برای خلق جذابترینها در بازار اتومبیل و یک برند خواستنی، به زمانی در حدود چند دهه و یا شاید بیشتر از آن نیاز باشد. چنین روندی به یک نتیجه منجر شود، یک شاهکار خلق شده است. شاهکارهایی مانند پورشه 356 و 911، مدلهایی هستند که بیشترین سهم را در ارتقای برند پورشه در نیمه دوم قرن بیستم به عنوان سازنده تخصصی خودروهای اسپورت باکیفیت و مقرونبهصرفه برعهده داشتهاند. البته این نکته را نیز باید درنظر داشت که مدلهای کمتر برجسته مانند 914، 924/944/968 و 928 نیز در این راه آنها را همراهی کردهاند.
با وجود تمام سالهای پرافتخار در پورشه و تولید خودروهایی که کمابیش به اصول اولیه مدلهای اسپورت این برند وفادار بودهاند (باکستر، کیمن و 911)، باید اذعان نمود که موقعیت اقتصادی و ماهیت کلی برند پورشه به شکل قابلملاحظهای در قرن بیستویکم تغییر یافته است. تنها کافی است که یک هفته با یک پورشه ماکان GTS (یک همخانواده نزدیک از آئودی Q5 با قیمت گرانتر ۸۵ هزار دلار) و سپس با یک پانامرا توربو اسپورت توریسمو (یک استیشن لوکس اسپورت ۴ درب با قیمت سرسامآور ۱۷۴ هزار و ۷۳۰ دلار) رانندگی کنید تا این تغییرات را با تمام وجودتان حس کنید.
ویژگی خاص این خودروها تنها گرانبودن و سرعت نیست. اگر بخواهیم دقیقاً بیان کنیم، زمان 4.4 ثانیه برای رسیدن ماکان به سرعت 96.6 کیلومتر بر ساعت لازم است؛ خودرویی که برای پیشرانه از یک موتور V-6 مجهز به توربوشارژرهای دوقلو با قدرت ۳۶۰ اسببخار استفاده میکند. همچنین زمان شتابگیری برای پانامرا برابر ۳ ثانیه کامل ثبت شده است. این خودرو مجهز به یک موتور V-8 با دو توربوشارژر و قدرت ۵۵۰ اسببخار است و این در حالی است که با پرداخت هزینه بالاتر برای یک پانامرا هیبرید، میتواند از یک شتاب بیشتر نیز بهرهمند شد. هر دو مدل ماکان و پانامرا دارای سواری و هندلینگ خوبی هستند، امّا در هر صورت، باید به این نکته نیز اشاره کرد که کیفیت سواری با هر سری از چرخهای ۲۰ اینچی به خطر افتاده است. هیچ دلیل روشنی برای ظاهر بهتر با استفاده از چرخهای بزرگتر، در دست نیست، امَا این موضوعی است که بازار مشخصاً در مورد آن تصمیم میگیرد.
این پورشهها در کنار هم، بهخوبی میتوانند نظر اطرافیان را به خود جلب کنند؛ چیزی که اکثر مالکان خودرو از آن لذت میبرند. در داخل کابین، عقربهها، گرافیکها و دیگر رابطهای کاربری یادآوری میکنند که درون همان پورشههای آشنا و دوستداشتنی نشستهایم. با این وجود، یک کنسول میانی با مجموعهای از ابزارهای کنترل کاراکتر اتومبیل، راحتی و سیستم اطلاعات و سرگرمی، شرایط متفاوتی به وجود آورده است. مجموعهای از دکمهها، بیشتر شبیه به کابین خلبان هواپیما به نظر میرسند و شما را برای یک پرواز رؤیایی آماده میکنند. البته این ابزارها درست در محلی قرار گرفتهاند که راننده ممکن دست راست خود را برای استراحت قرار دهد و از این نظر، نمیتواند چندان برای مشتری رضایتبخش باشد.
امّا موضوع دیگری که این پورشهها را متمایز میکند، این است که آنها «خودروی اسپورت» نیستند. آنها در واقع، نوع دیگری از «پورشه» به حساب میآیند؛ خودروهایی که به شکلی فوقالعاده، هندلینگ خوبی دارند و با وزنی بیش از ۲ تُن، سرعت شگفتانگیزی دارند. در حالی که ماکان ارتفاع سواری بالایی دارند، پانامرا در ارتفاع کمتری حرکت میکند، ولی در عین حال، از جثه بزرگتری برخوردار است. این مدلها، جز خودروهای بزرگ به شمار میروند و با توجه به این نکته که شاسیبلندها در حال حاضر، بخش زیادی از فروش پورشه را در بازار تشکیل میدهند، میتوان دریافت که حیات کنونی برند چقدر وابسته به شاسیبلندها و پلتفرمهایی است که با فولکسواگن و دیگر برندهای گروه خودروسازی به اشتراک میگذارد. از این رو، باید گفت که ماهیت برند پورشه تغییر کرده است؛ موضوعی که قبول آن، شاید برای برخی بسیار سخت باشد.
در حالی که عملکرد پورشه در ساخت خودرو در گذشته و در حال حاضر، شایسته تقدیر است، امّا با نگاهی به گذشته، خیلیها ممکن است در این فکر فرو روند که این برند امروز با چه عنوانی میتواند شناخته شود؟ احتمالاً «خودروهای سنگینی که کمابیش از یک طراحی معمولی استفاده میکنند و در عین حال، از سرعت و هندلینگ بالایی برخوردارند». امّا با توجه به سرعت تغییرات برند از یک کمپانی تولید کننده خودروهای اسپورت به شاسیبلند، میتوان انتظار داشت که پورشه باز هم تغییر بعدی، یعنی تولید خودروهای الکتریکی را با سرعت انجام دهد؛ چرا که مجموعهای از مدلهای الکتریکی از پورشه در راهند و قرار است خودروهایی مقرونبهصرفه، تکنولوژیک و با لذت رانندگیِ بالا باشند.
منبع: automobilemag