طی سالیان اخیر، خودروهای زیادی در عرصه حملونقل کشورمان بهعنوان تاکسی به کار گمارده شدهاند، ولی هیچیک از این خودروها قادر نبودهاند آنچنانکه بایدوشاید، رضایت خاطر مالکان و مسافران خود را بهتمامی تأمین کنند. مدت زمان بسیار طولانی، خودروی نامآشنای پیکان تنها بازیگر این صحنه بود و گرچه از هزینههای مصرفی پایینی برخوردار بود، ولی نه از راحتی چندانی بهره میبرد و نه شتاب و سرعت درخوری را با خود یدک میکشید و بالاتر از همه، از تکنولوژی نوین نیز جای مانده و متعلق به عصر و زمانه دیگری بود.
از اوایل دهه هفتاد شمسی و به مدت زمان اندکی، از خودروهایی همچون هیوندای اکسنت و رنو 21 در ناوگان تاکسیرانی استفاده شد ولی این دو خودرو هم بهرغم تمامی نکات مثبتی که از آن برخوردار بودند نتوانستند نقش درخوری را در این عرصه ایفاء نمایند. بهای گران و هزینههای بالای مصرفی و نیز ناآشنایی غالب تعمیرکاران با تکنولوژی پیشرانهشان در آن دوره، خیلی زود آنها را از حالت عملیاتی خارج و روانه قبرستانهای خودرو نمود.
در طی چند دهه اخیر، اوضاع نابسامان تاکسیهای کشورمان نهتنها بهبود نیافته بلکه بهمراتب وخیمتر هم شده است و نکته تأسفبار اینجاست که غالب خودروهایی که طی سالیان اخیر وارد این ناوگان شدند، هیچیک نمونهای مطلوب و مناسبی نبوده و هرکدام، از کمی و کاستیهای متعددی رنج میبرند. مثلاً پراید خودرویی بسیار کوچک و فضای داخلی آن تنگ و نفسگیر است و از آنجایی که عمده مالکان این خودرو سه سرنشین را، حتی بهزور دگنگ! هم که شده در ردیف عقب آن جای میدهند، چنانچه در این میان مسافر درشتهیکلی هم سوار شود، خدا به داد بقیه سرنشینان آن قسمت برسد!
از سویی دیگر، پژو 405 و سمندهای تاکسی، حتی نسبت به نمونههای عادی خود هم از تجهیزات کمتری برخوردارند و گاهی این شایعه آزاردهنده دربارهشان شنیده میشود که در پروسه ساخت این دسته از خودروها، حتی از قطعات بیکیفیتتری نسبت به انواع معمولی استفاده میشود. به فرض که اگر این شایعات رنگ حقیقت هم نداشته و ساختهوپرداخته اذهان رانندگان عمدتاً عاصی این دسته از خودروها باشد، استهلاک بالا و هزینههای گران مصرفی این دو خودرو، بر نامناسب بودنشان برای امری خطیر چون تاکسیرانی مهر تأیید میزند.
عمده ونهای چینی هم که طی چند سال اخیر وارد کشورمان شدند به لحاظ کیفی در رنجهای گوناگونی طبقهبندی میشوند، مثلاً ون دلیکا (DELICA) که مستقیماً از خاک چین وارد شده و ساخت کمپانی سوئیست است، به لطف بهرهگیری از قوای محرکه میتسوبیشی، از کیفیت نسبتاً مناسبی بهره میبرد اما در عوض، مصرف سوخت بالای آن آزاردهنده است.
ون چینی دیگری هم که در کشورمان مونتاژ شده و نام دلانگیز! نارون را هم با خود یدک میکشد، نه کیفیت ساخت چندان مناسبی را داراست و نه مصرف بنزین درخوری را در کارنامه کاری خود به ثبت رسانده است.
پس در مجموع، همانطور که شاهدید هیچیک از خودروهایی که بهعنوان تاکسی در کشورمان استفاده میشوند، نه رضایت مالکانشان را توانستهاند به خود جلب نمایند و نه رضایت مسافرانشان را. البته ناگفته نماند که طی سالیان اخیر تعداد محدودی از خودروهای تویوتا کمری نیز بهعنوان تاکسی به برخی رانندگان واگذار شدند، ولی چون گستره عملیاتی آنها عمدتاً به فرودگاههای کلانشهرها، ترابری بینشهری و نیز مناطق آزاد کشور محدود میشود نمیتوان وجود آنها را به تمامی کشور تعمیم داد. کماکان غالب تاکسیها کشور به خودروهایی همچون پراید، پژو 405 و سمند و ونهای متعدد چینی ختم میشود.
امروزه در کشورهای توسعه یافته، عمدتاً از خودروهایی جهت امر تاکسیرانی استفاده میشود که هم از استهلاک پایینی برخوردارند و هم نسبت به نسخههای معمولی از کیفیت بهمراتب بالاتری بهره میبرند، زیرا همانگونه که خود بهتر آگاهید از یک خودروی تاکسی چندین مرتبه بیشتر از یک خودروی معمولی استفاده میشود و تمامی قطعات چنین خودروهایی دائماً در حالت عملیاتی قرار دارند. مثلاً مدلی از یک خودرو که جهت کار تاکسیرانی به کار گمارده میشود، باید از لولاهای درب بهمراتب قویتری نسبت به نسخههای معمولی خود برخوردار باشد زیرا که روزانه صدها مرتبه درب آن باز و بسته میشود که همین امر خودش فشار مضاعفی را بر لولاها و قفل دربها تحمیل میکند و یا فنربندی این خودروها باید تا حد امکان تقویت شده باشد تا از پس ناهمواریها و چالههای درونشهری برآید؛ و مهمتر از همه، ورود و خروج به داخل کابینشان نیز راحت باشد و در نهایت، از پیشرانهای کارآمد و پرتوان و با حداقل استهلاک هم برخوردار باشند.
در جوامع توسعه یافته در ساخت یک تاکسی تا آنجا که امکان دارد شرایط جامعه و حتی نوع ترافیک، آب و هوا و... در نظر میگیرند تا راننده در راحتترین و بهینهترین حالت به امر جابهجایی مسافر بپردازد نه آنکه راننده در یک اقلیم خشک و گرم و در هوای سوزان تابستان مدام عرق ریخته و اعصابش فرسوده شود و بدتر از همه روشن شدن کولر را به دریافت کرایه اضافی از مسافر موکول کند.
ازجمله کشورهایی که به بهترین نحو توانستهاند تاکسیهایی مطابق با شرایط و مقتضیات خود بسازند، ژاپن و بریتانیا هستند. مثلاً سالهای متمادی است که در ژاپن، نسخه مخصوصی از تویوتا کراون برای تاکسی استفاده میشود که تنها نیز برای این منظور ساخته شده و خط تولید جداگانهای نیز دارد.
در بریتانیا هم از یک تاکسی با نام BLACK CAB برای ترابری درونشهری استفاده میشود که چندی پیش از سوی مسافران بهعنوان بهترین خودروی تاکسی انتخاب شده است.
به نظر بنده، خودرویی برای امر تاکسیرانی در ایران مناسب است که از دوام عالی و فنربندی مقام برخوردار بوده و پیشرانه آن نیز با آب و هوای گرم و خشک این اقلیم سازگار باشد. فعلاً هم برای نیل به این هدف بهترین جایی را که میتوان سراغ گرفت همانا سازندگان شهیر ژاپنی هستند. در این میان، تویوتا کمری، کرولا، پریوس و هوندا آکورد و نیسان آلتیما و سانی از زمره بهترین خودروهایی هستند که امتحان خوبی در گرمای داغ و سوزان خاورمیانه پس داده و میتوان سالهای سال از آنها بیدغدغه استفاده نمود.
حتی اگر تمام تاکسیهای موجود کشورمان را بهیکباره و ضربتی از رده خارج نموده و این خودروها را جایگزینشان نماییم نهتنها ضرر نکردهایم بلکه در نهایت سود نموده و به کاهش آلودگی هوا و آراستگی نمای شهری مدد رساندهایم. در متون بعدی دراینباره بیشتر خواهم نوشت.
نوشته: سام کاویانی