چرا خودروهای آمریکایی دارای موتورهای بزرگ هستند؟
تصور کنید خودرویی کلیشهای از هر یک از سه دسته اصلی خودروسازی، یعنی آمریکایی، اروپایی و آسیایی، در ذهن خود بیاورید. موتور هر یک از این خودروها چه ویژگیهایی دارد؟ اگر به دهههای 1990، 1970، 1950 و پیش از آن نگاه کنیم، چه تفاوتهایی مشاهده میشود؟ با کنار گذاشتن ظرافتهای طراحی، هسته اصلی هر خودرو یکسان باقی میماند: موتوری که معمولاً چهار چرخ را بر روی شاسی به حرکت درمیآورد؛ اما این بخش اصلی، یعنی موتور، تفاوتهای قابلتوجهی در اندازه دارد که با نگاهی سطحی نیز به چشم میآید.
بهطورکلی، طراحی خودروهای آمریکایی با گرایشی به سمت افراط در یک یا چند جنبه شناخته میشود. حتی یک خودروی اسپرت جمعوجور را در نظر بگیرید. فورد موستانگ در پیکربندی نمادین خود در سالهای 1965-1966 مجهز به یک موتور V8 با حجم 4.7 بود. در مقایسه، فورد کاپری در همان دوره از یک موتور V6 با حجم 3.0 لیتر استفاده میکرد. امجیبی جیتی (MGB GT) با موتور چهار سیلندر، تویوتا 2000GT با موتور خطی شش سیلندر و موارد مشابه دیگر نیز همین روند را دنبال میکردند. این گرایش تا امروز ادامه دارد؛ محبوبترین خودروها در آمریکا همچنان وانتهای سبک تمامعیار مانند سری F فورد و شورلت سیلورادو هستند که بسیاری از آنها موتوری دارند که چندین برابر حجم موتورهای رایج در ژاپن، بریتانیا، اروپا و سایر نقاط جهان است؛ اما دلیل این تفاوت چیست؟
به زبان ساده، خودروهای آمریکایی به دلیل بزرگتر بودن خودشان از موتورهای بزرگ استفاده میکنند. آمریکاییها در گذشته خودروهای جمعوجور بسیار کوچک، مانند سوبارو 360 را آزمایش کردهاند که با شکست تجاری مواجه شد. خودروهای کوچک مدرن و کیکارها (Kei Cars) امروزه قابلیتهای بهتری دارند، اما فاقد راحتی و امکانات خودروهای بزرگتر هستند که در ایالاتمتحده به آن عادت کردهایم. در مقابل، در سایر نقاط جهان، به دلیل نیاز به تطابق با شهرهای تنگ و باریک، تقاضا برای خودروهای کوچکتر وجود دارد؛ به همین دلیل، موتورهای کوچکتر نیز در این مناطق رایجترند.
اوجگیری و شکوفایی موتورهای با حجم بزرگ در آمریکا
دهه پرشور 1920 میلادی، انقلابی در فرهنگ مصرفگرایی در سراسر جهان، بهویژه در آمریکا، به همراه داشت و خودروی مقرونبهصرفه نقش محوری در گسترشهای شهری بعدی ایفا کرد. شهرهای جدیدی پدید آمدند که فاصلههای زیادی با یکدیگر داشتند، امری که تنها با زیرساختهای حملونقل عملیاتی شد. این شهرها برای پذیرش خودرو طراحی شدند، برخلاف شهرهای اروپایی و آسیایی که قرنها یا هزاران سال پیش با شبکههای جادهای بهینهشده برای عابران پیاده و اسبها ساخته شده بودند. خودروها به فضاهای بزرگتری نیاز داشتند، اما راحتیای که ارائه میدادند، این نقیصه را جبران کرد. بهزودی، سایر کشورها نیز خودروهای تولیدی انبوه خود را توسعه دادند که اغلب به دلیل تنگناهای جادهای، کوچکتر بودند و خودروهای بزرگتر بهسادگی نمیتوانستند در آنها جا شوند.
در آمریکا، با این حال، شبکه بزرگراهی بینشهری از ابتدا برای خودروها و کامیونهای بزرگتر طراحی شده بود. این امر مالکیت خودروهای بزرگ و راحت، مانند کادیلاکهای بالهدار دهه 1950 را عملی کرد. این روند به دوران خودروهای عضلانی منجر شد که با احیای فرهنگ موتورسواری آمریکا و فراگیری موتورهای بلوک بزرگ همراه بود.
دوران خودروهای عضلانی، روندهای خودرویی آمریکا را بهطور قابلتوجهی برای دههها تعریف کرد. پس از بحران نفتی 1973 و نگرانیهای زیستمحیطی، آمریکا با چالش بیسابقهای برای مهار این افراط روبهرو شد، هرچند بسیاری از شرکتها همچنان به حفظ موتورهای بزرگ خود، حتی با وجود مقررات جدید، اصرار داشتند. این امر به پدیدهای منحصربهفرد منجر شد: وجود موتورهای بلوک بزرگ در کنار خودروهای جمعوجور ژاپنی و اروپایی که بسیاری از موتورها به دلیل محدودیتهای زیستمحیطی به سختی کار میکردند. برای مثال، بزرگترین موتور V8 نصب شده در یک خودروی آمریکایی مدرن، کادیلاک 500 اینچ مکعبی (حدود 8.2 لیتر) در سال 1976، تنها 190 اسب بخار قدرت تولید میکرد.
دلایل تداوم موتورهای بزرگ تا امروز
خروج از دوران رکود و بازگشت قطعی موتورهای بزرگ زمانبر بود؛ خودروهای آمریکایی در دهه 1980 به دلیل الزامات زیستمحیطی و اقتصادی کوچکتر شدند؛ اما از دهه 2000، ابعاد خودروها دوباره بزرگتر شد، زیرا موتورها قدرتمندتر و کارآمدتر از نظر مصرف سوخت شدند و خودروها لوکستر گشتند. خودروهای بزرگتر بهزودی اعتبار گذشته خود را بازیافتند؛ فرهنگ شاسیبلندها و وانتها در دهه 2000 به اوج خود رسید، با شاسیبلند لوکسی مانند کادیلاک اسکالید، لینکلن نویگیتور و غیره که همگی مجهز به موتورهای بزرگتر از 5 لیتر، مانند هِمی 5.7 و تریتون 5.4، بودند. همچنین، ارتباط سادهتر حجم موتور بزرگتر با اعتبار بیشتر نیز در این میان نقش داشت. امروزه بازار خودروهای لوکس تمامقد و وانتها این موضوع را بهعنوان یک مزیت تبلیغاتی ارائه میدهند، بهطوریکه بسیاری از برندها مانند بیامو، لکسوس و مرسدس-ایامجی، حجم موتور را در شمارهگذاری مدلهای خود برجسته میکنند.
همزمان، اواسط دهه 2000 شاهد احیای دوران خودروهای عضلانی بود، با احیای مدلهایی مانند کامارو، چلنجر و چارجر. بهعنوان خودروهای عضلانی، اکثر این مدلها بهطور ذاتی از موتورهای بزرگ V8 استفاده میکنند. فرهنگ خودرویی کشورهایی با زیرساختهای بزرگراهی گسترده مانند ایالاتمتحده و استرالیا، این نوع خودروها را ترجیح میدهند، زیرا "خودروهای شهری" برای سیستم بزرگراهی مناسب نیستند و این موضوع را به یاد داشته باشید که طولانیترین بزرگراههای آمریکا بیش از 4800 کیلومتر طول دارند. در مقابل، آمریکاییها از شاسیبلندها و وانتهای بزرگ به دلیل نرمی، ظرفیت یدککشی، لوکس بودن و نیاز به موتورهای بزرگ برای حرکت سریع آنها لذت میبرند؛ بنابراین، استدلال این است که بخشی از این انتخاب به دلایل فرهنگی و بخشی به دلایل عملی است؛ موتورهای بزرگ به معنای اعتبار بیشتر و قدرت بیشتر برای جابهجایی تعداد زیادی مسافر و بار با سهولت است.