زیباترین دستهدندههای خودرو، شاهکارهای هنری از سیتروئن تا فراری و پاگانی
در عصر خودروهای مدرن که تعویض دنده به فشردن یک دکمه، چرخاندن یک پیچ یا لمس پدالهای پلاستیکی پشت فرمان خلاصه شده، بخش بزرگی از ارتباط حسی میان راننده و ماشین از بین رفته است اما زمانی بود که دستهدنده فقط یک قطعهٔ سختافزاری نبود؛ بلکه نقطهٔ اتصال عصبی راننده به قوای محرکه بود. شما دنده را انتخاب نمیکردید، بلکه آن را به دست میآوردید و با هر تعویض، نبض خودرو را در دستان خود حس میکردید؛ اما برخی طراحان، این ارتباط را به سطح یک اثر هنری رساندند. در ادامه، پنج مورد از بهترین و بهیادماندنیترین دستهدندهها در تاریخ خودروسازی را مرور میکنیم.
فراری
هر تعویض دنده در یک فراری مجهز به گیربکس دستی، یک مراسم تمامعیار با ترکیبی از دقت مهندسی و درام ایتالیایی بود. اهرم نازک کرومی که در یک صفحهٔ فلزی پولیشخورده حرکت میکرد، با هر تعویض دنده صدایی تولید میکرد که به امضای فراری تبدیل شد. این فقط یک صدای مکانیکی نبود، بلکه موسیقی متن رانندگی بود. این دروازهٔ فلزی، مهارت میطلبید؛ اگر حرکت دست اشتباه بود، صدای ناهنجار گیربکس شما را مجازات میکرد و اگر درست انجام میشد، احساس میکردید خود انزو فراری برایتان سر تکان داده است. این شاهکار، رانندگی را به یک تئاتر تبدیل میکرد که در آن هر تعویض دنده، پردهای از یک نمایش باشکوه بود.
پاگانی یوتوپیا
تنها کسی مانند هوراچیو پاگانی میتوانست به عمل سادهٔ تعویض دنده، مفهومی فلسفی ببخشد. در پاگانی یوتوپیا، شما با دستهدنده کار نمیکنید، بلکه با آن تعامل میکنید. این قطعه که با افتخار در مرکز کابین قرار گرفته، یک شاهکار مهندسی و هنر مجسمهسازی است. تمام اجزای آن از آلومینیوم و تیتانیوم تراشیده شده و مکانیزم آن کاملاً در معرض دید قرار دارد. هیچ پوشش پلاستیکی برای پنهان کردن این زیبایی صنعتی وجود ندارد. جالب اینکه پاگانی عمداً از گیربکس دوکلاچه سریعتر استفاده نکرد تا احساس رانندگی فدای سرعت و شتاب بیشتر نشود. این اهرم دنده، شورشی علیه آیندهٔ رانندگی الکترونیکی و یادآوری این نکته است که خودرو باید روح راننده را تسخیر کند.
اسپایکر C8
اگر اهرم دنده فراری را یک قطعه موسیقی بدانیم، دستهدنده اسپایکر C8 یک سمفونی کامل است که از آلومینیوم و وسواس ساخته شده است. این قطعه بیشتر شبیه به یک اثر هنری واقعی است تا یک قطعه خودرو. مکانیزم کاملاً نمایان آن به شما اجازه میدهد تا بالهٔ هماهنگ اهرمها، محورها و میلهها را با هر تعویض دنده تماشا کنید. شرکت هلندی اسپایکر که از تاریخ هوانوردی الهام میگیرد، کابین C8 را شبیه به کاکپیت یک هواپیمای جنگی دهه ۱۹۳۰ طراحی کرده و این اهرم دنده، درست مانند دسته کنترل قدرت هواپیما در مرکز آن میدرخشد.
جگوار
پیش از آنکه صفحههای لمسی و کنترلرهای چرخان مد شوند، جگوار با اهرم J-Shifter خود، تعویض دنده در خودروهای اتوماتیک را به یک حرکت خاص و تشریفاتی تبدیل کرده بود. این اهرم که در مدلهایی مانند XJ و XK در اواخر دهه ۱۹۸۰ معرفی شد، بهجای یک مسیر مستقیم، در یک مسیر J شکل فلزی حرکت میکرد. این سریعترین راه برای انتخاب دنده نبود اما دقیقاً هدف همین بود. جگوارها خودروهایی برای عجله کردن نیستند؛ آنها برای لذت بردن از لحظه ساخته شدهاند. هر حرکت این اهرم، حسی از سنگینی و دقت مهندسیشده را منتقل میکرد که امروزه در انتخابگرهای الکترونیکی بیروح یافت نمیشود. این اهرم، شخصیتی داشت که بخشی از جذابیت جگوار بود.
سیتروئن DS
شاید حتی نتوان این را دستهدنده نامید. آن میلهٔ کرومی کوچک و عجیب که از داشبورد سیتروئن DS بیرون زده بود، بیشتر شبیه به ابزاری برای مذاکره با یک هوش بیگانه بود که از مایع هیدرولیک و نبوغ فرانسوی ساخته شده بود. در قلب DS، یک سیستم هیدرولیک پیچیده قرار داشت که همهچیز، از سیستم تعلیق و ترمز گرفته تا گیربکس نیمهاتوماتیک را کنترل میکرد. شما پدال کلاچ نداشتید؛ با حرکت دادن این عصای جادویی، درخواستی را به سیستم هیدرولیک ارسال میکردید و پس از چند لحظه تأمل، سیستم با صدایی شبیه به یک نفس عمیق، دنده را تعویض میکرد. این یک گفتگوی مکانیکی بود؛ تجربهای منحصربهفرد که رانندگی با DS را به چیزی فراتر از جابجایی تبدیل میکرد.
منبع: Autoevolution