جریان مالی صنعت خودرو؛ چرا مونتاژکاران برنده اصلی بازار ایران هستند؟

گزارش جدید بازوی پژوهشی مجلس نشان میدهد که جریان مالی بازار خودروی ایران بهطور آشکار بهسوی شرکتهای مونتاژکار هدایت میشود و نه خودروسازان سنتی. این روند، ضمن تضعیف زنجیره تأمین داخلی، انگیزه سرمایهگذاری در توسعه محصولات بومی را نیز به شدت کاهش داده است.
گرچه در نگاه نخست، رشد مونتاژ در برابر رکود خودروسازان سنتی نوعی «پویا شدن بازار» بهنظر میرسد، اما در واقع نشانهای از بحران عمیقتری است؛ بحرانی که ریشه در ناکامی تاریخی خودروسازان داخلی در بهروزرسانی فناوری، مدیریت و احترام به مصرفکننده دارد.
نابرابری ساختاری در جریان مالی صنعت خودرو
بررسیهای اخیر مرکز پژوهشهای مجلس بیانگر آن است که سهم ارزش ریالی شرکتهای مونتاژکار از کل تولید سالانه، بیش از سهم آنها از نظر تیراژ تولید است.
به زبان سادهتر، شرکتهایی که صرفاً خودروهای آماده چینی را در ایران مونتاژ میکنند، سهم بیشتری از پول بازار دارند نسبت به خودروسازانی که پلتفرم و قطعات را در داخل کشور تولید میکنند.
این وضعیت ناشی از سیاست قیمتگذاری دستوری است؛ جایی که دو خودروساز بزرگ کشور (ایرانخودرو و سایپا) مجبورند محصولات خود را با نرخ تعیینشده توسط شورای رقابت و سازمان حمایت عرضه کنند، در حالی که شرکتهای خصوصی مونتاژکار، آزادانه قیمت محصولات خود را تعیین میکنند.
سود بیشتر با تولید کمتر
طبق گزارش منتشرشده، یکی از بزرگترین شرکتهای مونتاژکار خصوصی (مدیران خودرو) با تولید کمتر از نیمی از تیراژ سایپا، از نظر ارزش ریالی فروش در جایگاه دوم بازار پس از ایرانخودرو قرار دارد.
این یعنی با وجود تولید کمتر، به دلیل قیمت بالاتر خودروهای مونتاژی، سود ریالی این شرکت حتی از خودروسازان بزرگ هم پیشی گرفته است.
شاخص | ایرانخودرو | سایپا | مدیران خودرو (مونتاژکار) |
|---|---|---|---|
تیراژ تولید | بیشترین | دوم | کمتر از ۵۰٪ تیراژ سایپا |
ارزش ریالی فروش | رتبه اول | رتبه سوم | رتبه دوم بازار |
نوع محصولات | داخلی (قدیمیتر) | داخلی | مونتاژی (چینی) |
پول در جیب مونتاژکاران، زیان برای صنعت
وقتی جریان مالی بازار به سمت مونتاژکاران سوق مییابد، انگیزه قطعهسازان داخلی برای سرمایهگذاری و توسعه کاهش پیدا میکند.
در نتیجه، عمق ساخت داخل نهتنها افزایش نمییابد بلکه رو به کاهش میگذارد و صنعت خودرو به سمت وابستگی بیشتر به واردات قطعات و پلتفرمهای خارجی حرکت میکند.
به بیان دیگر، سود کوتاهمدت شرکتهای مونتاژکار به قیمت تضعیف توان تولید ملی تمام میشود.
این در حالی است که سیاستهای دولت طی دهههای گذشته بر خودکفایی و توسعه ساخت داخل متمرکز بوده، اما در یک دهه اخیر این مسیر بهشدت تضعیف شده است.
ارزبری بالا، ارزآوری پایین
هرچند خودروهای مونتاژی گرانتر فروخته میشوند و سود بالاتری دارند، اما از منظر اقتصادی، این شرکتها مصرفکننده ارز هستند، نه مولد آن.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که حتی خودروهای داخلی قدیمی نیز ارزبری بالایی دارند؛ موضوعی که مزیت رقابتی آنها نسبت به خودروهای مونتاژی را از بین میبرد.
در واقع، نه خودروهای داخلی کاملاً بومیاند و نه مونتاژیها مزیتی برای اقتصاد کشور ایجاد میکنند.
نتیجه آنکه با ادامه این روند، تراز ارزی صنعت خودرو منفیتر شده و وابستگی به قطعات چینی افزایش مییابد.
خودروسازان سنتی و فرصتهایی که سوخت
واقعیت این است که بزرگترین زیاندیدگان امروز صنعت خودرو، خودِ خودروسازان سنتی هستند.
ایرانخودرو و سایپا طی دههها از انواع حمایتها، انحصار بازار، وامهای ارزان، معافیتهای مالیاتی و حتی تعرفههای سنگین واردات برخوردار بودهاند؛ با این حال خروجی این امتیازات نه ارتقای کیفیت بود و نه نوآوری در محصول.
نتیجه آن شد که این دو غول خودروسازی، با وجود بهرهمندی از منابع هنگفت و بازار تضمینشده، نتوانستند خود را با استانداردهای جهانی همسو کنند. خودروهای قدیمی روی خطوط تولید ماندند، پلتفرمها بهروزرسانی نشدند و اعتماد مشتریان از بین رفت.
در چنین فضایی طبیعی است که مونتاژکاران خصوصی با محصولات مدرنتر و ظاهر بهروزتر چینی، جذابتر بهنظر برسند.
اما این جذابیت، نه حاصل نوآوری، بلکه نتیجه رکود و غفلت خودروسازان سنتی است.
مونتاژ؛ مُسکن موقت یا مسیر انحرافی؟
رشد شرکتهای مونتاژکار را نمیتوان صرفاً منفی دانست.
ورود برندهای جدید، تنوع مدلها و ارتقای سطح امکانات رفاهی باعث شده مشتریان انتخابهای بیشتری داشته باشند.
اما از منظر راهبردی، مونتاژ گسترده بهجای تولید واقعی، مسیری کوتاهمدت و ناپایدار است.
زیرا این شرکتها وابسته به واردات قطعات هستند و با تغییر شرایط ارزی یا سیاسی، فعالیت آنها بهسادگی مختل میشود.
از سوی دیگر، چون مالک فناوری نیستند، نمیتوانند پلتفرم بومی بسازند یا محصولی را برای صادرات طراحی کنند.
به بیان دیگر، مونتاژ، صنعت خودرو نمیسازد؛ فقط بازار را پر میکند.
مسئولیت خودروسازان سنتی در برابر این تغییر
خودروسازان بزرگ کشور اکنون از وضعیت بهوجودآمده شکایت دارند، اما بخش بزرگی از این نابرابری، نتیجه عملکرد خود آنهاست.
اگر ایرانخودرو و سایپا در این سالها خودروهای بهروز، کممصرف و باکیفیت تولید میکردند، هیچ شرکت مونتاژکاری نمیتوانست اینگونه جای آنها را در بازار بگیرد.
مصرفکننده ایرانی از پلتفرمهای تکراری و فناوریهای دهههای گذشته خسته شده است.
وقتی گزینهای مدرنتر در بازار وجود دارد، طبیعی است که به سمت آن برود—even اگر مونتاژی و گرانتر باشد.
این یک واکنش اقتصادی نیست؛ یک واکنش طبیعی به خستگی و ناامیدی از خودروسازان داخلی است.
آیا مونتاژ میتواند به «تحول» منجر شود؟
اگر روند کنونی مونتاژ صرفاً ادامه یابد، صنعت خودرو ایران در بلندمدت تضعیف خواهد شد؛
اما اگر شرکتهای خصوصی بهجای مونتاژ صرف، به سمت جوینتونچرهای واقعی با شرکای معتبر خارجی و برندینگ مستقل ایرانی بروند، میتوان امید داشت که از دل همین مسیر، خودروسازی مدرنتر و رقابتیتر متولد شود.
این مدل در کشورهای موفقی مانند ترکیه و هند نیز جواب داده است:
برندهایی که ابتدا مونتاژ میکردند، با انتقال فناوری، اکنون صادرکننده پلتفرمهای بومیاند.
ایران هم اگر بتواند این مسیر را آگاهانه طی کند، شاید از خاکستر نظام قدیمی خودروسازی، نسل تازهای از تولیدکنندگان واقعی برخیزد.
جمعبندی: رقابت بهجای گلایه
در نهایت، خودروسازان سنتی نمیتوانند تنها با انتقاد از مونتاژکاران موقعیت خود را پس بگیرند؛
بلکه باید با کیفیت، طراحی و نوآوری دوباره اعتماد مردم را جلب کنند.
در غیر این صورت، مونتاژ صرف، هرچند در کوتاهمدت به رونق بازار کمک کند، در بلندمدت به سقوط توان صنعتی کشور منجر خواهد شد.
بازار امروز، صحنه رقابت واقعی است؛ نه برای بقا، بلکه برای اثبات اینکه کدام گروه میتواند صنعت خودرو ایران را از گذشته جدا کرده و به آیندهای جهانی پیوند بزند. نظر شما چیست؟