راز پیوند عمیق دنیای خودرو و ساعت؛ وقتی دقت، سرنوشت ثانیه‌ها را مشخص می‌کند.

شنبه 19 مهر 1404 - 20:00
مطالعه 6 دقیقه
ساعت اسپرت خودرویی
در قلب یک موتور و در دل یک ساعت، فلسفه‌ای یکسان جریان دارد؛ روایتی از پیوند ناگسستنی سرعت، زمان و مهندسی دقیق.
تبلیغات

آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا تقریبا همه‌ی رانندگان حرفه‌ای، موتورسواران و حتی طراحان خودرو علاقه‌ای عجیب به ساعت دارند؟ چرا مجلات خودرویی مملو از تبلیغات ساعت هستند؟ چرا شرکت‌هایی مثل رولکس، تگ‌هویر یا تیسوت که ظاهرا هیچ ربطی به صنعت خودرو ندارند، میلیاردها دلار در مسابقات اتومبیل‌رانی و موتورسیکلت‌سواری سرمایه‌گذاری می‌کنند؟ این ارتباط میان موتور و زمان از کجا آغاز شد و چرا هنوز ادامه دارد؟

کپی لینک

مهندسی دقت؛ فلسفه‌ای یکسان

ساعت و خودرو در ظاهر دو دنیای جدا از هم دارند. یکی ابزار سنجش زمان است و دیگری ماشینی برای حرکت و جابه‌جایی؛ اما اگر کمی عمیق‌تر نگاه کنیم می‌بینیم که هر دو بر فلسفه پایه یکسانی استوار شده‌اند: دقت، هماهنگی و اعتماد به علم مکانیک. در قلب تپنده یک پیشرانه، پیستون‌ها با دقتی در حد صدم میلی‌متر بالا و پایین می‌روند. در دل یک ساعت مکانیکی هم چرخ‌دنده‌هایی در ابعاد میکرونی با همان وسواس مهندسی کار می‌کنند. کوچک‌ترین خطا در اندازه‌گیری یا زمان‌بندی در هر دو صنعت یادشده می‌تواند کل سیستم را مختل کند.

به همین دلیل است که علاقه‌مندان به خودرو، به‌ویژه کسانی که عاشق جزئیات فنی هستند، در تنظیم دور موتور یا هماهنگی گیربکس همان وسواسی را می‌بینند که در تماشای حرکت عقربه ثانیه‌شمار ساعت‌های دقیق مشاهده کرده‌اند.

کپی لینک

تاریخچه همکاری؛ زمانی که ثانیه‌ها سرنوشت‌ساز بودند

در دهه‌های نخست قرن بیستم، زمانی که کرنومترها هنوز دیجیتال نشده بودند، دقت در ثبت زمان مسابقه‌ها تنها بر عهده‌ی ساعت‌سازها بود. شرکت‌هایی مانند هیوئِر (Heuer)، لانژین و اومگا در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۵۰ نقش حیاتی در مسابقات داشتند. داوران مسابقه با ساعت‌های مکانیکی مخصوص این برندهای معتبر، زمان هر دور راننده را محاسبه می‌کردند. این وابستگی باعث شد ساعت‌سازها از حاشیه‌ها بیرون آمده و به همکار اصلی تیم‌های مسابقه‌ای تبدیل شوند. هیوئر نخستین بار با نصب دستگاه‌های زمان‌سنج در پیست موناکو، عملا مفهوم «زمان‌گیری دقیق» را وارد عصر مدرن مسابقات اتومبیلرانی کرد. بعدها همین برند با افزودن پسوند “TAG” به تیم مک‌لارن پیوست و پایه‌گذار یکی از ماندگارترین همکاری‌های تاریخ شد.

این داستان در جهان موتورسیکلت‌ها هم صدق می‌کند. تیسوت سوئیسی و سیتیزن ژاپنی سال‌های سال مسئولیت سنجش زمان رسمی رقابت‌های موتوجی‌پی را برعهده داشتند؛ جایی که اختلاف چند هزارم ثانیه می‌تواند قهرمان را از نفر دوم جدا کند.

کپی لینک

فرهنگ و هویت؛ وقتی ساعت شخصیت راننده را تعریف می‌کند

ساعت در دنیای رانندگی فقط یک ابزار نیست؛ بخشی از شخصیت و نگرش فرد هم به شمار می‌رود. در دنیای موتوراسپرت، ساعت نماد کنترل بر زمان است؛ همان چیزی که راننده در مسیر مسابقه برایش می‌جنگد. راننده‌ای که بتواند زمان را مهار کند، پیروز قلمداد می‌شود؛ چه روی پیست، چه در زندگی روزمره! به همین دلیل ساعت‌هایی مثل رولکس دیتونا، تگ‌هویر کاررا و اومگا اسپیدمستر نه تنها از مسابقات الهام گرفته‌اند بلکه نامشان را از پیست‌ها و فرهنگ سرعت وام گرفته‌اند. حتی طراحی صفحه و بند آن‌ها یادآور فرمان، کیلومترشمار یا دستکش‌های رانندگی است. برای بسیاری از علاقه‌مندان، داشتن چنین ساعتی نوعی احترام به دنیای ماشین است؛ مثل پوشیدن یونیفرم غیررسمی یک راننده‌ی حرفه‌ای.

ارتباط برندهایی مانند رولکس یا ریکاردمایل آنقدر با برگزارکنندگان مسابقات افزایش یافته است که امروزه مسئولیت برگزاری، اهدای جوایز و مراقبت از پیست‌ها را نیز برعهده دارند و حتی رقابت‌ها و تیم‌های اختصاصی خود را به راه می‌اندازند.

کپی لینک

استراتژی برندها؛ وقتی مهندسی به بازاریابی می‌رسد

شرکت‌های ساعت‌سازی خیلی زود فهمیدند که مشتریان خودرو دقیقا همان کسانی هستند که از ساعت مکانیکی هم لذت می‌برند: افرادی با روحیه رقابت، علاقه‌مند به فناوری و معمولا دارای توان مالی بالا؛ از همین رو حضور در مسابقات اتومبیلرانی و موتوجی‌پی را به یک سرمایه‌گذاری هدفمند فرهنگی تبدیل کردند. رولکس زمان رسمی فرمول یک را می‌سنجد، تگ‌هیوئر حامی ردبول‌ریسینگ است، تیسوت شریک دائمی موتوجی‌پی شده و حتی برندهای لوکسی مثل هیوبلوت و ریکاردمایل هم با طرح‌های فیبرکربنی و پیچ‌های تیتانیومی، مستقیم از قطعات خودرو استفاده می‌کنند. این برندها با حضور در پیست‌ها تنها به تبلیغات نمی‌پردازند بلکه هویت خود را به فرهنگ سرعت گره می‌زنند.

این برندها با حضور در پیست‌ها تنها به تبلیغات نمی‌پردازند بلکه هویت خود را به فرهنگ سرعت گره می‌زنند.

کپی لینک

تاثیر متقابل

این همکاری‌ها گاهی مرز میان دو صنعت را از بین برده است. در بسیاری از ساعت‌های امروزی، طراحی صفحه یادآور داشبورد خودرو است؛ از عقربه‌های الهام‌گرفته از کیلومترشمار گرفته تا بندهای چرمی سوراخ‌دار که به دستکش رانندگی شباهت دارند. در آن سو، خودروسازانی مانند آستون مارتین، پورشه، فراری و... هم در همکاری با برندهایی چون گرندسیکو یا هیوبلوت از فلسفه «زمان در حرکت» در طراحی خودروهای مفهومی خود استفاده می‌کنند؛ گاهی برخی مدل‌های خاص و محدود با ساعت‌های سفارشی خود عرضه می‌شوند که البته چندهزار دلار قیمت دارند.

کپی لینک

فلسفه سرعت و زمان؛ لذتی فراتر از ظاهر

فراتر از مهندسی و تبلیغات، پیوند واقعی میان ساعت و خودرو در درک مشترک از حرکت و گذر زمان نهفته است. رانندگی تجربه‌ای از کنترل زمان است: هر تغییر دنده یا فشار روی پدال گاز، بازی با ریتمی است که ذهن راننده را به جریان «لحظه» پیوند می‌زند. در ساعت نیز همین فلسفه جریان دارد. تماشای حرکت آرام عقربه‌ها، شنیدن تیک‌تاک مکانیکی یا حتی دیدن نوسان چرخ تعادل، ریتم پیشرانه و حرکت خودرو را در ذهن تداعی می‌کند. درحقیقت هر دو این ابزارها ما را به زمان واقعی و ملموس بازمی‌گردانند؛ چیزی که گویا در دنیای فراتر از لحظه امروزی، در حال فراموشی است.

شاید در نگاه اول ساعت و خودرو دو دنیای بی‌ربط باشند، اما هر دو تجسم یک مفهوم به شمار می‌روند: تسلط انسان بر زمان و حرکت. در نهایت، همان‌طور که موتور در تپش مداوم خود زندگی را یادآوری می‌کند، عقربه‌های ساعت نیز بی‌وقفه در حرکت‌اند؛ هر دو روایتگر یک چیزند: زندگی یعنی حرکت و حرکت یعنی زمان. نظر شما درباره این پیوند صنعتی چیست؟

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات

تبلیغات

©1404 - 1393 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب پدال تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.