خودروهایی که شرکت سازنده خود را نجات دادند (قسمت آخر)
پورشه باکستر سال 1996
بدون باکستر، پورشه احتمالاً شرکتی که امروزه با سبد محصولات گسترده میشناسیم نبود. با وجود کاهش فروش آخرین سری 911 هوا خنک، باکستر موتور وسط آب خنک برای بقای پورشه اهمیت بسیار زیادی داشت. این خودرو در قسمت جلو با 911 نسل 996 که هنوز معرفی نشده بود اشتراک داشت تا هزینههای تولید کاهش پیدا کند. باکستر اولین رودستر پورشه از زمان 914 دهه 70 محسوب میشد و با ورود به بازار در سال 1996 باعث شلوغی نمایندگیهای فروش پورشه شد. نسل اول باکستر حدود 160 هزار دستگاه فروخت، سود هنگفتی را به خزانهٔ پورشه واریز کرد و هزاران خریدار جدید را برای این برند به همراه داشت.
لوتوس الیزه سال 1996
نسل اول لوتوس الیزه خودرویی است که میتوان آن را یک کلاس آمورشی برای بازگشت به اصول اولیه دانست. لوتوس پس از ورود به دنیای سوپراسپرتها و تلاش برای مغلوب کردن مزدا MX-5، با دیدی کاملاً مدرن به مدل قدیمی سون، به ریشههای خود بازگشت. نسل اول الیزه به دلیل وزن بسیار سبک 731 کیلوگرمی، حتی با پیشرانهٔ 118 اسب بخاری روور هم بسیار لذتبخش و سریع بود. این همان چیزی بود که طیف وسیعی از خریداران را به سمت لوتوس جذب کرد و این شرکت را از لبهٔ پرتگاه عقب کشید. از نسل اول الیزه 10,619 دستگاه فروخته شد و بعداً مدلهای دیگری هم بر اساس شاسی هوشمندانهٔ آن ساخته شدند.
بیوک GL8 سال 2000
عامل اصلی موفقیت بیوک در بازار چین مینیون GL8 بود. این خودرو که بر اساس شورلت ونچر ساخته شده بود، هرچند چندان پیشرفته نبود اما راحتی، جاداری و تریمهای چوبی و چرمی، آن را به خودروی جذابی برای بازار چین تبدیل کردند. زمانی که GL8 در سال 2000 در چین عرضه شد، بهسرعت به محبوبترین خودرو برای صاحبان مشاغل مبدل گشت. بیوک یکی از اولین شرکتهای غیر چینی بود که در این کشور اقدام به تولید خودرو کرد و GL8 در این داستان نقشی کلیدی داشت. این خودرو تصویری از بیوک بهعنوان سازندهٔ خودروهای لوکس مقرونبهصرفه در چین ایجاد کرد که هنوز هم ادامه دارد. فروش این برند در چین در سال 2018 به 1.06 میلیون دستگاه رسید و جنرال موتورز را به موفقترین خودروسازی آمریکایی در این کشور تبدیل کرد.
ولوو XC90 سال 2002
زمانی که شاسیبلند XC90 در سال 2002 به بازار آمد بسیار موفق عمل کرد و این شرکت سوئدی که آن زمان در اختیار فورد بود ناگهان با فروش چشمگیری مواجه شد. خریداران از استایل اسکاندیناویایی، راحتی، ایمنی و سرعت مناسب XC90 استقبال کردند و این باعث موفقیت ولوو در بازار رو به رشد شاسیبلندها شد که کمی دیر به آن وارد شده بود.
بنتلی کانتیننتال GT سال 2003
در سالهای ابتدایی قرن بیست و یکم فروش سالانهٔ بنتلی بهسختی به هزار دستگاه میرسید و شرکت مادر جدید این برند بریتانیایی یعنی فولکسواگن برای بهبود این شرایط مدل کاملاً جدید کانتیننتال GT را به بازار فرستاد. این خودرو به لطف ظاهر شیک، کابین چهارنفرهٔ مجلل و البته پیشرانهٔ 6 لیتری W12 توئین توربو با 560 اسب بخار قدرت، بشدت توجهات را به خود جلب کرد تا جایی که پیش از عرضه به بازار 3,200 سفارش خرید دریافت کرد. در سال اول از کانتیننتال GT نزدیک به 7 هزار دستگاه فروخته شد و فروش نسل اول آن به بیش از 40 هزار دستگاه رسید. بدون کانتیننتال GT بنتلی هم احتمالاً به یکی دیگر از برندهای بریتانیایی تبدیل میشد که به کتابهای تاریخ پیوستهاند.
لامبورگینی گالاردو سال 2003
مجموع فروش سالانهٔ لامبورگینی معمولاً از چند صد دستگاه فراتر نمیرفت و به همین دلیل موفقیت گالاردو برای این شرکت هم لازم و هم شوکه کننده بود. مالک جدید لامبورگینی یعنی آئودی نسبت به مالکین قبلی خیلی بیشتر روی این برند ایتالیایی سرمایهگذاری کرد و نتیجه گرفت. ترکیبی از موتور V10 با 500 اسب بخار قدرت، سامانهٔ چهارچرخ محرک و رفتار جادهای عالی، گالاردو را به رقیب مستقیمی برای فراری و پورشه تبدیل کرد. فروش 14 هزار دستگاه از این سوپراسپرت نیز امنیت مالی را به لامبورگینی هدیه کرد.
فیات 500 سال 2007
در طول تاریخ خودروهای کوچک فیات همیشه موفق و پرفروش بودند اما در اواسط دههٔ 2000 مدلهای کوچک این شرکت بسیار سالخورده شده بودند و در جلب خریدار مشکل داشتند. سپس در سال 2007 فیات به جریان احیای خودروهای قدیمی با طراحی رترو پیوست که توسط فولکسواگن بیتل و مینی آغاز شده بود. بدین ترتیب، 500 جدید متولد شد. این خودرو کاملاً روح 500 دهه 50 را به همراه داشت درحالیکه آپشنهای شخصیسازی تقریباً بیپایانی را هم ارائه میکرد. پس از تنها چهار سال، یک میلیونمین دستگاه 500 از خط تولید خارج شد و فروش این کوچولوی بامزهٔ ایتالیایی هماکنون از 2.5 میلیون دستگاه هم فراتر رفته است.
جگوار XF سال 2007
در اواسط دههٔ 2000 زنگ خطر برای جگوار به صدا درآمده بود زیرا محصولات این شرکت که همگی ظاهری رترو داشتند فروش چندانی را تجربه نمیکردند. با معرفی سدان جدید XF در نمایشگاه دیترویت 2007 اما جگوار وارد عصری جدید شد. این حرکتی جسورانه از سوی جگوار بود که اگر میخواست در رقابت با آئودی، مرسدس و بامو باقی بماند نیاز مبرمی به آن داشت. XF در داخل و بیرون کاملاً با جگوارهای قبلی متفاوت بود. این قمار جواب داد و فروش جگوار بهطور چشمگیری افزایش یافت. نسل اول XF که تا سال 2015 تولید شد بیش از 250 هزار دستگاه فروخت. این خودرو همچنین راه را برای نسل جدید XJ و همینطور مدلهای جدید بعدی جگوار هموار کرد.
شورلت کامارو سال 2009
بحران اقتصادی سال 2009 جنرال موتورز را به ورشکستگی کشاند و به همین دلیل بازگشت شورلت کامارو پس از وقفهای هفتساله در آن زمان بسیار عجیب به نظر میرسید. بااینحال، رئیس شرکت «ریک واگنر» به آیندهٔ این کوپهٔ اسپرت خوشبین بود و درست فکر میکرد زیرا نسل پنجم کامارو پیش از آنکه به نمایندگیهای فروش برسد 14 هزار سفارش خرید دریافت کرد. هرچند شورلت کمی دیگر به مهمانی جدید ماسل کارها وارد شد اما کامارو در طراحی کاملاً به نسل اول خود بازگشته بود که این در کنار پیشرانههای V6 و V8 و رانندگی بسیار خوب، خریداران زیادی را وسوسه کرد.
تسلا مدل S سال 2012
تسلا رودستر که بر اساس لوتوس الیزه ساخته شده بود نتوانست نظر خریداران خودروهای اسپرت را جلب کند. این موضوع باعث تغییر جهت بزرگ استارتاپ آمریکایی شد و در سال 2012 مدل S را به ارمغان آورد. این خودرو بلافاصله توانست با بهترین سدانهای لوکس بازار رقابت کند و با برد قابلتوجهی که نگرانی اصلی در مورد خودروهای الکتریکی را کاهش میداد، جا پای تسلا را کاملاً سفت کرد. البته بخشی از موفقیت مدل S به خاطر این بود که تسلا منتظر نماند تا دولتها زیرساختهای شارژ را فراهم کنند و خودش اقدام به ساخت جایگاههای سوپرشارژر کرد. بدون این استراتژی برای عرضهٔ مدل S قطعاً تسلا به جایگاه امروزی خود نمیرسید.