بدترین تغییر برندها در تاریخ صنعت خودروسازی کدامند؟
استفاده از پلتفرم مشترک در بین خودروسازان امری کاملاً متداول است و همهٔ شرکتها از پورشه گرفته تا پژو این کار را انجام میدهند زیرا توسعهٔ یک خودرو بسیار هزینهبر است و خودروسازان برای کاهش هزینهها روی به استفاده از پلتفرمهای مشترک میآورند. این کار در بسیاری از موارد کاملاً موفق بوده و جواب میدهد. مثلاً ظاهر، کابین و پیشرانههای بنتلی بنتایگا کاملاً با فولکسواگن توآرگ متفاوت هستند و خریدار معمولی هرگز نمیتواند بفهمد که زیر پوست جنسیس GV60 یک هیوندای آیونیک 5 قرار گرفته است.
اما دراینبین موضوعی بنام ریبج یا مهندسی برند هم وجود دارد که معنی آن عرضهٔ خودروهایی تقریباً یکسان با برندهای مختلف است. یکی از مصادیق این موضوع، تویوتا GR 86 است که هرچند شاید به خاطر تنظیم خاص شاسی، احساس متفاوتی نسبت به سوبارو BRZ داشته باشد اما برخلاف فرایند تبدیل بامو Z4 به سوپرا، برای متمایز کردن طراحی GR 86 از BRZ هیچ تلاشی انجام نشده است. تاکنون از این قبیل تغییر برندها زیاد دیدهایم اما بدترین ریبجهایی که تاکنون در کل تاریخ صنعت خودروسازی صورت گرفته کدام است؟ در ادامه تعدادی از آنها را معرفی خواهیم کرد.
پونتیاک GTO سال 2003
(هولدن مونارو)
پس از این که نسل پنجم فورد موستانگ در سال 2004 به بازار آمد، جنرال موتورز قصد داشت سریعاً به آن پاسخ دهد و آسانترین و سریعترین راه برای این کار را در شعبهٔ استرالیایی خود یعنی هولدن پیدا کرد. جنرال موتورز کوپهٔ محرک عقب هولدن مونارو را ریبج کرد و با نام پونتیاک GTO در سال 2004 راهی بازار ایالاتمتحده نمود. البته مونارو بهخودیخود خودروی بدی نبود و زیر کاپوت پیشرانههای سری LS قدرتمندی داشت اما هرگز نمیتوانست نقش یکی از مشهورترین نامها در تاریخ خودروسازی آمریکا را آنهم پس از 30 سال غیبت بازی کند. به همین دلیل، تولید این GTO تقلبی در سال 2006 خاتمه یافت.
کادیلاک سیمارون سال 1981
(شورلت کاوالیر)
هرچند اشتراکگذاری پلتفرم بین برندهای مختلف جنرال موتورز همواره امری طبیعی بوده و اکثر خودروهایی که بر پایهٔ پلتفرم یکسان ساخته میشوند شخصیت و هویت خاص خود را حفظ میکنند اما در مورد کادیلاک سیمارون هرگز این اتفاق رخ نداد. این خودرو در اصل نسخهٔ لوکسی از شورلت کاوالیر محرک جلو بود که برای رقابت با اسپرتهای اروپایی طراحی شده بود. سیمارون که زیر کاپوت یک موتور 1.8 لیتری چهار سیلندر با تنها 88 اسب بخار قدرت داشت، به یک از بزرگترین اشتباهات در تاریخ کادیلاک تبدیل شد.
آستونمارتین سیگنت سال 2011
(تویوتا IQ)
مطمئناً یکی از جسورانهترین و البته عجیبترین تغییر برندها در کل تاریخ صنعت خودروسازی دنیا، تبدیل تویوتا IQ به آستونمارتین سیگنت بود. با این کار، یک تویوتای شهری 97 اسب بخاری در نمایندگیهای آستونمارتین در کنار یک DBS دوازده سیلندر 270 هزار دلار قرار گرفت و سیلی از انتقادات را روانهٔ این برند بریتانیایی کرد. البته این روزها سیگنت ارزش خود را بهمراتب بهتر از خودروهای اسپرت آستونمارتین متعلق به همان دوره حفظ کرده است اما هیچکس دوست نداشت نشان آستونمارتین را روی یک خودروی سه سیلندر سه متری ببیند.
ساب 9-7X سال 2004
(شورلت تریلبلیزر)
ساب 9-7X در بین خودروهای متعددی مثل شورلت تریلبلیزر، الدزمبیل براوادا و ایسوزو اِسندر که بر اساس پلتفرم GMT360 جنرال موتورز ساخته شده بودند مطمئناً بهترین سواری و بهترین کابین را داشت. این خودرو همچنین پس از کادیلاک اسکالید لوکسترین شاسیبلند جنرال موتورز محسوب میشد اما ذات 9-7X آمریکایی بود و هرگز نمیتوانست خود را سوئدی جلوه دهد تا بتواند با خودروهایی مثل ولوو XC90 رقابت کند. حتی عرضهٔ نسخهٔ 9-7X Aero با پیشرانهٔ 390 اسب بخاری کوروت در سال 2008 هم نتوانست شرایط این ریبج بد را بهتر کند.
فولکسواگن روتان سال 2008
(کرایسلر تاون اند کانتری)
در مراحل اولیهٔ تسلط شاسیبلندها بر بازار خودرو و زمانی که اکثر خودروسازان در حال خروج از بازار مینیونها بودند، فولکسواگن تصمیم گرفت به این بخش وارد شود. برای این کار، آلمانیها سراغ کرایسلر رفتند و مینیون تاون اند کانتری این شرکت را ریبج کردند. این مینیون جدید روتان نام گرفت و در نمایشگاه شیکاگوی 2008 رونمایی شد. هرچند مینیونهای کرایسلر فروش بسیار بالایی داشتند اما روتان هرگز موفق عمل نکرد و فروش آن آنقدر پایین بود که فولکسواگن پس از توقف تولید آن در سال 2012، مجبور شد موجودیهای باقیمانده را با قیمتی پایینی بهصورت اجارهای در اختیار ناوگانها قرار دهد.
ساب 9-2X سال 2005
(سوبارو ایمپرزا)
در اواسط دههٔ 2000، جنرال موتورز تصمیم گرفت سوبارو ایمپرزا را به ساب پیوند بزند اما این پیوند هرگز خوب پیش نرفت زیرا هرچند ایمپرزا یک هاچبک اسپرت عالی بود اما آنقدر لوکس نبود که بتواند نشان ساب را داشته باشد. به همین دلیل، حتی عرضهٔ نسخهٔ 9-2X Aero که بر اساس ایمپرزا WRX توربو ساخته شده بود هم نتوانست نظر خریداران را به این هاچبک ساب جلب کند و به همین دلیل 9-2X فقط در دو سال به بازار عرضه شد.
لینکلن بلکوود سال 2001
(فورد F150)
ازآنجاییکه F150 پرفروشترین پیکاپ دنیا بود، در سال 2001 فورد تصمیم گرفت نسخهٔ لوکس آنرا از طریق برند لینکلن با نام بلکوود به بازار عرضه کند. این خودرو که با مدل 2002 به بازار آمد، اولین پیکاپ لینکلن محسوب میشد. بلکوود اما بسیار کمتر از پیشبینیها فروخت و به همین دلیل پس از تنها یک سال تولید آن خاتمه یافت. در این مدت تنها 3,356 دستگاه از این پیکاپ تولید شد که آنرا به کم تیراژترین لینکلن تاریخ تبدیل کرد.
دوج چلنجر سال 1978
(میتسوبیشی گالانت کوپه)
وقتی در اواسط دههٔ 70 میلادی بحران سوخت رخ داد، بسیاری از ماسل کارهای آمریکایی نابود شدند. یکی از این خودروها، نسل اول دوج چلنجر بود که تولید آن در سال 1974 خاتمه یافت اما در سال 1978 دوج نسل دوم آنرا به بازار فرستاد. این خودرو اما در اصل ریبج میتسوبیشی گالانت کوپه بود که در آمریکا با نام چلنجر عرضه شد. این کوپهٔ اقتصادی ژاپنی کوچکترین ارتباط یا شباهتی با نسل اول چلنجر نداشت و زیر کاپوت آنهم بجای نیروگاههای V8 کرایسلر، موتورهای 1.6 و 2.6 لیتری چهار سیلندر با قدرتهای تنها 77 تا 105 اسب بخار قرار میگرفت. این نسل به لکهٔ ننگی در کل تاریخ چلنجر تبدیل شد.
پونتیاک G3 سال 2008
(شورلت اَوئو)
در سالهای پایانی حیات پونتیاک گویا جنرال موتورز نمیدانست میخواهد با این برند چه کند. هرچند مدلهای G8 و سولستیس خودروهای نسبتاً هیجانانگیزی بودند اما G3 گام بزرگی در جهت اشتباه بود زیرا این در اصل یک شورلت اَوئو بود که کمی آرایش شده بود! واقعاً مایهٔ تأسف است که آخرین محصول پونتیاک تا پیش از تعطیل شدن این هاچبک ریبج شدهٔ نفرتانگیز بوده است زیرا هیچکس دوست نداشت نشانی که زمانی روی افسانههایی مثل GTO و فایربرد قرار میگرفت را روی یک هاچبک کوچک اقتصادی ببیند.
مرسدس بنز X کلاس سال 2017
(نیسان ناوارا)
جدیدترین ریبج ناموفق را میتوان مرسدس بنز X کلاس دانست. این خودرو بهعنوان یک پیکاپ لوکس، بر پایهٔ نیسان ناوارا شکل گرفت و در اواخر سال 2017 به بازار آمد؛ اما X کلاس هم همان تجربهٔ ناموفق لینکلن بلکوود را تکرار کرد زیرا کسی به پیکاپ لوکس نیازی ندارد. وقتی میتوان نیسان ناوارا را با قیمت کمتر خرید چرا باید مبلغ بیشتری را فقط برای نشان ستارهٔ سپر روی جلوپنجره پرداخت کرد؟ به همین خاطر بود که تنها سه سال بعد مرسدس به تولید X کلاس پایان داد.
مطمئناً ریبجهای ناموفق در طول تاریخ خودروسازی فقط به این 10 مورد محدود نمیشود ولی ما سعی کردیم در اینجا مشهورترین آنها را معرفی کنیم؛ بنابراین اگر شما هم ریبجهای بد و ناموفقی سراغ دارید که در لیست بالا حضور ندارند، در بخش نظرات اعلام فرمایید.