مقایسهٔ جانشینان مک‌لارن F1، گوردون موری T50 یا مک‌لارن اسپیدتیل؟

دوشنبه 20 مرداد 1399 - 08:30
مطالعه 8 دقیقه
McLaren-Sppedtail-GMA-T50
مک‌لارن F1 یک خودروی پوستری واقعی در دههٔ 90 بود. این سوپراسپرتی سه‌نفره با موقعیت رانندهٔ مرکزی، طراحی شگفت‌انگیز، محفظهٔ پیشرانه با روکش طلا و...
تبلیغات

مک‌لارن F1 یک خودروی پوستری واقعی در دههٔ 90 بود. این سوپراسپرتی سه‌نفره با موقعیت رانندهٔ مرکزی، طراحی شگفت‌انگیز، محفظهٔ پیشرانه با روکش طلا و یک نیروگاه V12 تنفس طبیعی پیشرفتهٔ ساخت ب‌ام‌و بود؛ اما از همهٔ این‌ها گذشته، بزرگ‌ترین دستاورد F1 ثبت رکورد سرعت 386 کیلومتر بر ساعت در مارس سال 1998 و تبدیل شدن به سریع‌ترین خودروی تولیدی دنیا بود. 22 سال یعنی از زمانی که آخرین دستگاه F1 در سال 1998 تولید شد تاکنون، دنیا منتظر جانشین این افسانهٔ بریتانیایی بود و حالا این انتظار به پایان رسیده و نه یکی بلکه دو جانشین برای F1 داریم که هردو دارای سه صندلی، موقعیت رانندهٔ مرکزی، تولید محدود در حدود صد دستگاه و وفادار به اسطورهٔ خود هستند. ما در مورد مک‌لارن اسپیدتیل و گوردون موری T50 صحبت می‌کنیم. ممکن است والدین F1 از هم طلاق گرفته باشند اما هرکدام با تفسیر خودشان از جانشین این سوپرکار افسانه‌ای بازگشته‌اند و ما در اینجا می‌خواهیم بفهمیم کدام‌یک از آن‌ها جانشین بهتری است.

کپی لینک

طراحی بیرونی

طراح مک‌لارن F1 گوردون موری بود یعنی کسی که خودروهای فرمول یک را طراحی می‌کرد. وی پشت طرح افسانه‌ای کابین سه صندلی با موقعیت رانندهٔ مرکزی بود و هردو مدل اسپیدتیل و T50 (که دومی هم توسط گوردون موری طراحی شده است) نیز مفهوم اصلی F1 را به ارث برده‌اند. هردوی آن‌ها سوپرکارهایی موتور وسط بوده و هردو به درهای پروانه‌ای مجهز هستند اما شباهت‌ها در همین‌جا به پایان می‌رسد. اسپیدتیل در برابر F1 مثل یک هیولا به نظر می‌رسد و بیشتر به نسخهٔ GTR دُم‌دراز این خودرو که در مسابقات لمانز شرکت می‌کرد شباهت دارد که این به خاطر آئرودینامیک است. دُم کشیدهٔ اسپیدتیل با ایجاد فشار منفی در زیر خودرو موجب مکیده شدن آن به زمین و ثبات در سرعت‌های بالا بدون نیاز به اضافه کردن داون‌فورس می‌شود.

از سوی دیگر، T50 از بسیاری از زوایا بسیار ساده به نظر می‌رسد و تناسبات طراحی آن با اوورهنگ‌های جلو و عقب بسیار کوتاه، تقریباً مشابه F1 است. به همین دلیل سوپرکار گوردون موری به‌راحتی به‌عنوان جانشین F1 قابل‌شناسایی است؛ اما جادوی اصلی طراحی T50 در عقب آن دیده می‌شود. در این قسمت، تحت تأثیر خودروی فرمول یک برابم BT46 که آن‌هم توسط موری طراحی شده بود، T50 به یک فن اثر زمینی مجهز شده که هوا را از زیر خودرو تخلیه می‌کند. به لطف این عنصر طراحی قابل‌توجه، سوپرکار موری از بال‌ها و دیگر قطعات آئرودینامیکی فعال بی‌نیاز شده است؛ اما درنهایت طراحی کدام‌یک از این دو ماشین بهتر است؟ به نظر می‌رسد پاسخ این سؤال T50 باشد که هرچند ممکن است خسته‌کننده به نظر برسد اما تجسم کاملی از F1 را نشان می‌دهد. از سوی دیگر، اسپیدتیل خودرویی بیگانه به نظر می‌رسد که گویی بجای انسان توسط تونل باد طراحی شده است.

کپی لینک

کابین

همان‌طور که گفته شد، هردوی این سوپرکارها از کابینی سه‌نفره با صندلی راننده در مرکز برخوردار هستند اما بااین‌حال بازهم تفاوت‌های زیادی بین آن‌ها وجود دارد. کابین اسپیدتیل مانند یک سفینهٔ فضایی است که در آن نمایشگرهای بزرگی در هردو طرف راننده را احاطه کرده و دو نمایشگر دیگر هم در طرفین داشبورد برای نمایش تصاویر دوربین‌های جانبی بجای آینه‌های سنتی قرار گرفته است. همچنین در بالای سر راننده هم کنترلرهایی وجود دارد که یادآور کنترلرهای موجود در کپسول فضایی اسپیس‌ایکس دراگون هستند. کابین T50 اما آرام‌تر و سنتی‌تر بوده و بسیار کمتر موجب حواس‌پرتی راننده می‌شود. البته این به معنای فقدان تجهیزات مدرن نیست زیرا در اینجا هنوز هم سیستم صوتی سطح بالا با 10 بلندگو، اتصال اپل کارپلی و اندروید اتو و صفحه آمپر دیجیتالی در دو طرف یک سرعت‌سنج آنالوگ وجود دارد؛ اما بااین‌حال، داخل T50 اصطلاحاً بسیار خودمانی‌تر به نظر می‌رسد و زودتر می‌توان با آن ارتباط برقرار کرد. به همین دلیل، هرچند ممکن است اسپیدتیل جوایز طراحی داخلی را بگیرد اما کابین T50 چیزی است که بسیاری دوست دارند به‌صورت روزانه داخل آن رانندگی کنند.

کپی لینک

قوای محرکه

در اینجا هم فلسفهٔ دو خودرو بسیار باهم متفاوت است. هرچند مک‌لارن F1 به یک پیشرانهٔ 6.1 لیتری V12 تنفس طبیعی با 627 اسب بخار قدرت و 650 نیوتن متر گشتاور مجهز بود اما زمانه تغییر کرده و هم‌اکنون عصر توربوشارژرها و هیبریدی‌ها است؛ اما این موضوع مانع از سفارش گوردون موری به کاسورث برای ساخت یک پیشرانهٔ V12 تنفس طبیعی اختصاصی نشده است. این موتور با 4 لیتر حجم (حجم دقیق 3,994 سی‌سی)، 663 اسب بخار قدرت و تنها 467 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند. هرچند گشتاور این موتور در مقایسه با F1 خیلی کم به نظر می‌رسد اما درحالی‌که پیشرانهٔ این افسانهٔ بریتانیایی می‌تواند حداکثر به دور 7500 rpm برسد، ردلاین موتور T50 عدد چشمگیر 12,100 rpm است و از حالت سلو در چشم برهم زدنی می‌تواند به این دور دست پیدا کند؛ بنابراین با بالا بردن دور موتور T50 می‌توان از آن لذت برد و هرچند هنوز هیچ اعدادی در مورد شتاب صفرتاصد و حداکثر سرعت خودرو اعلام نشده اما قطعاً لذت ترکیب موتور دوازده سیلندر تنفس طبیعی با گیربکس شش سرعتهٔ دستی را نمی‌توان کتمان کرد.

از سوی دیگر، مک‌لارن کاملاً تسلیم دنیای مدرن شده و اسپیدتیل را به پیشرانهٔ 4 لیتری V8 توئین توربو به همراه سیستم هیبریدی مجهز کرده است. این ترکیب مجموعاً 1050 اسب بخار قدرت و 1150 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند و انتقال آن توسط یک گیربکس هفت سرعتهٔ اتوماتیک دوکلاچه صورت می‌گیرد. مک‌لارن نیز هنوز زمان رسمی شتاب صفرتاصد اسپیدتیل را اعلام نکرده اما حداکثر سرعت آن به 400 کیلومتر بر ساعت می‌رسد که این یعنی نه‌تنها از F1 سریع‌تر است بلکه سریع‌ترین مک‌لارن تاریخ هم محسوب می‌شود؛ بنابراین روی کاغذ اسپیدتیل کاملاً بر T50 برتری دارد اما نباید فراموش کرد که هایپرکار مک‌لارن 1430 کیلوگرم وزن دارد درحالی‌که T50 یک خودروی پَروزن واقعی است و با تنها 986 کیلوگرم وزن، حتی از مزدا MX-5 هم سبک‌تر است؛ بنابراین نسبت قدرت به وزن سوپرکار گوردون موری حتی از مک‌لارن سنا هم بهتر خواهد بود که هدف آن‌را نشان می‌دهد. هرچند بسیاری مک‌لارن F1 را فقط با سرعت فوق‌العادهٔ آن می‌شناسند اما رانندگی آن‌هم واقعاً قابل‌توجه بود. F1 خودرویی چابک، زیرک و توانمند در پیچ‌ها بود و این همان چیزهایی است که موری با T50 به دنبال آن بوده است. البته نمی‌خواهیم بگوییم که اسپیدتیل نمی‌تواند این کارها را انجام دهد اما خود مک‌لارن این ماشین را بیشتر یک گرند تورر می‌داند تا یک هایپرکار تمام‌عیار.

کپی لینک

تولید و قیمت

هردوی این سوپرکارها، خودروهای تولید محدودی هستند اما T50 با تولید تنها صد دستگاه، کمی تعداد تولید کمتری نسبت به اسپیدتیل دارد که مثل مک‌لارن F1، از آن 106 دستگاه ساخته می‌شود. در همین حال، حتی پیش از آنکه T50 رونمایی شود بیش از دوسوم تعداد تولید آن فروخته شد و تمام نمونه‌های اسپیدتیل هم خیلی پیش از نمایش عمومی به‌طور کامل فروش رفتند. T50 اما با قیمت 2.36 میلیون پوند خیلی از اسپیدتیل 1.75 میلیون پوندی گران‌تر است ولی احتمالاً تعداد تولید کمتر، ساختار عجیب و پیشرانهٔ سفارشی، قیمت بیشتر آن‌را توجیه می‌کند.

کپی لینک

نتیجه

هردوی این خودروها از جهات مختلفی می‌توانند جانشین مک‌لارن F1 باشند اما اگر بخواهیم جانشین واقعی آن‌را تعیین کنیم باید ببینیم کدام خودرو روح F1 را به بهترین شکل مجسم کرده است. برای این منظور، T50 از مزیتی نسبت به اسپیدتیل برخوردار است زیرا گوردون موری با استفاده از حافظهٔ خود به‌عنوان راهنما، اهداف و شخصیت اصلی F1 را به سوپراسپرت جدید خود منتقل کرده است. در T50 بجای صفحه‌نمایش‌های عجیب و سیستم‌های آئرودینامیکی فعال، فقط روی راننده تمرکز شده است و هرچند ممکن است گشتاور کمی داشته باشد اما در عصری که توربوها و هیبریدی‌ها سلطه یافته‌اند، یک خودروی جاده‌ای با موتور V12 تنفس طبیعی با ردلاین 12 هزار rpm ایدهٔ واقعاً ناب و جذابی است. البته اسپیدتیل هم خودروی فوق‌العاده‌ای است و اگر سرعت تنها معیار ارث بردن از F1 بود، می‌توانست جانشین واقعی باشد؛ اما اسپیدتیل یک گرند تورر بزرگ، لوکس و پُر از تکنولوژی است که با وزن و پیچیدگی زیاد، آن‌را از اهداف F1 دور کرده‌اند. T50 نسبت به مفهوم اصلی F1 خالص‌تر و واقعی‌تر است و بنابراین هرچند شاید این ادعای بحث‌برانگیزی باشد اما باید گوردون موری T50 را پسر واقعی مک‌لارن F1 دانست.

 

کپی لینک

مشخصات فنی

مک‌لارن اسپیدتیل

گوردون موری T50

پیشرانه

4 لیتری V8 توئین توربو هیبریدی

4 لیتری V12 تنفس طبیعی

قدرت

1050 اسب بخار

663 اسب بخار

گشتاور

1150 نیوتن متر

467 نیوتن متر

گیربکس

7 سرعته دوکلاچه

6 سرعته دستی

محور محرک

عقب

عقب

وزن

1430 کیلوگرم

986 کیلوگرم

طول

5,137 میلی‌متر

4,352 میلی‌متر

ظرفیت سرنشین

3 نفر

3 نفر

قیمت

1.75 میلیون پوند

2.36 میلیون پوند

تعداد ساخت

106 دستگاه

100 دستگاه

 

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات

©1404 - 1393 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب پدال تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.