راز تسلط بر موتورسیکلت در خیابان؛ مهارتی که در مسیرهای خاکی آموخته میشود

بگذارید این مقاله را با یک بیانیه آغاز کنیم: موتورسواری آفرود، یک مدرسه تکمیلی برای موتورسوارها است. در سواری آفرود، بر خلاف سواری در خیابان، جایی برای خطا باقی نمیماند چون در زمینهای ناهموار عملا چسبندگی از شما گرفته میشود و وارد دنیایی پویا میشوید که در آن موتورسیکلت مدام در حرکت و تکاپو است، سطح مسیر هیچوقت ثابت نیست و تنها مهارتهای شخصیتان در سواری موتورسیکلت به کمکتان خواهد آمد. در چنین محیطی تمام ورودیهای فرمان، گاز، ترمز و حرکات شما اهمیت پیدا میکند؛ گویا که وارد یک امتحان رانندگی شدهاید.
موتورسواری آفرود، یک مدرسه تکمیلی برای موتورسوارها است.
در موتورسواری آفرود، تمام عادات نادرست آشکار میشوند. وقتی این شرایط را درک کنید و تا حدی به آن مسلط شوید، بازگشت به خیابان برایتان مانند یک استراحت خواهد بود؛ آرامتر، سریعتر و ایمنتر. راننده خبرهتر، برای واکنش به هر موقعیت غیرمنتظرهای آماده است؛ حتی یک گام جلوتر، این تجربه به شما کمک میکند تا موقعیتهای خطرناک را بهتر بشناسید؛ اما چگونه؟
هر چه تواناتر، بهتر
در خیابان، چسبندگی تقریبا همیشه قابل پیشبینی خواهد بود. آسفالت سطحی یکنواخت دارد و به ندرت پیش میآید که موتورسوار در مرز لغزش حرکت کند؛ با این حال، در آفرود ماجرا کاملا فرق دارد. روی شن، گل، سنگریزه و ماسه، چسبندگی کاملا نسبی خواهد شد لغزش هر دو چرخ، به مؤلفهای غیرمنتظره تبدیل میشود. از قدیم گفتهاند: «چونکه صد رفت، نود هم پیش ماست!» پس کسی که شرایط دشوارتر را مدیریت کند، برای مدیریت شرایط راحتتر، اعتمادبهنفس بهمراتب بیشتری خواهد داشت.
بیراهه؛ دنیایی تازه
تنها زمانی که وقتی وارد خاک میشوید، متوجه خواهید شد که موتورسیکلت چطور رفتار میکند؛ وقتی دیگر خبری از آسفالت نازنین نیست. در بیراههها و مسیرهای آفرودی است که برخورد با سُر خوردن را میآموزید و درک میکنید که چطور باید آن را اصلاح کرد. از همه مهمتر، میآموزید که چگونه باید آرامش خود را حفظ کنید. در این حالت و وقتی موتورتان در خیابان و وسط پیچ روی آسفالت سرد کمی تکان بخورد، دیگر برایتان مسئلهای نخواهد بود و دستکم نگرانی کمتری خواهید داشت.
کسی که شرایط دشوارتر را مدیریت کند، برای مدیریت شرایط راحتتر، اعتمادبهنفس بهمراتب بیشتری خواهد داشت.
هماهنگی ذهن و اعضای بدن
تسلط بر وضعیت بدن و تعادل یکی از مهمترین درسهای سواری آفرود به شمار میرود. موقعیت بدن در خیابان و مسیر خاکی تفاوتهایی اساسی دارد؛ برای نمونه، در خیابان بدن را به داخل پیچ میچرخانید، وزن روی پدال داخلی خواهد بود و حتی ممکن است زانو را بیرون بدهید، درحالیکه در آفرود باید وزن را روی پدال بیرونی بگذارید، بدن را به بیرون خم کنید، آرنجها را بالا بگیرید و پای جلو را بیرون بیاورید.
تسلط بر وضعیت بدن و تعادل یکی از مهمترین درسهای سواری آفرود به شمار میرود.
اگر وضعیت بدن اشتباه باشد، مسیر خاکی بیرحمانه آن را به شما نشان خواهد داد و کنترل موتورسیکلت را از شما خواهد گرفت. چه در سربالایی باشید یا سراشیبی باید مدام وزن خود را به جلو، عقب یا طرفین جابهجا کنید تا تعادل برقرار بماند. این مفهوم انتقال وزن، بعدها در خیابان نیز به شما کمک خواهد کرد؛ حتی اگر شکل حرکتها متفاوت باشد. آنچه اهمیت پیدا میکند، نحوه تطبیق بدن و ذهن با شرایط دگرگونشونده است.
موتورسواری آفرود به شما میآموزد که خودتان ژیروسکوپ موتورسیکلت هستید. دیگر تنها با مچها و زانوها سواری نمیکنید بلکه کل بدن را درگیر کنترل و تعادل خواهید کرد؛ البته بدون آنکه مدام به آن فکر کنید! همین موضوع باعث میشود در هر شرایطی نرمتر، روانتر و ایمنتر برانید.
هنر بازی با کلاچ
بخش بعدی، مهارت کنترل گاز و کلاچ محسوب میشود. در مسیرهای نرم اگر بیش از حد گاز بدهید چرخ عقب بیوقفه میچرخد و اگر کم بدهید وسط راه گیر خواهد کرد. اینجا است که نگه داشتن دور موتور در عین پایین نگه داشتن سرعت اهمیت پیدا میکند و هنر زیبای «بازی با کلاچ» به یک ضرورت تبدیل میشود. این بازی ظریف میان گاز، کلاچ و ترمز، آن هم در حالیکه روی پدالها ایستادهاید، حافظه عضلانی لازم برای حفظ تعادل را شکل میدهد. درنتیجه وقتی که در خیابان هم حرکت یکدستتری خواهید داشت و در هوای بارانی با اعتمادبهنفس بیشتری مسیر خود را ادامه خواهید داد؛ حتی حرکت با سرعت پایین در میان ترافیک سنگین هم برایتان آسانتر خواهد شد.
این بازی ظریف میان گاز، کلاچ و ترمز، آن هم در حالیکه روی پدالها ایستادهاید، حافظه عضلانی لازم برای حفظ تعادل را شکل میدهد.
موتورسیکلت هم حرفهایی برای گفتن دارد
هر لحظه آفرودسواری مانند یک جمله خواهد بود که در آن، موتورسیکلت با شما صحبت میکند.
سواری در خاک همچنین به شما یاد میدهد بازخوردهای ظریف موتور را بهتر بفهمید. از لغزش چرخ جلو گرفته تا سر خوردن عقب یا کارکرد تعلیق، هر لحظه آفرودسواری مانند یک جمله خواهد بود که در آن، موتورسیکلت با شما صحبت میکند. درست مثل یادگیری زبان، غوطهوری کامل در این شرایط باعث میشود سریعتر از هر آموزش دیگری بر آن مسلط شوید. این دسته از حسها در خیابان رنگوبوی کمتری دارند اما اگر رانندهای پیشتر با آنها آشنایی داشته باشد، از غریزه ذهنی خود کمک خواهد گرفت؛ راننده میداند که برای مثال چه زمانی عقب موتور سبک میشود یا ترمز جلو نزدیک به حد نهایی خود میرسد.
اندر باب ترمزگیری
تجربه استفاده مداوم از ترمز در خاک بیهمتا است. در موتورسواری آفرود، تقریبا همیشه از مرز چسبندگی عبور خواهید کرد. ترمزگیری شدید با هر دو چرخ به راحتی قفل ترمز را ایجاد میکند؛ پس راننده مجبور است استفاده دقیق از ترمزها و فشار لازم در شرایط مختلف را یاد بگیرد. هنر ترمزگیری درون پیچ یا کنترل ترمز در شرایط لغزنده نکتهای است که میتواند مرز میان حفظ سلامت راننده را تعیین کند؛ در نتیجه وقتی دوباره به خیابان برمیگردد میتواند بازخورد سریعتر و دقیقتری در برابر وقایع پیش روی خود داشته باشد.
هر آفرودسوار، یک مسیریاب
انتخاب خط مسیر، فاکتور مهم بعدی ما خواهد بود. آفرودسوار برای یافتن محلی مناسب برای حرکت، مدام مسیر پیش رویش را مانند یک سیستم راداری پایش میکند؛ شیارها، سنگها و ریشه درختان میتوانند موانع یا راههای تازهای را برای او خلق کنند. پس عجیب نیست اگر ببینیم این راننده در خیابان هم انتخابهای درستتری دارد و در ترافیک، حرکت سنجیدهتری انجام میدهد. ناگفته نماند که همین عادت باعث میشود زودتر لکههای شن، روغن یا تغییرات زاویه آسفالت را ببیند و پیش از مواجهه با مشکل، راهحلش را پیدا کند.
آفرودسوار مدام مسیر پیش روی خود را مانند یک سیستم راداری پایش میکند.
تجربه آفرود با موتورسیکلت در کنار لذتهایی که دارد، نوعی بازتنظیم برای مهارتهای موتورسوار به شمار میرود. مسیرهای سخت، شما را فروتن میکنند و چیزهایی را به شما یاد میدهند که یادگیریشان نیازمند سالها رفتوآمد در خیابانها خواهد بود. در خاک، بارها و بارها به مرزها نزدیک میشوید و گاه از آنها عبور میکنید؛ به همین دلیل است که وقتی دوباره به خیابان بازمیگردید، به موتورسواری منعطفتر، مطمئنتر و رویهمرفته ایمنتر تبدیل شدهاید. نظر شما در این باره چیست؟ آیا هر موتورسواری میتواند رانندگی آفرود را شروع کند؟ آیا این راه پیشنیازهایی هم دارد؟