ماندند؛ شرکت اسکانیا بهعنوان بخش خودروسازی معرفی شد و تجهیزات نظامی و هواپیماسازی تحت نام ساب قرار گرفت. یک سال بعد، شرکت اینوستور تصمیم به وارد کردن اسکانیا به بازار بورس گرفت و در اولین قدم 50% از سهام سری A و 50% از سهام سری B اسکانیا را وارد بازار کرد و بعد از آن برای ارائه یک پیشنهاد جذاب، سهام خود را به 45% کاهش داد.
در سال 1999، شرکت خودروسازی ولوو اقدام به خرید سهام اسکانیا کرد که 21.5% قدرت رأی به همراه داشت. در آگوست همان سال، اینوستور قراردادی را با ولوو تنظیم کرد که بر اساس آن شرکت ولوو تمامی سهام باقی مانده شرکت اینوستور را خریداری میکرد. در همین زمان، شرکت ولوو پیشنهادهای دیگری برای خرید بقیه سهام اسکانیا را نیز مطرح کرد و باعث شد که پای کمیسیون اروپا در این معامله باز شود. اتحادیه اروپا در سال 2000 نقشه ولوو برای تملک کامل اسکانیا را رد کرد و مانع تصاحب اسکانیا توسط رقیب دیرینه و هموطنش شد. بنابراین شرکت سرمایهگذاری اینوستور مقداری از سهام خود از اسکانیا را معادل 34% از قدرت رأی و 18.7% از ارزش سرمایه را به فولکسواگن فروخت و باعث شد که شرکت آلمانی فولکسواگن به یکی از سهامداران اصلی اسکانیا تبدیل شود. بااینحال ولوو همچنان از 30% از قدرت رأی و 45% از ارزش سرمایه اسکانیا بهره میبرد.
ادغام شرکت اسکانیا با گروه فولکسواگن
در سال 2002، فولکسواگن 50% سهم شرکت اسکانیا از سهام شرکت سواریا، نماینده انحصاری توزیع محصولات فولکسواگن، که برای مدتها در اختیار شرکت اسکانیا بود را از این شرکت خریداری کرد. در سال بعد از آن، سهام اسکانیا از بورس نیویورک خارج شد و درنهایت در سال 2004، ولوو سهام سری B خود را به دویچه بانک آلمان فروخت. بعد از آن، شرکتمان در سال 2006 سعی کرد که مالکیت اسکانیا را به دست آورد که پیشنهادش توسط شرکت اینوستور و گروه فولکسواگن رد شد و فقط توانست 13.23% از ارزش سرمایه و 17.01% از قدرت رأی اسکانیا را به دست آورد.
در سال 2008، فولکسواگن تفاهمنامهای با شرکت اینوستور امضا کرد که طی آن فولکسواگن اختیار چیزی در حدود 134 میلیون از سهم A اسکانیا را در اختیار میگرفت. بعد از آن فولکسواگن قدرت رأی خود را به 68.6% و سهم سرمایه را به 37.73% افزایش داد. در سال میلادی بعد از آن، شرکت پورشه پیشنهاد خرید سهام اسکانیا را ارائه داد. بر این اساس شرکت پورشه که خود بیش از 50% از سهام گروه فولکسواگن را در اختیار داشت، 8% از سهم سرمایه و بیش از 2% از قدرت رأی اسکانیا را به چنگ آورد. بعد از این اقدام، شرکت پورشه سهام خریداری شده را به گروه فولکسواگن واگذار کرد.
در سال 2011، شرکت فولکسواگن توانست بیش از نیمی از شرکتمان را در اختیار گرفته و با داشتن 55.9% از قدرت رأی و 53.7% از سهم سرمایه شرکتمان، به سهم بیشتری از اسکانیا نیز دست پیدا کند. بعد از این سهم فولکسواگن از اسکانیا به 89.2% از قدرت رأی و 62.6% از سهم سرمایه افزایش یافت. در آخر، فولکسواگن طرحی را در سال 2014 ارائه داد تا بر اساس آن تمامی سهام شرکت اسکانیا را در اختیار بگیرد. بنابراین، گروه فولکسواگن بر اساس این طرح توانست 100% سهام شرکت اسکانیا را در 15 ژانویه 2015 به چنگ آورد.
جایگاه فعلی شرکت اسکانیا
شرکت اسکانیا در سال 2014 موفق شد که 75287 دستگاه انواع کامیون و کشنده و 6921 دستگاه انواع اتوبوس را تولید کند که این میزان نسبت به سال میلادی قبل از آن 0.8% کاهش داشته است. این روند کاهشی در سال بعد از آن با شدت بیشتر ادامه داشته و با 3.5% تنزل، به 72382 دستگاه کامیون و 6964 دستگاه اتوبوس در سال 2015 رسیده است. در واقع، هر چند که بازارهای اروپایی اسکانیا به دلیل عرضه محصولات یورو 6 با استقبال بیشتری نسبت به گذشته روبهرو بوده، اما دو بازار مهم اسکانیا در روسیه و برزیل با کاهش استقبال مواجه شده است.
با این وجود، درآمد شرکت اسکانیا به دلیل توسعه خدمات پس از فروش و تغییر نرخ ارز در سال 2015، با اندک رشد 0.9% نسبت به سال 2014 همراه بوده و به مبلغ 10479 میلیون یورو افزایش یافته است. همچنین، سود عملیاتی این شرکت نیز با 7.5% رشد، از 955 میلیون یورو در سال 2014 به 1027 میلیون یورو در سال 2015 افزایش داشته است.
گروه فولکسواگن و خودروهای تجاری
رابطه تجاری گروه فولکسواگن و شرکت اسکانیا نزدیک به هفتاد سال قدمت دارد. این تاریخ مشترک زمینهساز تزریق سرمایههای گروه به درون اسکانیا شد، تا جایی که این سرمایهگذاری به تصاحب غول خودروهای سنگین سوئدی منجر شد. حال انتظار میرود که گروه فولکسواگن با کنار هم قرار دادن دو شرکت صاحب نام خودروهای تجاریمان آلمان و اسکانیا سوئد و البته به همراه شرکت خودروهای تجاری خود به نزاع با سایر رقبای جهانی خود در این رده مانند دایملر و ولوو پرداخته و به قدرت اول جهان در بخش خودروهای تجاری تبدیل شود.