جنگ و صنعت خودرو؛ 150 سال نبرد و دگرگونی در خودروسازی جهان

جنگها در طول یکصد و پنجاه سال گذشته، نه تنها جادههای نبرد را شکل دادهاند بلکه مسیر تکامل صنعتی از جمله صنعت خودرو را بهطور بنیادین دگرگون کردهاند. در شرایط جنگی دو نیرو همیشه عمل میکنند. اول، نیاز فوری و بزرگ تجهیز نیروها که کارخانههای خودروسازی را وادار به تغییر خطوط تولید از خودروهای غیرنظامی به تانک، کامیون، جیپ و قطعات هواگرد میکند و دوم، فشارهای اقتصادی فرعی (تحریمها، افزایش قیمت نفت، اختلالات در تجارت بینالملل و کمبود نیروی کار) که هم توان تولید را کاهش میدهد و هم جهتگیری بلندمدت شرکتها را شکل میدهد.
نتیجهٔ این دو نیرو ممکن است در کوتاهمدت کاهش تولید و درازمدت تسریع نوآوری، تغییر در مدلهای کسبوکار و آرایش مجدد جغرافیای تولید جهانی باشد. برای اثبات این مدعا لازم است به مثالهای تاریخی و شواهد دیگر رجوع کنیم.
جنگ جهانی اول (1914 تا 1918): شتاب صنعتی و تسریع تولید انبوه
جنگ جهانی اول نقطه عطفی بود که ضرورت تجهیز لشکرها به صنایع مختلف را بهسرعت رشد داد. صنایع خودرویی که پیش از جنگ در مسیر صنعتی شدن و تولید انبوه بودند، در دوران جنگ بهعنوان تأمینکننده عمده خودروهایِ نظامی و حملونقل مورد بهرهبرداری قرار گرفتند و درعینحال تکنیکهای تولید بهسرعت مقیاسپذیر شدند.
در بریتانیا و آمریکا، پس از جنگ، ظرفیت تولید و ساختارهای توزیع ارتقا یافت و موجب شد دهه 1920 بازار خودرو را بهسرعت گسترش دهند. تولید ایالاتمتحده از حدود 2.3 میلیون دستگاه در سال 1920 تا بیش از 5 میلیون دستگاه در پایان دهه رشد نشان داد که نشانهای از انتقال ظرفیت جنگی به بازار مصرف است. اثر کلیدی این جنگ افزایش ظرفیت تولید و تسریع فرآیندهای خط مونتاژ بود. شرکتهایی که در جنگ سرمایهگذاری کردند، در دوره پس از جنگ از مزیت رقابتی برخوردار شدند.
جنگ جهانی دوم (1939 تا 1945): توقف تولید غیرنظامی، تبدیل کارخانهها و نوآوریهای نظامی جدید
جنگ جهانی دوم نمونه کلاسیک تبدیل کامل در صنعت خودروست. در پی ورود آمریکا به جنگ، تولید خودروهای غیرنظامی در آمریکا ظرف چند هفته متوقف شد و شرکتهایی مانند فورد، جنرال موتورز و کرایسلر خطوط خود را برای ساخت تانک، کامیون، موتورهای هواپیما و دیگر ملزومات نظامی بازآرایی کردند.
برای مثال فورد در سال 1941 حدود 691 هزار خودروی سواری تولید کرد، اما در سال 1942 تولید غیرنظامی را عملاً متوقف نمود و در همان سال تنها حدود 160 هزار دستگاه برای استفاده غیرنظامی ساخت تا خطوط بهسرعت به تولید نظامی تغییر یابد. این تبدیل هم باعث کاهش شدید عرضه خودروهای مصرفی در کوتاهمدت شد و هم فناوریهای محوری جدید مثل ساخت انبوه خودروهای چهار چرخ محرک سبک مانند جیپ را به بازار غیرنظامی منتقل کرد.
یکی از روشنترین پیامدهای این انتقال تزریق نوآوریهای جنگ به بازار است. جیپ که در طول جنگ برای ارتش ایالاتمتحده تولید انبوه شد بعدها به پایهای برای خودروهای چهارچرخ محرک غیرنظامی تبدیل شد و الگوی محصولات پس از جنگ را شکل داد. اثر کلیدی جنگ جهانی دوم توقف یا کاهش تولید غیرنظامی در کوتاهمدت و بازتاب سرمایهگذاریهای نظامی در فنّاوری محصولات مصرفی بعد از جنگ و افزایش ظرفیت صنعتی بوده است.
جنگ کره (1950 تا 1953): محدودیت مواد و سهم دولت در جهتگیری تولید
درگیری در شبهجزیره کره موجب شد منابع استراتژیک مثل فولاد و مس به سمت تولید نظامی هدایت شود. ایالاتمتحده نیز برای حمایت از جنگ، کنترلهایی در تخصیص مواد اعمال کرد؛ در نتیجه تولید خودروسازان آمریکایی در اوایل دهه 1950 کاهش محسوس یافت.
در سال 1951، تولید خودرو تا حدود 1.3 میلیون دستگاه کمتر از سال 1950 شد و بسیاری از شرکتها قراردادهای دفاعی پذیرفتند تا ظرفیت را حفظ کنند. این تجربه نشان میدهد که حتی جنگهای منطقهای نیز توان ایجاد اختلال در بازارهای جهانی خودرو و بهویژه در دسترسی به مواد اولیه را دارند. اثر کلیدی جنگ کرده ایجاد محدودیتهای مواد اولیه، تحمیل سهمیهها و هدایت تولید به سمت نیازهای دفاعی بوده است.
ویتنام، خاورمیانه و بحرانهای نفتی: جنگ، قیمت نفت و تغییر در تقاضا
جنگها یا تنشهای منطقهای که بر بازار انرژی اثر میگذارند، میتوانند روند تقاضا برای محصولات خودروسازان را تغییر دهند. نمونه کلاسیک این موضوع بحران نفتی دهه 1970 است که با تنشهای ژئوپلیتیک و تحریمهای اوپک تشدید شد و مدل کسبوکار و طراحی خودرو را متحول کرد. مصرفکنندهها به دنبال خودروهای کوچکتر و کممصرفتر رفتند و خودروسازان آمریکایی فشار شدیدی از رقابت واردات ژاپنیها احساس کردند. تاریخچه بحران انرژی دهه 1970 نشان میدهد که شوک در عرضه نفت به سرعت الگوی تقاضا و فناوریهای موتور را دگرگون میکند.
همچنین حمله عراق به کویت در سال ۱۹۹۰ و جنگ اول خلیجفارس نهایتاً موجب شوک قیمتی نفت شد و اثراتی بر قیمتگذاری و تقاضای خودروهای سنگین و لوکس گذاشت. مطالعات اقتصادی نشان دادهاند که افزایش قیمت نفت بهخصوص بر بازار خودروهای پرمصرف تأثیر منفی میگذارد و مدلهای قیمتگذاری و سودآوری برخی خودروسازان را تضعیف میکند. اثر کلیدی جنگهای یاد شده این است که تنشهای منطقهای که قیمت نفت را بالا میبرند، مستقیماً الگوی تقاضای بازار خودرو را تغییر داده و هدایت فناوری به سمت بازده مصرف سوخت بهتر را تسریع میکنند.
جنگهای معاصر و تحریمها (روسیه و اوکراین): زنجیره تأمین، تحریم و سقوط تولید ملی
نمونه اخیر و مستند اثر یک جنگ بر صنعت خودرو، تهاجم روسیه به اوکراین است. این جنگ، علاوه بر اختلالات لجستیکی و محرومیت دسترسی به برخی مواد و قطعات، با مجموعه تحریمهای غرب علیه روسیه همراه شد؛ نتیجه فوری این بود که تولید خودرو در سال 2022 در روسیه به حدود یکسوم سطح پیش از جنگ کاهش یافت و عرضه خودرو در بازار داخلی سقوط کرد.
گزارشهای تحلیلی نیز نشان میدهند که جنگ روسیه و اوکراین موجب کاهش جهانی تولید و تشدید کمبود نیمههادیها و قطعات کلیدی شد که پیش از آن بهواسطه همهگیری کرونا نیز مشکلزا شده بودند. بهعبارتدیگر، چنین جنگی میتواند هم صنعت داخلی یک کشور را تقریباً از کار بیندازد و هم از طریق کانالهای زنجیره تأمین، صنعت جهانی را تحتفشار قرار دهد.
اثر کلیدی چنین جنگی آن است که تحریمها و قطع همکاری بینالمللی میتواند تولید داخلی را بهشدت کاهش دهد و نوسانات زنجیره تأمین را تشدید کند؛ پیامد آن نیز افزایش قیمت قطعات و کاهش توان تولید جهانی است.
پیامدهای ساختاری و راهبردی برای خودروسازان
انعطافپذیری تولید: خودروسازانی که خطوط تولید قابل تبدیل داشته یا توان پذیرش قراردادهای دولتی را دارند، در زمان جنگ شانس بیشتری برای حفظ درآمد دارند؛ اما این میتواند به هزینه انتقال فناوری و سرمایه منتهی شود.
نوآوری از دل نیازهای نظامی: بسیاری از فناوریهای مهم چه در قوای محرکه، چه در سیستم چهارچرخ محرک و چه در مواد سبک از نیازهای نظامی بیرون آمدند و پس از جنگ به بازار مصرف منتقل شدند.
پیوند با سیاست و وابستگی به بازار دولت: قراردادهای دفاعی میتواند سودآور باشند ولی وابستگی بلندمدت به دولت یا بازارهای حفاظتشده خطرناک است؛ درعینحال تحریمها میتوانند یک بازار را عملاً از بین ببرند.
تأثیر بر زنجیره تأمین و نیاز به تنوعبخشی: جنگها ضعفهای زنجیره تأمین را آشکار میکنند؛ امروزه بحث کمبود نیمههادیها نمونه مدرن این آسیبپذیری است که با درگیریها و قطع روابط تجاری تشدید میشود.
تأثیر بر تقاضا و طراحی محصول: شوکهای نفتی یا نگرانیهای امنیتی مصرفکننده را وادار به انتخاب خودروهای کممصرف یا انواع متفاوت میکند و در نتیجه خودروسازان باید سبد محصولات را بازطراحی کنند.
در یک جمعبندی نهایی باید گفت جنگها طی 150 سال گذشته برای صنعت خودروسازی هم فشار قوی و مخرب و هم شتابدهنده نوآوری بودهاند. اکثر جنگها در کوتاهمدت موجب کاهش تولید بخش غیرنظامی، کمبود مواد و تغییر جهت تولید شدند اما در میانمدت و بلندمدت همان اختلالها زیرساختهای صنعتی، فناوری و بازار را از نو تعریف کردند.
نمونههای تاریخی یاد شده نشان میدهند شرکتهایی که توانستند انعطافپذیری تولید، تنوع تأمین و نوآوری فناورانه را در اولویت قرار دهند، پس از بحرانها قویتر بیرون آمدند و آنهایی که به بازارهای محافظتشده یا تأمینکنندگان محدود وابسته بودند آسیب دیدند. نظر شما دراینباره چیست؟