خودروهای V8 دیفرانسیل جلو، وقتی قدرت به چرخهای اشتباه منتقل میشود!
در دنیای خودرو، گاهی با پدیدههایی چنان عجیب روبرو میشویم که نمیتوان تحسینشان نکرد؛ تناقضهایی که قاعدتاً نباید وجود داشته باشند اما به هر شکلی راه خود را به خط تولید باز کردهاند. یکی از مصادیق بارز این موضوع، خودروی دیفرانسیل جلو با موتور V8 که بهصورت عرضی نصب شده است. روی کاغذ، این یک بدعت محض است. یک موتور V8 عرضی که به چرخهای جلو نیرو میدهد مانند بستن یک موشک به چرخ خرید و انتظار حرکت در خط مستقیم است. تمام فلسفه وجودی یک موتور V8 این است که زیر یک کاپوت کشیده قرار بگیرد و نیرو را به چرخهای عقب بفرستد اما خودروهایی که در ادامه از آنها یاد میکنیم، این قانون نانوشته را زیر پا گذاشتند. چیدمان عرضی برای موتورهای جمعوجور طراحی شده بود، نه هیولاهای هشت سیلندر اما برخی از شجاعترین یا شاید دیوانهترین خودروسازان این کار را امتحان کردند. نتیجه خودروهایی بود که با تأثیر وحشتناک گشتاور روی فرمان دستوپنجه نرم میکردند اما با غرش هشت سیلندر به دیگر خودروهای دیفرانسیل جلو فخر میفروختند.
کادیلاک الدورادو / الدزمبیل آرورا سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۲
کادیلاک الدورادو و پسرعمویش، الدزمبیل آرورا، ایدههای بدی بودند که به زیبایی اجرا شدهاند. مقصر اصلی این اتفاق، موتور نورثاستار V8 بود؛ یک شاهکار ۳۲ سوپاپ تمام آلومینیومی که جنرال موتورز برای مدرنسازی کادیلاک ساخته بود اما جنون ماجرا آنجا بود که جنرال موتورز تصمیم گرفت این موتور ۴٫۶ لیتری را بهصورت عرضی در یک پلتفرم دیفرانسیل جلو جای دهد. نتیجه یک کابوس برای مکانیکها بود. فضای محفظه موتور آنقدر تنگ بود که تعویض شمعها به صبر یک راهب و دستان یک جراح نیاز داشت. بااینحال، وقتی این موتور سالم بود و کار میکرد، باشکوه بود؛ ترکیبی از قدرت و مهندسی که فقط از کادیلاک برمیآمد. این خودروها فسیلهای دوران گذار بودند؛ آخرین کوپههای بزرگ آمریکایی که سعی کردند تکنولوژی، تجمل و قدرت را پیش از آنکه شاسیبلندها این کلاس را منقرض کنند، باهم ترکیب کنند.
ولوو S80 / XC90 سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰
اگر فکر میکنید این جنون فقط مختص آمریکاییها بود، در اشتباه هستید زیرا ولوو هم که به ایمنی شهرت دارد، در اقدامی باورنکردنی تصمیم گرفت برای سدان S80 و شاسیبلند XC90 خود از یک موتور V8 بهصورت عرضی استفاده کند. چالش اصلی، جا دادن یک V8 بزرگ در پلتفرمی بود که برای موتورهای پنج و شش سیلندر خطی طراحی شده بود. راهحل این مشکل همکاری با یاماها بود. مهندسان یاماها یک موتور V8 با زاویه ۶۰ درجه بهجای ۹۰ درجه معمول طراحی کردند که به طرز شگفتانگیزی جمعوجور بود. این پیشرانه ۴٫۴ لیتری با قدرت ۳۱۵ اسب بخار، صدایی متمدنانه اما قدرتمند تولید میکرد و به این خودروهای خانوادگی، شخصیتی کاملاً نامناسب اما جذاب میبخشید. ولوو با این کار تلاش کرد با رقبای آلمانی دیفرانسیل عقب خود رقابت کند و گرچه این ایده دوام نیاورد اما بهعنوان یکی از شجاعانهترین اقدامات یک خودروساز محافظهکار در تاریخ ثبت شد.
لانچیا تما ۸٫۳۲ سالهای ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۲
هرازگاهی، ایتالیاییها دستبهکاری چنان غیرمنطقی میزند که نهایت نبوغ را نشان میدهد. لانچیا تما ۸٫۳۲ یکی از آن لحظات است. یک سدان لوکس دیفرانسیل جلو با قلب فراری ۳۰۸. نامش همهچیز را میگفت؛ ۸٫۳۲ مخفف هشت سیلندر و ۳۲ سوپاپ بود. زیر کاپوت، یک موتور V8 با حجم ۲٫۹ لیتر، برگرفته از فراری ۳۰۸ بهصورت عرضی قرار داشت که توسط خود فراری برای لانچیا رام شده بود تا کمی متمدنتر رفتار کند. تمام قدرت به چرخهای جلو منتقل میشد و تأثیر گشتاور روی فرمان بخشی از سبک زندگی راننده بود. بال عقب جمعشونده و کابین چرمی هم اوج تجمل ایتالیایی را به نمایش میگذاشت. تما ۸٫۳۲ گران، غیرقابلاعتماد و بسیار کمیاب بود؛ یک دیوانگی محض ایتالیایی که آنقدر عجیب بود که نباید وجود میداشت و آنقدر درخشان که آرزو میکردیم تعداد بیشتری از آن ساخته میشد.
کادیلاک آلانته سالهای ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳
اگر لانچیا تما یک دیوانگی ایتالیایی در لباس فاخر بود، کادیلاک آلانته غرور آمریکایی بود که پوستی ایتالیایی به تن داشت. بدنههای این رودستر دستساز توسط پینینفارینا در تورین ایتالیا ساخته میشد، سپس با بوئینگهای ۷۴۷ ویژه به دیترویت پرواز میکرد تا با پیشرانه و شاسی آمریکایی خود پیوند بخورد. جنرال موتورز این مسیر را پل هوایی آلانته نامید. زیر آن پوسته زیبای ایتالیایی، یک پلتفرم دیفرانسیل جلو قرار داشت. مدلهای پایانی به موتور قدرتمند نورثاستار V8 مجهز شدند که با ۲۹۵ اسب بخار قدرت، سرانجام عملکردی درخور ظاهرش به آن بخشید. قرار دادن یک V8 عرضی ۴٫۶ لیتری در یک رودستر دیفرانسیل جلو برای رقابت با مرسدس بنز SL، اوج جسارت کادیلاک بود. آلانته یک شکست تجاری بود، نه به خاطر بد بودنش بلکه به دلیل اینکه بیشازحد جاهطلب، بیشازحد عجیب و بیشازحد کادیلاک بود.
الدزمبیل تورنادو سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۹۲
پیش از آنکه خودروسازان دیگر به فکر چنین ترکیب نامتعارفی بیفتند، این الدزمبیل بود که در سال ۱۹۶۶ با معرفی تورنادو تمام قوانین نانوشته را زیر پا گذاشت. تورنادو یک کوپهٔ لوکس دو تنی بود که یک موتور ۷ لیتری V8 با قدرت ۳۸۵ اسب بخار را در سینه داشت و تمام این نیروی عظیم را به چرخهای جلو منتقل میکرد. برای دستیابی به این شاهکار مهندسی، جنرال موتورز یک سیستم انتقال قدرت کاملاً جدید به نام THM425 توسعه داد. این سیستم درواقع نسخهٔ عرضی گیربکس اتوماتیک سه سرعته جنرال موتورز بود که با یک زنجیر صنعتی بسیار بزرگ به دیفرانسیل متصل میشد. نتیجه، خودرویی بود که میتوانست در کمتر از ۸ ثانیه از صفر به سرعت ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت برسد و باوقار و پرقدرت در بزرگراهها حرکت کند. تورنادو فقط یک خودروی سریع نبود؛ یک اثر هنری متحرک بود. کاپوت کشیده، چراغهای مخفی و طراحی عضلانی، آن را شبیه به خودرویی کرده بود که از دل داستانهای علمی-تخیلی بیرون آمده است. میراث تورنادو فراتر از یک مدل خاص بود. این خودرو راه را برای تولید خودروهای لوکس دیفرانسیل جلو هموار کرد و ثابت کرد که در دنیای مهندسی غیرممکن وجود ندارد.
امروز، این خودروها آخرین بازماندگان گونهای منقرضشده هستند زیرا در عصر خودروی برقی، جایی که موتورها هرجا که جا شوند قرار میگیرند، بحثهایی مانند جهت نصب موتور و محور محرک، مفاهیمی انتزاعی به نظر میرسند. این ماشینها هرچند سنگین و پیچیده بودند اما جسورانه و سرکش محسوب میشدند و یادآور دورانی هستند که نوآوری، حتی اگر به قیمت به چالش کشیدن فیزیک تمام میشد، ارزشمند بود.
منبع: Autoevolution