جنون در خودروسازی! خودروهای دیوانهوار از برندهای محافظهکار
اکثر خودروسازان بهطورکلی محتاط و محافظهکار هستند و از ریسکهای بزرگ دوری میکنند؛ اما گاهی اوقات، خودرویی غیرمنتظره تولید میکنند، مفهومی عجیب ارائه میدهند یا خطای استراتژیکی مرتکب میشوند که باعث میشود متعجب شویم چه کسی تصمیم به چنین کاری گرفته است. هرچه خودروساز معتبرتر باشد، این اتفاقات جذابتر یا گاهی عجیبتر به نظر میرسند. در ادامه، چند نمونه معروف را به ترتیب زمانی مرور میکنیم.
ولوو ۱۸۰۰ سال ۱۹۶۱
بهجز رودستر بدنه فایبرگلاس P1900 که در اواخر دهه ۵۰ در تعداد بسیار محدود تولید شد، هیچچیزی در تاریخ ولوو نشان نمیداد که این شرکت در اوایل دهه بعد یک کوپه اسپرت تولید کند، آنهم کوپهای که آنقدر محبوب شود که ۱۲ سال روی خط تولید بماند. بااینحال، این اتفاق رخ داد و حتی ولوو در دو سال آخر تولید، یک نسخه شوتینگ بریک هم به آن اضافه کرد. خودروهای بعدی ولوو ویژگیهای خاص خود را داشتند اما هیچکدام به ظرافت و زیبایی ۱۸۰۰ نرسیدند.
کادیلاک الدورادو سال ۱۹۷۰
در دهههای ۶۰ و ۷۰ شاید عرضهٔ یک کادیلاک عظیمالجثه با پیشرانهٔ ۸٫۲ لیتری V8 خیلی اتفاق عجیبی محسوب نمیشد چون چنین ویژگیهایی در صنعت خودروسازی آن سالهای آمریکا معمول بودند اما چیزی که نسل هشتم الدورادو را به خودرویی دیوانهوار تبدیل کرد، انتقال نیرو به چرخهای جلو بود. البته در سال ۱۹۶۶ الدزمبیل تورنادو این مسیر را باز کرده بود اما الدورادو افراطیتر بود. با افزایش نگرانیها درباره مصرف سوخت و آلایندگی، پیشرانهها در آمریکا بهسرعت کوچکتر شدند و نه کادیلاک و نه هیچ خودروساز دیگری دوباره به چنین سطحی نرسید.
لانچیا استراتوس سال ۱۹۷۳
لانچیا فولویا کوپه با پیشرانه V4 با حجمهای مختلف تا ۱٫۶ لیتر و دیفرانسیل جلو، یکی از بهترین خودروهای رالی زمان خود بود اما با نزدیک شدن به اواسط دهه ۷۰، نیاز به چیزی جدید احساس میشد. درنتیجه، فولویای زیبا جای خود را به استراتوس آیندهنگرانه داد که پیشرانه V6 با حجم ۲٫۴ لیتر ساخت فراری داشت و بین چرخهای عقب نصب شده بود. گویی لانچیا در یک گام، دو نسل به جلو جهش کرده بود. تنها چیزی که بدون تغییر ماند، کسب موفقیت بود زیرا استراتوس سه سال بر مسابقات قهرمانی رالی جهان سلطنت کرد و اگر سیاستهای شرکت نبود، شاید با فیات ۱۳۱ آبارث جایگزین نمیشد و موفقیتش ادامه مییافت.
آستونمارتین لاگوندا سال ۱۹۷۶
پس از جنگ جهانی دوم، بدنه خودروهای آستونمارتین منحنی شکل شدند که این ویژگی تا امروز هم ادامه پیدا کرده است و اگر اکنون آستونمارتین مدلی با بدنه تیز و زاویهدار معرفی کند، همه شگفتزده میشوند، چنین اتفاقی اما یکبار رخ داد. لاگوندا توسط ویلیام تاونز طراحی شد که علاقه داشت پنلهای تخت را کنار هم قرار دهد و در این آستونمارتین هم همین کار را کرد. نتیجه شگفتآور بود و لاگوندا تا سال ۱۹۹۰ با همین ظاهر تولید شد.
بنتلی مولسان توربو سال ۱۹۸۲
بنتلی در دهه ۲۰ در برخی خودروهای خود از سوپرشارژ استفاده کرد اما بعداً از پیشرانههای پرخوران دست کشید تا اینکه در دههٔ ۸۰ تصمیم گرفت یک توربوشارژر به موتور ۶٫۷۵ لیتری V8 مولسان اضافه کند. چنین اقدامی که در آن زمان قابلتوجه بود، این برداشت را تقویت کرد که بنتلیها از رولزرویسها اسپرتتر هستند، حتی با اینکه هردو برند تحت مالکیت یک شرکت بودند و سالها خودروهایی تولید میکردند که جز نشان و چند جزئیات طراحی، عملاً از یکدیگر قابلتمایز نبودند.
پلیموث پراولر سال ۱۹۹۷
پلیموث در سالهای پایانی فعالیت خود، چیز زیادی برای هیجانزده کردن علاقهمندان نداشت. تنها استثنا پراولر بود که طوری طراحی شده بود تا شبیه یک هاتراد قدیمی به نظر برسد و در مقایسه با دیگر محصولات پلیموث، کاملاً متمایز بود. این خودرو شگفتانگیز و جنجالی بود اما به خاطر استفاده از پیشرانهٔ ضعیف V6 و گیربکس اتوماتیک، به خودرویی ناامیدکننده تبدیل شد. البته پلیموث مدلی بنام هاولر با موتور V8 و گیربکس دستی هم ساخت تا این مشکل را حل کند اما این فقط یک خودروی نمایشی بود که هیچگاه به تولید نرسید.
امجی XPower SV سال ۲۰۰۳
XPower SV تلاشی برای نجات امجی روور در حال افول بود. این خودرو ابتدا بهعنوان کانسپت دتوماسو بیگوا خلق شد و درنهایت به دست بریتانیاییها رسید. پیشرانه XPower از پیشرانهٔ ۴٫۶ لیتری V8 فورد موستانگ استفاده میکرد که با ۳۲۰ اسب بخار قدرت، برای آن سالها پرفورمنس خوبی را برای کوپهٔ اسپرت امجی فراهم میکرد اما Xpower SV به دلیل قیمت بالا نتوانست فروش خوبی را تجربه کند و هیچ کمکی به تأخیر فروپاشی امجی روور نکرد.
روور 75 V8 سال ۲۰۰۳
در زمانی که امجی روور با سرعت خیرهکنندهای ضرر میداد، بخشی از منابع باقیمانده صرف همکاری با شرکت پرودرایو شد تا روور ۷۵ به دیفرانسیل عقب تبدیل شود و یک موتور ۴٫۶ لیتری V8 از فورد که در موستانگ هم استفاده میشد زیر کاپوت آن نصب شود. بله، روور محافظهکار در روزهای آخر عمرش دست به کارهای عجیبی زد... امجی هم نسخه خود را از این خودرو با نام ZT 260 عرضه کرد. هرچند این خودروها نقاط قوت خود را داشتند اما هیچکس انتظار فروش بالایی را نداشت و خلق آنها استفاده عاقلانهای از منابع رو به کاهش نبود اما در روزهای پایانی امجی روور عقلانیت چندان رایج نبود.
فولکسواگن گلف W12 سال ۲۰۰۷
گلف در طول تاریخ خود معمولاً خودروی معقول و روزمره بود اما فولکسواگن در سال ۲۰۰۷ این ایده را کاملاً زیرورو کرد و یک هیولای مطلق را خلق کرد. پیشرانه این مدل خاص همان موتور ۶ لیتری W12 توئین توربوی بنتلی بود که بهجای زیر کاپوت، در جایی نصب شده بود که معمولاً صندلیهای عقب قرار دارند. حداکثر سرعت اعلامی ۳۲۵ کیلومتر بر ساعت و شتاب صفرتاصد در ۳٫۷ ثانیه هرگز توسط خریداران خصوصی تجربه نشد چون گلف W12 تنها یک نمونه تک ساخت باقی ماند.
لکسوس LFA سال ۲۰۱۰
لکسوس از سال ۱۹۸۹ با ساخت سدانهای لوکس شروع کرد و بعداً به شاسیبلندها و مدلهای اسپرتتر روی آورد اما هیچکدام از اینها حتی IS F سال ۲۰۰۷ نشان نمیدادند که LFA در راه است. این ماشین شگفتانگیز تلاشی از سوی لکسوس برای بازنویسی کتاب قوانین سوپرکارها در اولین تلاش خود بود. این خودرو مجهز به یک پیشرانه V10 با حجم ۴٫۸ لیتر و ۵۶۰ اسب بخار بود که در جلوی یک شاسی فیبر کربنی نصب شده بود. هرچند این پکیج کاملاً بینقص نبود اما همچنان شگفتانگیزترین خودرویی است که لکسوس تاکنون ساخته است.
بامو i8 سال ۲۰۱۴
i8 دومین خودروی تولیدی موتور وسط بامو پس از M1 بود که در سال ۱۹۷۸ معرفی شد. نزدیک به چهار دهه اختلاف سن در بدنه فیبر کربنی، قوای محرکهٔ پلاگینهیبریدی با پیشرانهٔ سه سیلندر توربو و طراحی بدنهای که برای کاهش حداکثری درگ آیرودینامیکی ساخته شده بود، کاملاً مشهود بود. i8 کاملاً متفاوت از هر بامو دیگر قرن بیستویکم بود و هرچند قیمت گرانی داشت اما به ادعای شرکت، به موفقترین خودروی اسپرت هیبریدی جهان تبدیل شد.
دوج چلنجر دیمن ۱۷۰ سال ۲۰۲۳
قدرت پیشرانه V8 سوپرشارژ ۶٫۲ لیتری دوج آنقدر افزایش یافته بود که وقتی از ۸۰۰ اسب بخار گذشت، قابلتوجه به نظر میرسید اما شوکه کننده نبود؛ اما وقتی نسخه دیمن ۱۷۰ دوج چلنجر معرفی شد، با خروجی چهاررقمی، بازی کاملاً تغییر کرد. این پیشرانه در صورت استفاده از اتانول، ۱۰۲۵ اسب بخار تولید میکند و خودرو را در شرایط ایدهآل ظرف تنها ۱٫۶۶ ثانیه از صفر به سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت میرساند. با گسترش الکتریکیسازی در صنعت خودرو، بعید به نظر میرسد که خودروی خیابانی بنزینی دیگری بتواند با این اعداد رقابت کند.
منبع: Autocar