داستان سردرگمی لامبورگینی برای ساخت خودرویی جدید

جمعه 31 تیر 1401 - 10:30
مطالعه 6 دقیقه
Lamborghini-Flying-Star-II-by-Touring-2-1024
لامبورگینی در ابتدای راه خودروسازی خود و با ساخت مدل 350GT نشان داد که می‌تواند خودرویی بسازد که برخی افراد آن را به یک فراری ترجیح می‌دهند. این...
تبلیغات

لامبورگینی در ابتدای راه خودروسازی خود و با ساخت مدل 350GT نشان داد که می‌تواند خودرویی بسازد که برخی افراد آن را به یک فراری ترجیح می‌دهند. این خودرو که براساس نسخه غیرقابل راندمان 350GTV ساخته شده بود، بعدتر پخته‌تر شد و منجربه تولید کوپه 400GT گشت.

لامبورگینی پس از معرفی سه مدل متفاوت براساس طراحی 350GT یعنی مدل‌های 350، 400 و 400 2+2 به فکر به‌روزرسانی خودروهایش افتاد و می‌خواست چیزی تازه را امتحان کند. فروچیو لامبورگینی، موسس این برند، تصمیم گرفت که جایگزین 400GT که عمر چندان طولانی نیز نداشت، باید مانند پدرش یک موتور V12 داشته باشد و در برابر سوپرخودروی میورا، نقش یک خودروی عقلانی را بازی کند. سرانجام لامبورگینی تصمیم گرفت که شرکت «کاروتزِریا تورینگ» که مسئولیت ساخت 350GTZ را داشت، باید طراحی خودروی جدید را برعهده بگیرد. تورینگ به‌خاطر مالکیت فکری ایده روش ساختی موسوم‌به «سوپرلِجرا»، اهمیت بالایی برای لامبورگینی داشت. این مجموعه درحقیقت تمرکز خود را روی کاهش وزن خودرو قرار می‌داد.

بنابراین لامبورگینی در سال 1966 برای طراحی خودروی جدید به تورینگ روی آورد. آن‌ها نیز برای صرفه‌جویی در هزینه و زمان، مدل مفهومی خودروی جدید را براساس مدل 400GT توسعه دادند. از آنجا که لامبورگینی روی جدیدبودن طرح تاکید داشت، تورینگ نیز روی خلاقیت در طراحی تمرکز کرد. خودروی جدید از کوپه به یک شوتینگ‌بریک تبدیل شده بود و زوایای تیزی داشت. مرکز ثقل دیداری خودرو در وسط آن بود و موتور طبق خواسته لامبورگینی در جلو قرار می‌گرفت، اما این‌بار کمی عقب‌تر.

بخش عقب تقریبا دکوراسیون خاصی نداشت و طراحان به قراردادن یک جفت چراغ مستطیلی افقی بسنده کرده بودند. نمای جانبی چندان شلوغ نبود و تنها مشخصه آن فرورفتگی بخش گلگیر جانبی به شمار می‌رفت. ستون B نیز مهمان طرح آبششی بود. کابین این مدل مفهومی نیز با کابین مدل 400 تفاوت داشت؛ طراحان تنها به دو صفحه سرعت‌سنج و دورسنج موتور بسنده کرده (موردی که برای خودروهای آن زمان نامتداول بود) و کلیدها را نیز به نزدیکی اهرم تعویض دنده انتقال داده بودند. برای مقایسه باید بدانید که کلیدهای 400GT در یک ردیف و در بخش مرکزی کنسول چیده شده بودند.

به‌جز بخش طراحی که توسط تورینگ نوسازی شده بود، قوای محرکه، جعبه‌دنده، فنربندی و ترمزهای این خودرو هیچ تفاوتی با نمونه‌های موجود در 400GT نداشت. حتی از فاصله محوری یکسان 100.4 اینچی نیز بهره می‌برد. سازندگان با کوچک‌‌کردن فضای سرنشینان و کاپوت نسخه شوتینگ‌بریک، آن را 10.16 سانتی‌متر کوتاه‌تر از 400GT ساختند؛ بنابراین طول آن به 4378.9 میلی‌متر رسیده بود.

نسخه شوتینگ‌بریک حدود 0.3 اینچ عرض کمتری هم داشت و به زمین هم نزدیک‌تر بود. وزن خام بدنه نیز از 1471 کیلوگرم به 1300 کیلوگرم کاهش یافته بود. همه این‌ها درحالی اتفاق افتاده بودند که مدل مفهومی تورینگ برخلاف کانسپت پیشین لامبورگینی خودرویی کاملا قابل راندمان بود و به‌خوبی کار می‌کرد. نهایتا با وجود اینکه تورینگ احتمالا برای تولید این مدل کانسپت از طراحی جسورانه میورا الهام گرفته بود اما محصولش چیزی نبود که فروچیو لامبورگینی در 400GT خود می‌دید؛ بنابراین بلافاصله طرح را رد کرد. تورینگ نیز که پیشتر طراح مدل‌های خاصی چون آستون‌مارتین DB4، DB5 و DB6 بود پایان همان سال ورشکسته شد. این برند از 1966 به بعد هیچ‌گونه فعالیتی نداشت تا آنکه سرانجام در سال 2006 دوباره احیا شد.

از آنجا که فروچیو رضایتی از طرح تورینگ نداشت، به سراغ «نری و بوناچینی» رفت که پیشتر در طراحی 350GTV دست داشت و بعدتر، قاب بدنه 350GT را تولید کرد. البته محصول نرو و بوناچینی تاریخچه‌ای نسبتا مبهمی دارد؛ چراکه برخی احتمال می‌دهند که این خودرو به درخواست یک مشتری آمریکایی و برای شرکت در مسابقات 24 ساعتی لمان توسعه داده شده بود. در هر صورت، سازنده وقت بسیاری را صرف طراحی و ساخت آن کرد.

سبک طراحی محصول جدید که یک کوپه دو سرنشینه محسوب می‌شد، بیشتر شبیه طرح‌های فراری بود و برخلاف طرح تورینگ، از خطوط نرم‌تری استفاده می‌کرد. بدنه این خودرو روی شاسی 350GT سوار شده بود و از موتور 3.9 لیتری V8 مدل 400 استفاده می‌کرد. سازندگان نهایتا آن را «400GT Monza» نامیدند.

این خودرو پس از ساخته‌شدن تحویل مشتری آمریکایی شد اما به‌دلیل عدم هماهنگ مشخصات خودرو با قوانین مسابقات، از شرکت در این رقابت‌ها باز ماند. در این نقطه، نری و بوناچینی خودروی خود را در نمایشگاه بارسلونا به نمایش درآوردند و احتمالا در این دوره زمانی بود که آن را به لامبورگینی که به‌دنبال یک طرح جدید می‌گشت، پیشنهاد دادند. آقای لامبورگینی از طرح مونزا نیز خوشش نیامد و بالافاصله آن را رد کرد. پس از این واقعه، طولی نکشید که نری و بوناچینی نیز از هم فروپاشید، نری به مجموعه «دی‌توماسو» پیوست و بوناچینی نیز شرکت سرویس خودروی خود را تاسیس کرد.

لامبورگینی پس از دست رد زدن به سینه دو طرح، تصمیم گرفت تا از یک طراح خارجی در داخل شرکت و در همکاری با تیم طراحی خود استفاده کند. این پروژه جدید سرانجام منجربه تولید لامبورگینی کمیاب «ایسلِرو» (Islero) شد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

©1404 - 1393 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب پدال تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.