لوئیس همیلتون؛ انسان یا ماشین

جمعه 29 آبان 1394 - 07:36
مطالعه 7 دقیقه
Lewis Hamilton
در طول سال‌ها، بسیاری از رانندگان قهرمان فرمول به داشتن یک خودروی بهتر نسبت به سایر شرکت‌کنندگان متهم شده‌اند. از «آلن پروست» و «آیرتون سنا» گرفته...
تبلیغات

در طول سال‌ها، بسیاری از رانندگان قهرمان فرمول به داشتن یک خودروی بهتر نسبت به سایر شرکت‌کنندگان متهم شده‌اند. از «آلن پروست» و «آیرتون سنا» گرفته تا «مایکل شوماخر» و هم‌پالگی‌اش، «سباستین فتل»، همگی با این کنایه‌ها روبرو هستند که موفقیت‌هایشان تنها به به جنبه‌ها مکانیکی و نه کیفیت کارشان در پشت فرمان، برمی‌گردد.

اخیراً لوئیس همیلتون سومین قهرمانی جهانش را جشن گرفت و به تالار افتخاراتی راه پیدا کرد که در آنجا، اول از همه، توانایی‌اش در رانندگی مورد ستایش قرار می‌گیرد.

ولی وقتی کسی یک خودروی برتر در رقابت‌ها را می‌‌راند، چه سهمی از اعتبار نتیجه را باید دریافت کند؟

این احساس در رقابت‌های فرمول یک، از آغاز فصل ۲۰۱۴ وجود داشته است؛ فصلی که در آن همیلتون دومین عنوان جهانی‌اش را به‌دست آورد و این در حالی بود که این راننده بریتانیایی، از مزیّت‌های زیادی در پشت فرمان یک خودروی برجسته از مرسدس‌بنز بهره می‌برد. ولی این تصوّر که وی به عنوان کسی که این‌قدر خوش‌شانس بوده که کنترل خودرویی با توانایی پیروزی در تمام مسابقات را در اختیار داشته باشید، می‌تواند بسیار ساده‌انگارانه باشد. با اینکه خودروهای مرسدس‌بنز در دو فصل گذشته، فاصله خوبی با دیگر رقیبان خود داشته‌اند، ولی بهترین رانندگان فرمول یک نیز باعث شده‌اند تا بیشترین خروجی از این مزیّت ایجاد شود. مطمئناً نمی‌توان تنها به ظرفیت‌های یک خودرو برای موفقیت در مسابقات یک فصل اتکا کرد.

همکاری هم‌تیمی‌ها

کسانی که اعتبار موفقیت‌های همیلتون را زیر سؤال می‌برند، این واقعیت را فراموش می‌کنند که وی در حالی به این عناوین دست یافته که هم‌تیمی‌های ماهر، راه را برایش هموار کرده‌اند. در این فصل، «نیکو رزبرگ»، کسی که با بدشانسی در آخرین دور روبرو شد، به همیلتون اجازه داد تا به جایگاه نخست برسد. اگر در تاریخ به عقب برگردیم، زمانی که آیرتون سنا برای تیم مک‌لارن در فصول ۱۹۸۸ و ۱۹۸۹ یکه‌تازی می‌کرد، تنها رقیب واقعی وی، آلن پروست، هم‌تیمی‌اش بود. ولی همیلتون در مسابقات این فصل، همیشه تلاش همکار آلمانی‌اش را به دنبال خود می‌دید؛ کسی که در تمام طول فصل، انتظار یک فرصت و یک لغزش را می‌کشید.

قهرمانان واقعی همیشه هم‌تیمی‌های با کیفیتی داشته‌اند که راه را برای آنها باز کرده‌اند؛ از جمله مایکل شوماخر که «روبنزو باریچلو» را داشت و همین‌طور «مارک وبر» برای سباستین فتل این نقش را ایفا می‌کرد.

قهرمانان همیشه بعد از زمانه‌ی خود، مورد تقدیر قرار می‌گیرند.

در میان هیاهوی موجود بر سر مزیت‌های خودروهای مسابقه، واضح است که از قهرمانان فرمول به شکلی مناسب تقدیر صورت نمی‌گیرد. این موضوع تا چند سال بعد و زمانی که همه ارزش واقعی دستاوردهای آنها را درک کنند، ادامه می‌یابد.

مایکل شوماخر با ۷ قهرمانی فرمول یک در بین سال‌های ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۴، اکنون به عنوان یک اسطوره ورزشی شناخته می‌شود. ولی اگر به زمانی که شوماخر مسابقات را یکی پس از دیگری قهرمان می‌شد، برگردیم، وی را به خاطر سلطه بی‌چون و چرا و خسته‌کننده کردن فرمول یک شماتت می‌کردند.

در مورد راننده‌ای مانند همیلتون نیز وی باید به دنبال کسب موفقیت‌های بیشتر برود؛ چیزی که با این شرایط، چندان هم دور از دسترس نیست. شاید یک روز از لوئیس همیلتون به عنوان بهترین راننده مسابقه بریتانیا تقدیر شود.

انسان و ماشین باید با همکاری یکدیگر به اوج برسند.

در فرمول یک، همیشه بهترین راننده‌ها با بهترین سازندگان قرارداد می‌بندند و چنین چیزی ناگزیر است. در عین حال، علی‌رغم اینکه گاهی این رقابت به صورت انفرادی به نظر می‌رسد، ولی در واقع یک ورزش تیمی است. هر کدام از تیم‌های مسابقه برای رسیدن به موفقیت، چه در پشت‌‌فرمان و چه در گاراژ، به بهترین‌ها نیاز دارند. اگر اعتبار بیشتری به همیلتون یا مرسدس بدهیم، از واقعیت دور شده‌ایم. رقابت در فرمول یک به کوچکترین جزئیات و عملکرد کامل تمام تیم بستگی دارد.

در این فرآیند، راننده تنها یک «مهره» است که البته یکی از تأثیرگذارترین آنهاست. بر این اساس، نتیجه‌ای که می‌توان در مورد سومین قهرمانی همیلتون گرفت این است که وی شایستگی چنین اعتبار و تقدیری را دارد، ولی سهمش در این موفقیت به صورت صد در صد نیست. رانندگان برتر تنها در پشت فرمان خودروهای برتر می‌توانند به قهرمانی جهان برسند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات

©1404 - 1393 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب پدال تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.