زیباترین خودروی کلاسیک تاریخ به انتخاب نویسندگان پدال
سبک طراحی خودروهای کلاسیک در دورههای مختلف، دلیلی مهم برای ارزش کلکسیونی مدلهای قدیمی است. امروزه پرداخت میلیونها دلار برای خرید یک خودروی کلاسیک در حراجیهای سراسر جهان، عجیب نیست. از سویی دیگر تفاوتهای جالبی بین طراحی مدلهای قدیمی در سالهای مختلف وجود دارد. باتوجه به این شرایط و ضمن احترام به مخاطبان، طی نظرخواهی از نویسندگان پدال خواسته شده، زیباترین خودروی کلاسیک را بنا به سلیقهی شخصی خود انتخاب کنند.
جواد عقیلی - مرسدس بنز 300SL گالوینگ
شاید مرسدس بنز ۳۰۰SL مخصوصا نسخه گالوینگ آن با دربهای بال پرنده ظرافتهای طراحی مدلهای کلاسیک فراری یا حتی جگوار را نداشته باشد و در ظاهر حتی بسیار شبیه مدلهای معمولیتری باشد که از خودروهای نادر و خاص متمایز میشود اما همچنان گیرایی این طراحی بعد از ۷۰ سال بهخوبی دیده میشود.
با آن کاپوت کشیده و خطوط منحنی گلگیرها و سقف کوتاه و بدنه رو به عقب و ترکیب با دربهای جذاب آن که البته دردسرهای زیادی در سوار شدن به همراه دارد باعث هیجان است و چشمها و دلها را میرباید. به نظر من این طرح همانند پورشه ۹۱۱ میتوانست ماندگار و نامیرا باشد مخصوصا اگر مهندسی بینقص آن با سیر تحولی آرام و ملایم طراحی آلمانیها ادغام میشد.
غزاله زاهدی - فراری F40
خودروسازی فراری را باید کارخانهی اسطورهها نامید اما بی شک یکی از زیباترین محصولات کلاسیک این خودروساز فراری F40 است، که در سالگرد ۴۰ سالگی شرکت سازنده معرفی شد. طراحی F40 و خطوط منحصر به فردش، توسط یار قدیمی فراری، استودیو طراحی مشهور پنین فارینا انجام شده است.
اگرچه امروزه استفاده از ورقهای کامپوزیت در خودروسازی امری طبیعی است اما در زمان معرفی فراری F40 در دهه ۸۰ میلادی، سنت شکنی بزرگی به حساب میآمد. فراری با طراحی F40 در واقع یک خودروی مسابقهای فوق زیبا را به خیابانها آورد.
فراری F40 شاهکار مهندسی است و از زیبایی خیره کنندهای برخوردار است به گونهای که هنوز هم بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از طراحی آن، با دیدن اسب سرکش فراری مملو از شور و شوق میشوید. شاید غیر از بال عقب که به مشخصه فراری F40 تبدیل شده، درپوش پلاستیکی شفاف موتور، مهمترین ویژگی این سوپراسپرت ایتالیایی باشد. این فراری در آینده راه را برای عرضهی فراریهای بی نظیری مانند F50، انزو و لافراری نیز هموار کرد.
نیما شیرازی - پورشه 911 نسل اول
در دنیای خودرو، مدلهای مشهوری وجود دارند که عملاً همه، آنها را حتی بدون ذکر نام شرکت می شناسند، مثل فولکس واگن بیتل و گلف و فورد موستانگ. پورشه ۹۱۱ نیز یکی دیگر از این خودروها لست. بسیاری از پیشکسوتان دنیای اتومبیل معتقدند اگر می خواهید اصالت واقعی را در چهره یک خودرو ببینید، کافیست نگاهی به پورشه ۹۱۱ بیاندازید!
اگر خودروهای ۶۰ سال پیش برند های معروفی همچون بنز یا بی ام و را ببینید، حتما متوجه تغییری اساسی در الگوی طراحی خودروهایشان می شوید. اما داستان طراحی پورشه متفاوت است؛ فقط پورشه می تواند چراغ های جلو ، فرم کلی بدنه و فرم سپر خودرویی همچون ۹۱۱ را برای ۶۰ سال به یک شکل کلی نگه دارد و همچنان هم خودرویی محبوب و مطابق با الگوی های طراحی روز به جهان تحویل دهد. خودروهای انگشتشماری در جهان به اندازهی پورشه ۹۱۱ نمادین و اسطورهای هستند!
سعید روشن - بوگاتی 57SC آتلانتیک
وقتی صحبت از زیباترین ماشین کلاسیک جهان پیش میآید اسامی بسیاری در ذهن میگذرد. برخی از این اتومبیلها چشمنواز و عامهپسند تر بودهاند و حتی قابلیت استفاده روزانه هم دارند .نامهایی مثل موستانگ ،پورشه ۹۱۱،سیتروئن ۲ و غیره.CVو غیره؛ اما در بحث زیباترین خودروی جهان به سختی میتوان از نامهایی چون مرسدس گالوینگ، جگوار ای تایپ و فراری 250GTO گذشت،
با تمام این اوصاف انتخاب شخص خودم بوگاتی ۵۷sc آتلانتیک است که موفق به کسب جایزه زیباترین اتومبیل پیبل بیچ هم شد.
میلاد زنگانه - فراری 250GT برلینتا SWB
زیبایی در نگاه هر فرد، تعریف متفاوتی دارد؛ بسیاری از طراحان معتقد هستند که در هر طراحی علمی وجود دارد که میتواند زیبایی را در نظر بیننده معنیدار کند. در بین خودروهای کلاسیک، طراحی استودیوهای ایتالیایی خاص و باشکوه است.
سری خودروهای ۲۵۰ فراری در چند مدل مختلف در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ تولید شدند که طراحی هر نمونه، تعریفی از زیبایی را یادآوری میکند. از بین انواع فراری ۲۵۰، مدل جیتی برلینتا محور کوتاه (Passo Corto Lusso) جایگاه ویژهای دارد. واقعا برای زیبا بودن این خودرو، چه میتوان گفت جز اینکه باید تماشا کرد؟ این مدل با فاصله محوری کوتاهتر ۲۴۰۰ میلیمتر، از سال ۱۹۵۹ که در نمایشگاه خودرو پاریس رونمایی شد تا امروز، برای بسیاری از علاقهمندان دنیای خودرو، نماد زیبایی بوده است. یکی از بهترین نمونههای پیشرانهی کولومبو فراری در کنار بدنهای زیبا با طراحی پینینفارینا؛ شاید بهترین ترکیب ممکن!
علی صفرپور - فراری 250GT کالیفرنیا و 250GTO
به نظر من انتخاب کردن زیباترین خودروی دنیا امری ناممکن است، چراکه قضاوت پیرامون طراحی و زیبایی، سلیقهای و فردی محسوب میشود. درکنار آن، در دنیای بزرگ خودرو پیدا کردن یک مدل خاص به عنوان زیباترین خودرو نیز امکان پذیر نیست.
شخصا در حوزه خودروهای کلاسیک، همیشه ارادت خاصی به سری 250 فراری داشتم که در میان سالهای 1956 تا 1964 تولید شدند. به همین دلیل، فراری 250GT کالیفرنیا اسپایدر 1963 و 250GTO مدل 1964 را زیباترین آنها میدانم.
خطوط ارگونومیک و طراحی سبک و درعینحال هدفمند 250 کالیفرنیا فراموش نشدنی است. خروجی هوای کوسهای پشت طاق چرخ جلو، جلوپنجره بیضوی فراری و مهشکنهای دایرهای درونش، انحنای جذاب و قدرتمند طاق چرخ عقب و... بخشهایی هستند که با یکبار تماشا کردن این خودرو بهخوبی در ذهن مینشینند. این فراری مانند یک انسان خوشهیکل است که هر چیزی بپوشد، باعث زیباتر شدنش میشود.
مدل 250GTO هم با حفظ زیبایی و زبان طراحی فراری، بهخوبی بهعنوان یک خودروی مسابقهای سرسخت برای حضور در لمان طراحی شده بود. ابعاد و تناسبات خودرو، تداعیکننده جدیت و قدرت آن در پیست مسابقه هستند. خطوط نرم و آیرودینامیک نیز درکنار کشیدگی زیبای بدنه در عقب، فرم کاملا کلاسیک اتاق و... خودرویی را خلق میکند که نظیر ندارد.
محمدجواد نورائی - جگوار E تایپ
دنیای خودروهای کلاسیک همواره طرفداران پرشور و حرارتی داشته؛ خصوصا برای افرادی که غرش موتورهای حجیم و زیباییهای مسحور کنندهی صنعت خودرو را در سال های دور جستجو می کنند. بارها در ذهن خود مدلهای مختلف را برای انتخاب بهترین خودروی کلاسیک مرور کردم. از فراری 335 تا مرسدس بنز 300SL، همگی به حدی پرآوازه و پر افتخار هستند که حداقل باید از آن ها یاد کرد.
انتخاب من در دنیای کلاسیک ها بدون شک پادشاه دوران و "زیباترین خودروی تولید شده" جگوار E-Type خواهد بود. پس از سال ها غرق بودن در دنیای اتومبیل، انگلستان را نقطه عطف صنعت خودرو می دانم. در کنار اعجاز مهندسی بریتانیایی در زمینه طراحی شاسی، همواره هنر طراحی ساده و اصیل، امضای خاص صنعت خودروی انگلیس بوده است. خودروهای انگلیسی همیشه ساده و کهنسال طراحی شده اند و شکوه و اصالت وصف ناشدنی را در تمام دوران به همراه داشته اند.
لذت رانندگی از دید نگارنده یعنی سرعت ! جگوار E-type در زمانی متولد شد که سرعت 70 مایل برساعت (معادل 112 کیلومتر برساعت) یک قابلیت ارزشمند بهشمار می رفت. در حالی که جگوارE-type قادر بود تا 150 مایل برساعت (241 کیلومتر برساعت) سرعت بگیرد! حضور جگوار E-Type در دنیای خودرو الگوهای مهندسی جدیدی را با خود به ارمغان آورد؛ ساختار شاسی مونوکوک، ترمزهای دیسکی و تعلیق مستقل جلو و عقب باعث شد تا در غوغای آن روزهای برندهای آلمانی، باری دیگر شاهکار مهندسی دقیق و معرکه بریتانیایی رخ نمایی کند.
شاهین احمدزاده - بیامو 507 رودستر
از نظر بنده بیامو 507 رودستر را میتوان جزو زیباترین خودروهای تاریخ دانست. این رودستر زیبا از سال 1956 تا 1959 در آلمان تولید شد. 507 در ابتدا قرار بود ظرفیت صادرات سالانه چند هزار دستگاه به آمریکا داشته باشد اما هزینههای توسعه و تولید آن بسیار بالا بود و تنها 252 دستگاه از آن تولید شد. 507 را میتوان یکی از شکستهای سنگین تاریخ بی ام و دانست.
بیامو 507 رودستر حاصل تفکر مکس هافمن است که در زمینه واردات خودرو به آمریکا فعالیت میکرد. او با تیم مدیریت بیامو تماس گرفت تا آنها نسخه رودستر از سدان های بیامو 501 و 502 را بسازند و بتوانند فاصله موجود بین مرسدس بنز 300SL گرانقیمت و محصولات ارزانتر ترایموف و ام جی را پر کنند. فریتر فیلدر مهندس بیامو کار طراحی شاسی رولینگ این خودرو را با استفاده از قطعات موجود کمپانی انجام داد. نمونههای اولیه 507 را امست لوف طراحی کرده بود اما هافمن آنها را رد کرد و نهایتاً با اصرار هافمن آلبرت ون گورتز طراحی 507 را به پایان رساند.
طراحی بدنه بیامو 507 را میتوان یک هنر متحرک دانست. کاپوت طویل، کابینی کلاسیک با فرمان چهارشاخ، خطوط کشیده در کنارهها و... باعث جذابیت بصری این خودرو شدهاند. 507 محصولی سبک و سریع بود و در واقع بهترینهای محصولات ایتالیایی، بریتانیایی و فرانسوی را یکجا ارائه میکرد. البته مشکلاتی هم وجود داشت که از جمله آنها میتوان به باک سوخت آلومینیومی 110 لیتری اشاره کرد که پشت صندلیهای عقب نصب شده بود و همین امر باعث محدودیت فضای بار و البته انتشار بوی بنزین در کابین میشد. نهایتاً باک سوخت این خودرو با نمونه 66 لیتری تعویض شد.
هافمن میخواست 507 را با قیمت حدود 5 هزار دلاری در آمریکا عرضه کند ولی هزینههای تولید بالا باعث شدند این خودرو قیمت اولیه 9 هزار دلاری داشته باشد و بعداً قیمتش به 10500 دلار برسد. از جمله خریداران این خودروی زیبا میتوان به جان دیرک، الویس پرسلی و هانس استاک اشاره کرد. علیرغم جذابیت بصری بالا، این خودرو هرگز به بیش از 10 درصد حجم فروش مرسدس بنز 300SL دست نیافت. همانطور که گفتیم 507 علیرغم تواناییهایش، بیامو را تا مرز ورشکستگی پیش برد اما تولید خودروهایی همچون بیامو 700 و نیو کلاس 1500 باعث شدند این خودروساز احیا شود.
میلاد عباسی - مرسدس بنز 540K رودستر
هر زمان كه صحبت از خودروهاي زيباترين خودروهاي كلاسيك ميشود، ناخودآگاه نامهايي چون بنز گالوينگ، جاگوار تايپ اي، فراري 275 جيتيبي و يا بوگاتي تايب57 آتلانتيك به ذهن خطور ميكنند. اما انتخاب من قطعا خودرويي نيست جز مرسدس بنز رودستر 540K. يك شاهكار تمام عيار مهندسي و نقطه اوج هنر خودروسازي آلمان پيش از جنگ جهاني دوم. از اين خودرو نخستين بار در نمايشگاه اتومبيل پاريس در سال 1936 بعنوان پرچمدار جديد مرسدس بنز رونمايي شد.
اگرچه در زمان معرفي و به لطف بهرهگيري از يك پيشرانه منحصر بفرد 8 سيلندر، عنوان سريعترين خودرو توليد انبوه جهان را به خود اختصاص داد، اما اين طراحي چشمگير و آينده نگرانه خودرو بود كه تحسين تمامي منتقدان و صاحبنظران را برانگيخت، تا جايي كه آن را يك محصول با طراحي تهاجمي با چاشني تكبر ژرمني توصيف كردند. تفكرات فردريش گايگر سرطراح مرسدس بنز، منتهي به يك طراحي بينقص و كمال يافته مبتني بر تلفيق گلگيرهاي جانبي با بدنه بود، كه از مولفه هاي شاخص طراحي خودروهاي دهه 40 محسوب ميشوند، هرچند كه استفاده انحصاري دستگاه سياسي آلمان نازي از اين خودرو و وقوع جنگ جهاني دوم مانع از رسيدن مرسدس بنز رودستر 540K به جايگاهی شايسته و برازنده خود شد.
امیر دهقان - کادیلاک الدورادو مدل 1959
بدون شک دهههای 50 و 60 میلادی دوران اوج خودروسازی آمریکا بود و در آن سالها شاهکارهایی خلق شدند که حتی خود آمریکاییها هم دیگر نتوانستند مشابه آنها را تولید کنند. یکی از مشهورترین خودروهای ساخت آمریکا که در آن سالها دوران اوج شکوه خود را تجربه میکرد، کادیلاک الدورادو بود. از دید من، باشکوهترین نسخهٔ این خودرو نسل چهارم آن بود که در سال 1959 معرفی شد. این نسل را بهواقع میتوان یکی از زیباترین خودروهای تاریخ آمریکا و حتی جهان دانست.
طراحی این خودرو که تحت تأثیر عصر فضا شکل گرفته بود و پاسخ دیرهنگامی به ظاهر خیرهکنندهٔ نسل جدید محصولات کرایسلر در سال 1957 محسوب میشد، با بالههای بزرگ عقب، چراغهای عقب گلولهای و جلوپنجره جواهر مانند، در تاریخ جاودان شد. ظاهر این کادیلاک آنقدر زیبا است که میتوان ساعتها محو تماشای جزئیات مختلف آن شد.
همچنین وقتی به پیشرانهٔ 6.4 لیتری V8 با 345 اسب بخار قدرت و تجهیزات استانداردی مثل فرمان هیدرولیک، تنظیم برقی شش جهتهٔ صندلیها، ریموت کنترل درب صندوق و سیستم تعلیق بادی فکر میکنیم، جذابیت الدورادو مدل 1959 دوچندان میشود. هرچند الدورادو در دوران پایانی عمرش در سراشیبی سقوط قرار گرفته اما به لطف مدلهای خیرهکنندهای مثل نسل چهارم، همواره از آن بهعنوان یکی از چشمگیرترین ساختههای تاریخ کادیلاک یاد میشود.
محمدرضا اشتری - دلاهه 165 آلفارومئو تیپو 33 و موستانگ شلبی
صنعتگران فرانسوی، از پیشگامان تاسیس کارخانههای خودروسازی در جهان هستند. پیش از آغاز قرن بیستم، بیشترین تعداد کارگاههای تولید خودرو در جهان، به فرانسه تعلق داشت. این ناحیه از اروپا، همچنین توجه ویژهای به محصولات لوکس و گرانقیمت برای افراد متمول جامعه دارد. به همین دلیل، از ابتدای قرن بیستم تا پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، تنوعی باورنکردنی از خودروسازان فعال در کلاس لوکس، افدام به طراحی و تولید در فرانسه کردند.
دلاهه (Delahaye) در سال 1894 تاسیس شد و خیلی زود به شهرت جهانی رسید. مدلهای مختلف دلاهه با طراحی خاص و اشرافیپسند،کلاس بدنههای مختلف را پوشش میداد و حتی مدلهای اسپرت پرسرعت برای مسابقات داشت. از میان انبوه شاهکارهای دلاهه، مدل 165 ساخت 1938 دارای جایگاهی ویژه است. این خودرو نهتنها زیبایی باورنکردنی فراتر از زمان ارائه میکند؛ بلکه همراه پیشرانهی 4/5 لیتر V12 با قدرت 245 اسب بخار، سطح بالایی از مهندسی در 84 سال پیش را نشان میدهد.
براساس اطلاعات موجود، تنها 5 دستگاه دلاهه 165 در دنیا وجود دارد. ارزش کلکسیونی هرکدام از این خودروها 6 تا 10 میلیون دلار برآورد میشود. بسیاری دیگر تولیدات دلاهه در سالهای دههی 30 میلادی، شامل مدلهای 135 و 175 نیز، رودسترهای جذاب با ارزش میلیون دلاری هستند.
با اتمام جنگ جهانی دوم و افزایش سرمایهگذاری در صنعت خودرو، طراحی و عملکرد وسایل نقلیه نیز متحول شد. از سویی دیگر، شبکهی بزرگ تامین بنزین در سراسر جهان گسترش یافت و سوخت ارزان در اختیار عموم مردم قرار گرفت. این شرایط، طراحان خودرو را در وضعیتی ایدهآل قرار داد تا آزادانه هنرنمایی کنند تا شاهکارهای بیتکرار در دهههای 50 و 60 میلادی خلق شود.
آلفارومئو با سابقهای فراتر از فراری و مازراتی در خودروسازی و رقابتهای اتومبیلرانی شهرت دارد. هرچند که هرسه برند اصیل ایتالیایی امروزه تحت مالکیت فیات و گروه استلانتیس فعالیت میکنند اما تاسیس آلفارومئو در سال 1910، این برند را متمایز نشان میدهد. به همین دلیل، بسیاری از طرحهای آلفارومئو، خصوصا برای مدلهای مسابقهای، انقلابی و سرمشق دیگر خودروسازان جهان بودهاند.
سالهای ۱۹۶۰ اوج شهرت و اقتدار آلفارومئو در بازار جهانی و دنیای موتوراسپرت بود. پلتفرم تیپو 33، در ابتدای این دهه طراحی شد تا یک سوپراسپرت موتور میانی در عقب با قابلیتهای آیرودینامیک عالی باشد. تا سال ۱۹۷۷ مدلهای مختلفی از تیپو 33 ساخته شد که صرفا کاربرد پیست داشت و البته افتخارات زیادی برای آلفارومئو بهدست آورد. نسخهی استرادل (استرادله Stradale) از تیپو 33 که در سال ۱۹۶۷ معرفی شد، تنها خودروی سری 33 محسوب میشود که با قابلیت حرکت در جادههای عادی طراحی شد. واژهی استرادل در زبان ایتالیایی به خودروهای جادهای اطلاق میشود و طبق سنت آلفارومئو، مدلهای مسابقهای که استانداردهای شهری روی آنها پیاده شده باشد، با لقب استرادل شناخته میشوند.
آلفارومئو 33 در زمان خود، یکی از گرانترین خودروهای جهان بود و 17 هزار دلار قیمت داشت. این رقم، حدود 20 درصد گرانتر از لامبورگینی میورا و تقریبا 5 تا 6 برابر یک خودروی سدان خانوادگی محسوب میشد. آلفارومئو 33 مجهز به پیشرانهی 2 لیتر V8 با قدرت 227 اسب بخار است و میتواند در زمانی کمتر از 6 ثانیه به سرعت صد کیلومتر برساعت برسد. هماکنون ارزش کلکسیونی آلفارومئو 33 استرادله بیش از 10 میلیون دلار برآورد میشود.
خودروهای ساخت امریکا در سالهای 50 و 60 میلادی، پهنپیکر و پرمصرف بودند. این مدلها برای تامین راحتی بالا و کابین جادار ساخته میشدند؛ به همین دلیل شتابگیری عالی یا فرمانپذیری مناسب رانندگی در پیست توسط طراحان خودروهای کلاسیک امریکایی، اهمیت چندانی نداشت. به طور کلی، میتوان سبک طراحی خودرو در امریکا را به دو بخش قبل و بعد از ظهور فورد موستانگ تقسیم کرد. پیش از معرفی موستانگ، تعریف مدل اسپرت امریکایی، متفاوت بود و صرفا پیشرانهی قدرتمند را شامل میشد.
تولید اولین فورد موستانگ در سال 1964، سبک جدیدی از خودروهای اسپرت را به بازار امریکا معرفی کرد. فروش بسیار خوب این مدل، منجر به جلب توجه شرکتهای تیونینگ خودرو شد و سال 1965، موستانگ شلبی GT350 به تولید رسید. خیلی زود، تقاضای بالا برای خرید موستانگ شلبی هم فراهم شد تا جاییکه نسخهی قویتر با کد GT500 در سال 1967 شکل گرفت.
نسل اول موستانگ با تجهیزات شلبی، خودرویی ماندگار در تاریخ مدلهای عضلانی امریکا است. به همین دلیل، GT350 و GT500 کلاسیک ساخته شده تا سال 1970 نسخههای مختلف با انواع کیت بدنه و ارتقای فنی دارد. از دیدگاه نگارنده، نهتنها موستانگ استاندارد کارخانه در سال 1964، زیبایی جالب توجه دارد؛ بلکه مدلهای مختلف شلبی، مثل کبرا، بولیت و سوپراسنیک هم دارای جذابیت در طراحی بدنه هستند.
از میان نسخههای خاص موستانگ شلبی کلاسیک، بدون شک مدل النور (Eleanor) طراحیشده برای فیلم سرقت در 60 ثانیه (gone in 60 seconds) سال 1974 و 2000 جایگاهی ویژه دارد. این خودرو براساس GT500C 900S توسط شرکت Classic Recreations ساخته شد. بنابر اطلاعات موجود، تنها دو دستگاه موستانگ النور وجود دارد که هماکنون در اختیاز موزه مکوم ایندیاناپولیس هستند و حدود یک میلیون دلار ارزشگذاری شدهاند. از سویی دیگر، شلبی GT500C 900S کلاسیک همچنان توسط شرکت Classic Recreations با پیشرانههای متنوع تا هزار اسب بخار قدرت، تولید میشود. این خودرو با قیمتی حدود 300 هزار دلار، تفاوت چندانی با موستانگ النور ندارد.