مروری بر داستان فراگیری هایپرکارهای ناشناخته و تجربه‌های موفق و ناموفق

سه‌شنبه 13 شهریور 1403 - 08:30
مطالعه 6 دقیقه
Hypercars-8
این روزها هایپرکارهای زیادی را از برندهای ناشناخته می‌بینیم که معمولاً راه به‌جایی نمی‌برند اما دراین‌بین، شرکت‌هایی هم هستند که موفق عمل کرده‌اند.
تبلیغات

به چند نام اشاره می‌کنیم تا ببینیم شما چند تا از آن‌ها را می‌شناسید. آپولو، آسپارک، زینگر، دالارا، دولاژ، گوردون موری، مک‌مورتری، پراگا، رضوانی و زنوو. با چند تا از این نام‌ها آشنایی داشتید؟ یکی یا شاید دوتا؟ این‌ها اسم داروهایی که یک پزشک در نسخه نوشته نیستند بلکه هرکدام شرکتی هستند که اقدام به ساخت سوپراسپرت یا هایپراسپرت کرده‌اند. احتمالاً نمی‌دانید بسیاری از این خودروها چه شکلی هستند و کجا ساخته شده‌اند ولی بسیاری از این شرکت‌ها میلیون‌ها دلار سرمایه‌گذاری کرده‌اند تا بتوانند به بوگاتی بعدی تبدیل شوند.

هایپرکار مفهوم نسبتاً جدیدی است. از مک‌لارن F1 به‌عنوان اولین هایپرکار واقعی یاد می‌شود و در اواخر دههٔ 90 و اوایل دههٔ 2000 نیز شرکت‌های کوچکی مثل سالین و SSC به این جرگه پیوستند. بااین‌حال، در سال 2005 بود که محبوبیت هایپرکارها افزایش پیدا کرد زیرا در این سال بوگاتی ویرون معرفی شد، پاگانی تحویل زوندا در آمریکا را آغاز کرد و کونیگزگ تازه‌کار هم اولین نمونه‌ها از مدل 806 اسب بخاری CCX را تولید کرد. دو دهه بعد، بوگاتی، پاگانی و کونیگزگ به‌عنوان پدر صنعت هایپرکارهای مدرن شناخته می‌شوند اما طی سال‌های اخیر، این شرکت‌ها با رقبای جدیدی مواجه شده‌اند که ظاهراً از ناکجاآباد آمده‌اند. به نظر می‌رسد هر میلیاردی که شم اقتصادی دارد، فکر می‌کند می‌تواند به هوراچیو پاگانی و کریستین فون کونیگزگ بعدی تبدیل شود. مشکل اما اینجا است که بسیاری از این هایپرکارهای تازه‌وارد از همان فرمول کهنه پیروی می‌کنند:

  • مرحلهٔ اول: انتخاب نامی احمقانه
  • مرحلهٔ دوم: طراحی الهام گرفته از خودروهای بازی GTA
  • مرحلهٔ سوم: قدرت بیشتر حد و غیرقابل استفاده
  • مرحلهٔ چهارم: برچسب قیمت میلیون دلاری

به‌عنوان‌مثال، دولاژ را در نظر بگیرید. اولین خودروی جدید این برند فرانسوی، هایپرکاری بنام D12 با موقعیت رانندگی مرکزی، طراحی الهام گرفته از فرمول یک و پیشرانهٔ هیبریدی 1100 اسب بخاری است. البته دولاژ برندی قدیمی است ولی در سال 2019 برای ساخت هایپرکار دوباره احیا شد. مدیرعامل این شرکت «لورن تاپی» یکی از دلایل اصلی احیای مجدد دولاژ (با پول درش، برنارد تاپی که یکی از سهامداران عمدهٔ آدیداس بود) برای ساخت هایپرکار را سودهای سرسام‌آوری که در این صنعت دیده بود اعلام کرد. وی دراین‌باره گفت:

من مقاله‌ای در مورد آمار فروش فوق‌العادهٔ هایپرکارها خواندم. پاگانی و کونیگزگ امروز 10 برابر آنچه 10 سال پیش میفروختند، هایپرکار می‌فروشند؛ بنابراین، با خود گفتم بازار آماده‌ای فراهم است و شاید من فرصتی داشته باشم که خودروی خودم را بسازم.

اظهارات وی تا حدودی درست است زیرا سوپرکارها و هایپرکارها تجارت بسیار پررونقی هستند و سال گذشته یکی از سودآورترین سال‌های تاریخ برای بسیاری از بازیگران اصلی این بخش بود. فراری در سال 2023 درآمدی 5.79 میلیارد دلاری کسب کرد و لامبورگینی به درآمد 723 میلیون دلاری رسید. همچنین هایپرکارهای برندهایی مثل بوگاتی، آستون‌مارتین و مرسدس AMG حتی قبل از رونمایی به‌طور کامل فروخته می‌شوند؛ بنابراین، میلیاردها این اعداد را می‌بینند و با خود میگویند «چرا من نه؟». بااین‌حال، رسیدن به سوددهی در صنعت هایپرکارها سال‌ها طول می‌کشد اگر نگوییم دهه‌ها. به‌عنوان‌مثال، بوگاتی روی فروش هر دستگاه ویرون، حدود 6 میلیون دلار ضرر می‌کرد و این شرکت تازه با شیرون شروع به سوددهی کرد.

تقریباً همهٔ هایپرکارهای ناشناخته قصد دارند با مشخصات عجیب‌وغریب، توجهات را جلب کنند. این خودروها همگی بالای 1000 اسب بخار قدرت دارند ولی سازندگانشان به‌ندرت در مورد فاکتورهای دیگری مثل وزن یا تجربهٔ رانندگی صحبت می‌کنند. همچنین بسیاری از این استارتاپ‌ها در ادامهٔ فعالیت خود با مشکل مواجه شدند. دلورین را به یاد دارید، مدیرعامل این شرکت در سال 1985 به فرار مالیاتی و کلاه‌برداری متهم شد. شرکت آمریکایی وکتور هم در سال 1993 قربانی یک تصاحب خصمانه شد. همچنین اخیراً دتوماسو که دوباره احیا شده است، درگیر یک دعوای حقوقی بزرگ شده است. مالکان جدید این شرکت در سال 2019 با معرفی کانسپت چشمگیر P72 تلاش کردند به بخش سوپرکارها وارد شوند اما یکی از بنیان‌گذاران سابق دتوماسو علیه این شرکت جدید به اتهام کلاه‌برداری شکایت کرده است. دتوماسو از زمان احیا حتی یک خودرو را هم تحویل نداده است.

ادعای ساخت هایپرکار این روزها بسیار آسان شده است. هرکسی که چند صد هزار دلار داشته باشد، یک رندر سه‌بعدی یا مدل گِلی اندازه اصلی را سفارش می‌دهد که قابل رانندگی نیست ولی معمولاً با وعدهٔ هزاران اسب بخار قدرت و سرعت‌های رکوردشکن معرفی می‌شود. این‌ها ابزارهای خوبی به‌منظور فریفتن سرمایه‌گذاران برای پرداخت مبلغ‌های گزاف برای خودرویی است که ممکن است هیچ‌گاه ساخته نشود. بااین‌حال، در نقطۀ مقابل شرکت‌هایی مثل دلورین و دتوماسو، زینگر وجود دارد. شرکتی که در سال 2005 توسط کوین زینگر و پسرش لوکاس تأسیس شد و اولین پروتوتایپ هایپرکار خود بنام 21C را در سال 2021 معرفی کرد. این شرکت همچنین اولین نمونهٔ تولیدی هایپرکار خود را امسال به خریدار تحویل داد.

در نگاه اول، شاید 21C هم یکی دیگر از هایپرکارهای نمایشی با 1350 اسب بخار قدرت و قیمت 2.8 میلیون دلار به نظر برسد اما این شرکت چیزی بیش از اعداد و ارقام روی کاغذ است. زینگر حدود 700 اختراع مختلف در زمینهٔ تولید خودرو به ثبت رسانده و امیدوار است بتواند انقلابی در صنعت خودروسازی ایجاد کند یعنی چیزی که معمولاً از شرکت‌های نوپا نمی‌شنویم. این شرکت هم‌اکنون حتی با شیوه‌های تولید نوآورانهٔ خود، قطعاتی را برای سوپراسپرت‌سازان مشهور جهان مثل آستون‌مارتین و مک‌لارن تولید می‌کند. اگر بوگاتی توربیون را بررسی کنید، قطعاتی را خواهید دید که توسط زینگر چاپ و مونتاژ شده‌اند.

یکی دیگر از شرکت‌های نوپا در دنیای هایپرکارها که توانست متفاوت و موفق عمل کند، ریمک است. این شرکت در سال 2009 توسط مت ریمک تأسیس شد و اولین هایپرکار الکتریکی خود را در سال 2011 با نام کانسپت وان تولید کرد. حال سیزده سال بعد، مت ریمک به مدیرعامل یکی از برجسته‌ترین سازندگان هایپرکار در جهان یعنی بوگاتی تبدیل شده است؛ بنابراین، با وجود بسیاری از برندهای ناشناخته که دنیای هایپرکارها را با اعداد و ارقام تبلیغاتی پر کرده‌اند، خوشبختانه موفقیت شرکت‌هایی مثل زینگر و ریمک ما را امیدوار می‌کند. نوآوری عامل مهمی برای موفقیت در این عرصه محسوب می‌شود این چیزی است که مدیرانی مثل کوین زینگر و مت ریمک به آن توجه ویژه‌ای دارند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات

©1404 - 1393 کپی بخش یا کل هر کدام از مطالب پدال تنها با کسب مجوز مکتوب امکان پذیر است.