خودروهای زیادی در بازار هستند که نقش یک گرنتورر را بازی میکنند اما همه آنها، کاراکتر یک GT واقعی را ندارد.
وظیفه یک خودروی GT به سادگی تعریف میشود: باید بتواند چهار سرنشین را از جایی به جای دیگر برساند درحالیکه شکوه خود را حفظ کرده و علیرغم سرعت بالا، از راحتی آنان نکاسته است. با وجود اینکه تعریف وظیفه گرنتورر ساده بهنظر میرسد اما خلق خودرویی درخور در این کلاس کاری بس دشوار به شمار میرود.
امروزه دیگر به هر خودروی دو دری یک GT گفته نمیشود بلکه این خودروها باید از یک موتور V12 سود برده و دیفرانسیل عقب باشند. در ادامه به برترین نمونههای موجود در بازار جهان از دیدگاه نشریه «EVO» میپردازیم:
فراری روما
فراری سابقهای طولانی در تولید گرنتوررها دارد پس محصولش میتواند نقش یک الگو را برای سایر خودروسازان بازی کند. کوپه دو در V8 این خودروساز با طراحی جذاب و عملکرد مناسب خود نگاههای بسیاری را به خود جذب و پیمایش مسیرهای طولانی را برای خریدارانش آسان کرده است.
این گرنتورر که در سال 2020 رونمایی شد، از شاسی آلومینیوم سخت کوپه پورتوفینو و سبک طراحی داخلی جدید فراری سود میبرد. موتور 3.9 لیتری آن نیز توان تولید 612 اسب بخار قدرت و 751 نیوتن متر گشتاور دارد و درعرض 3.4 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت خواهد رسید.
بنتلی کانتیننتال GT
در حوزه گرنتوررهای لوکسی که تمرکز خود را روی راحتیی سرنشینان قرار دادهاند، کمتر شرکتی رقیب بنتلی میشود. این کوپه دوستداشتنی و مجلل که در دو نسخه V8 و W12 به فروش میرسد، در نسل جدید خود با بهبودهای دینامیکی، پایداری بیشتر، فرمانپذیری بهتر و کابینی بهروز همراه شده است.
موتور V8 و W12 کانتیننتال بهترتیب توان تولید 542 و 626 اسب بخار قدرت را دارند. کانتیننتال اسپید هم که نمونه بالارده این خودرو به شمار میرود، از قفل دیفرانسیل عقب بههمراه میل ضدلغزش فعال و ترمزهای کربن سرامیکی سود میبرد. بنتلی بهجای تمرکز روی بیرونکشیدن نهایت توان رانندگی از کانتیننتال، روی راحتی و تجربه دلپذیر سواری کوپه لوکس خود تاکید داشته است.
لکسوس LC500
شاید سری LC مانند سایر مدلهای اروپایی چندان تاریخچه دورودرازی نداشته باشد اما تمام مواد لازم برای تبدیلشدن به یک GT درخور را دارد. این خودروی ژاپنی بهسبک مهندسان این کشور طراحی شده و درکنار بهرهمندی از المانهای خاص در طراحی خود، از موتور سود میبرد که بهجای تمرکز روی رسیدن به نهایت عملکرد خود، روی دقت و کاریزما تاکید دارد. صدای خروجی و پاسخ این کوپه لکسوس مثالزدنی است و با طراحی آن تطابق کامل دارد.
با وجود اینکه حدود 5 سال از رونمایی این کوپه لوکس میگذرد اما به خودروهای تازه و نو موجود در بازار شباهت دارد. دقت ساخت در روند تولید این خودرو یکی از مهمترین فاکتورهای سازنده به شمار میرفته است. درست است که خودروی لکسوس نه عملکرد خارقالعاده رقبا را دارد و نه از فناوریهای سردرگمکننده آنها بهرهمند شده اما میتوان آن را به یک ساعت لوکس آنالوگ در میان دنیای ساعتهای دیجیتال تشبیه کرد.
آستونمارتین BD11
DB11 هم مانند تمام مدلهای دیگر آستونمارتین با گذر زمان فقط بهتر و پختهتر شده و حال با گذشت چند سال از تولیدش، بهبودهای متنوعی را تجربه کرده است. این گرنتورر که با دو موتور V8 و V12 به فروش میرسد، کنترل بدنه و فرمانپذیری بسیار خوبی را به راننده ارائه میکند.
نسخه V12 توان تولید 528 اسب بخار را دارد که به چرخهای عقب خودرو منتقل میشود. این خودرو با وجود محاسنی که دارد از معایبی چون سیستم اطلاعات سرگرمی نامناسب رنج میبرد که در دنیای امروز و بهویژه در یک گرنتورر اصلا نباید اینگونه باشد. خوشبختانه برخلاف این مورد، کیفیت مواد بهکاررفته در ساخت کابین DB11 واقعا بالا است اما همچنان به رقبایی چون بنتلی و لکسوس نمیرسد.
بنتلی فلایینگ اسپور
شاید بهتر باشد دیدمان را از یک گرنتورر کمی بازتر کنیم و آن را به خودروهای دو در محدود نکنیم چراکه فلایینگاسپور نیز همانند برادر کوچکش، کانتیننتال، در پیمودن مسافتهای طولانی با عملکرد خوب، سرعت زیاد و حفظ اصالت خود تبهر دارد. این خودرو در سه نسخه V8، W12 و هیبریدی V6 به فروش میرسد.
سدان لوکس بنتلی بهجز المان طراحی یک گرنتورر، تمامی ویژگیهای لازم را برای ایجاد تجربه یک سفر دلپذیر را دارد. موتور W12 آن 626 اسب بخار قدرت و 890 نیوتن متر گشتاور تولید میکند و میتواند بدنه 2437 کیلوگرمی آن را درعرض 3.7 ثانیه به سرعت 100 کیلومتر بر ساعت برساند. میل ضدلغزش فعال، فرمانپذیری چهارچرخ و سیستم تعلیق سه کاناله بادی بخشی از لیست گسترده امکانات این خودرو به شمار میروند.
پورشه پانامرا GTS
آخرین گرنتورر واقعی که پورشه معرفی کرد، 928 GTS بود که در سال 1995 رونمایی شد؛ با این همه، مدل پانامرا توانسته بهخوبی جای خالی یک GT واقعی در خانواده پورشه را پر کند. نسل دوم این خودرو که بهبودهای فراوانی را هم تجربه کرده، نمونهای عالی از توان مهندسی بالا پورشه محسوب میشود.
پلتفرم این خودرو با کانتیننتال و فلایینگاسپور یکسان است و با وجود اینکه زیر بدنه، قطعات مشترک زیادی با آنها دارد اما در دو نسخه هاچبک و اسپرت توریسمو و با دو موتور V6 و V8 عرضه میشود. GTS بهترین گزینه میان مدلهای پانامرا به شمار میرود که برخلاف نسخه توربو/ توربو S، از تمام 473 اسب بخار قدرت خود نهایت استفاده را میبرد و بازخورد بسیار مناسبی را هنگام رانندگی به راننده منتقل میکند. این مورد با حذف سیستم هیبریدی بهتر هم میشود.
پورشه تایکان
حال که پانامرا را به این لیست اضافه کردهایم، نمیتوانیم حضور پررنگ تایکان را نادیده بگیریم. تایکان از زمان رونمایی در سال 2019 در سه نسخه اسپرت توریسمو، استیشن و کراس توریسمو درکنار نسخه اصلی عرضه شده است. جالب است که این کوپه با وجود عملکرد فنی بالایی که دارد با همان خصایص، کاراکتر و طمانینه سایر محصولات پورشه رفتار میکند؛ این اطمینان در بخشهایی چون فرمانپذیری، تعادل شاسی و میراگری سیستم فنربندی هویدا و آشکار بود.
شاید بزرگترین ضعف تایکان بهعنوان یک GT را بتوان گستره مسسافت قابلپیمایش آن دانست که از 370 تا حدود 500 کیلومتر محدود شده است؛ بنابراین شاید نتوان برای یک سفر طولانی روی آن چندان حساب باز کرد اما بهعنوان یک گرنتورر روزمره بهخوبی نقش خود را ایفا میکند.
آئودی ای-ترون GT
نزدیکترین رقیب تایکان در این رقابت، ای-ترون GT محسوب میشود که از لحاظ طراحی، شباهت بیشتری به یک گرنتورر دارد. این کوپه آلمانی هم مانند بسیاری از اعضای این لیست از همان سطح بالای راحتی، کیفیت و توان راندمان بالا و پویایی مناسب سود میبرد. نسخه پایه GT توان تولید 523 اسب بخار قدرت را دارد و از یک باتری 93.4 کیلووات ساعتی استفاده میکند و با هربار شارژ کامل، نهایتا توان پیمایش 400 تا 450 کیلومتر را دارد.
آئودی ای-ترون GT به لطف بهرهوری از سیستم تعلیق و تنظیمات میراگرها، راندمانی نرم دارد که درکنار عملکرد سبک فرمان و حالت نرم میلهای ضدلغزش، رانندهاش را در مسیرهای طولانی تحتتاثیر قرار میدهد؛ البته اگر ایستگاه شارژ سریع در مسیر سفر وجود داشته باشد.
آستونمارتین DBX
آخرین نمونه یک گرنتورر احتمالا در ظاهر آستونمارتین DBX متولد شده است چون نسخه پایه 542 اسب بخار آن برخلاف ظاهر شاسیبلند خود، تمام تواناییهای یک GT را دارد. نتیحه تلاش آستونمارتین با داشتن یک پیشفرض متفاوت برای خلق شاسیبلند خود، این شده است که DBX از همان زبان دینامیکی ونتیج، DB11 و DBS پیروی میکند.
هدف از خلق DBX ایجاد حس هدفمندبودن در راننده بوده نه رسیدن به اعداد و ارقام خاص؛ بنابراین مانند حیوانی دستآموز کاملا تحت تسلط راننده است و باوجود وزن بالایش، حس کیفیت و کنترل سنگینی خود را به راننده القا میکند. DBX درحقیقت باید بهعنوان نسل بعدی سدان لوکس رپید معرفی میشد اما باتوجه به اقبال بالاتر شاسیبلندها در بازار خودروی امروزی، میبینیم آستونمارتین کار درستی انجام داده است.