تست و بررسی مازراتی MC20 از نگاه جرمی کلارکسون
چهارشنبه گذشته با خودمان گفتیم بیخیال پختن، میزچیدن و شستن ظرفها بشویم و برای خوردن یک پای ماهی در یک رستوران محلی، مازراتی را که برای بررسی دردست داشتم آتش کنیم. با وجود اینکه ساعت 7 عصر از خانه بیرون آمدیم و رستوران هم کمتر از 3 مایل با ما فاصله داشت، تا ساعت 8:30 عصر به آنجا نرسیدیم.
مشکل اول ایمنسازی خانه جدیدمان بود. روزی روزگاری بود، روزگاری بهتر که در آن وقتی میخواستی این کار را انجام دهی فقط کلید را درون قفل میچرخاندی و تمام. همین بود. حال ما باید اول به سیستم ضددزد میگفتیم که گربه را نادیده بگیرد و بعد مجبور بودیم که در پشتی را قفل کنیم که کاری نبود که هیچ کدام از ما بتواند انجام دهد. کارهای زیادی باید انجام شود پس خیلی پیچیده است.
بعد باید از یک نفر میخواستیم که در خانه بماند که یعنی باید سیستم ضددزد را خاموش میکردیم که مثل خاموشکردن اینترنت جهانی است. اصلا چیزی نیست که بشود انجامش داد. در نهایت سوار خودرو شدیم و 5 دقیقه بعد به پارکینگ میخانه رسیدیم. 5 دقیقه پس از رسیدن را هم در پارکینگ بودیم چون هیچ کداممان نمیتوانست چیزی که حتی فرضا شبیه دستگیره در باشد را پیدا کند. لیسا گفت:
اگر به داخل یک دریاچه سقوط کنیم بیچارهایم.
سرانجام من چراغقوه گوشیام را روشن کردم و یک دکمه کوچک را پیدا کردم که باید با فشردنش، در را باز کنید. بیرون رفتیم. بعد من دوباره خیلی هوشمندانه به داخل خودرو برگشتم چون داشت از سراشیبی پایین میرفت.
پس از اینکه ترمزها را فعال کردم، یک پیام در داشبورد دیدم و پس از پیداکردن عینکم موفق به خواندنش شدم. پیام میگفت که باید خودرو را در «پارک» قرار دهم؛ اما وقتی هیچ اهرم تعویضدندهای نیست چگونه باید این کار را انجام دهم؟! پدالهای تعویضدنده را فشردم و هل دادم و بهصورت خودکار در داشبورد به دنبال دکمه «P» گشتم اما چنین چیزی وجود نداشت.
در آخر، در اعماق جای پا، یک دکمه پیدا کردم که ترمزدستی را فعال میکرد. وقتی فهمیدم کارم را راه میاندازد فعالش کردم و رفتم بیرون و فهمیدم خودرو دارد صدای تیزی از خود درمیآورد. پس دوباره به داخل ماشین برگشتم و فرض کردم که شاید چراغها را درست خاموش نکردم. پس اینبار درست خاموششان کردم و آنها هم روشن ماندند. صدا هم ادامه داشت. هیچ دفترچه راهنمایی هم چه در داشبورد یا فرم الکترونیکی در بخش کنترل سیستم و دستورات وجود نداشت. یوتیوب هم کمکی نکرد. چون این مازراتی کمیاب است، هنوز کسی از آن فیلمهای «چگونه...» را برایش درست نکرده است.
بعد از یک ساعت قسم دادن و دادزدن این حقیقت که شاید خانه ماندن و سوفله درستکردن از قلب مورچه آسانتر بود، با یک رفیقم تماس گرفتم و او گفت که برای فعالسازی «پارک» و خاموشکردن چراغها، باید دو بار موتور را خاموش میکردم. پس دکمه خاموش/روشن را دو بار فشار دادم که منجر به دوباره روشنشدن خودرو شد. دوباره که به رفیقم زنگ زدم. او گفت وقتی که دکمه را برای بار دوم فشار میدهم باید پایم را از روی پدال ترمز بردارم. ظاهرا درست میگفت که یعنی ما آخرین دستورات را دریافت کردیم و کار تمام است.
احتمالا باید از من انتظار داشته باشید که پس از چنین فرایند استخوانشکنی مازراتی را پارهپاره کنم؛ اما در حقیقت وقتی بدانید که دستگیره در کجاست و چگونه باید موتور را خاموش کنید، میفهمید که MC20 خودروی جذاب و سرگرمکنندهای است.
اولین نکته جالب این است که اصلا چرا چنین چیزی را درست کردهاند؟! مالک مزراتی همان شرکتی است که فراری را هم در اختیار دارد. انگار رئیس بلند شده و گفته: «آنچه که ما نیاز داریم یک سوپرخودروی دوسرنشینه موتورمیانی 200 هزار پوندی دیگر است».
فقط هم فراری نیست؛ لامبورگینی، پورشه، مکلارن، شورولت و تمام اصناف دنیا میخواهند سوپرخودرویی 200 هزار پوندی بهشکل موتورمیانی بسازند. پس چه کسی در این میان به تمام گزینههای پیش رویش نگاه میاندازد و میگوید: «من مازراتی را ترجیح میدهم»؟!
راستش را بخواهید من. فراریها امروزه خیلی خیلی درگیر این است که کسی آنها را جدی بگیرد. مکلارن را دوست دارم اما 5 هزار تا از آنها وجود دارد و همگی یک شکل هستند و بهشکل عجیبی هم راننده را به نتیجه یکسان نمیرسانند. هرچند لامبورگینی هم همانند مازراتی آن شیرینی خاص را دارد اما طعم و مزه مزراتی بیشتر است. اصلا برای همین گفتم که برای شام به رستوران برویم، چون میخواستم بگویم: «خوب پس باید از مازراتی استفاده کنیم»؟!
MC20 در زیر پوستهاش، درست مانند کوپه 4C است که آلفارومئو چند سال پیش آن را تولید کرد. (به یاد داشته باشید که مالک مازراتی، آلفارومئو، پژو، اُپل، سیتروئن، کرایسلر، فیات، لانچیا، واکسهال و جیپ یکسان است). پلتفرم خامی که همه چیز به آن متصل است تنها 100 کیلوگرم وزن دارد. همین مسئله باعث میشود که خودرو بهشدت سبک شود. انگار که فرزند مشترک ویکتوریا بکهام و یک بادکنک است. احتمالا به همین خاطر ترمزدستی به این خوبی پنهان شده است. اگر از طناب برای بستنش استفاده کنید بهتر خواهد بود!
سبکوزنی این خودرو را در کنار موتور V6 تویین توربو که 621 اسب بخار قدرت تولید میکند قرار دهید، نتیجه کاملا مشخص است. این خودرویی است که در نبردهایی شرکت میکند که پیروز آنها خواهد بود. مثل آذرخش سریع است. «جوی والش» آهنگ «یک و هشتاد و پنج» را خواند و ما فکر میکردیم خیلی سریع بود. این حتی سریعتر از آن است.
با این همه، یکی دو تا مشکل هم وجود دارد. بدون درنظر گرفتن تنظیماتی که از آن استفاده میکنید -جاده، پیست، مسابقه یا هر چیز دیگری- وقتی سریع حرکت کنید، خودرو بهطرز وحشتناکی تکانتکان دارد. بعد ترمزها هستند که باید با تمام ران به آنها فشار بیاورید تا درست کار کنند و جعبهدنده که بهگونهای به درخواست راننده پاسخ میدهد که انگار تازه از یک خواب عمیق بلند شده است.
بنابراین این خودرو اصلا از لحاظ پویایی شبیه یک فراری یا لامبورگینی یا هیچ یک از آن 5 هزار مکلارن نیست. اما اگر به نیمه پر لیوان نگاه کنید، به اندازه آنها هم پرتنش نیست. بهخاطر اینکه MC20 خودرویی آرامتر و متمدنتر از رقبا است و شما را کمتر وحشتزده میکند، بهراحتی میتوانید در آن کوزهگری هم انجام دهید. بیشتر از آنکه حسوحال یک سوپرخودرو را تداعی کند، حس یک خودروی اسپرت را منتقل میکند.
زیبا هم هست. با وجود اینکه 3 اینچ از فراری 488 (که زیباتر از آن است) بدنه بلندتری دارد و به پهنای یک کانال کشتیرانی هم هست، واقعا خودروی نازی به حساب میآید. هرچند که مازراتی زحمتی برای جاگذاری درست دکمه پارک را به خود نداده، فضای داخلی هم واقعا خوب است. داشبورد کاملا معمولی بوده و هیچ حقه خاصی در ساخت به کار گرفته نشده است. من این سادگی را دوست دارم. از این واقعیت که آنها در کنار جایگذاری تعداد کمی دکمه روی فرمان، کنترلهای چراغ، برفپاککن و راهنما جایی بودند که باید میبودند. روی دستههای پشت فرمان. فراری! یادداشت برداری کن چون این بهتر از راهحلهای تو است. مثل یک کلید درون قفل؛ نه یک سیستم ضددزد احمقانه با تنظیمات مخصوص گربه!
حالا به قسمت سخت داستان میرسیم آن هم نتیجهگیری است. راندمان این خودرو عالی است اما نمیتوان مثل 488 آن را با تلپاتی رانندگی کرد. مثل یک لامبورگینی هم نیست. کمتر از آن دنبال جلب توجه است. راستش شبیه هیچ خودرویی در بازار نیست. مانند یک سوپرخودرو است اما رفتاری مانند یک GT دارد. MC20 یک مکان آرام برای پشت سرگذاشتن مایلها و مایلهاست. چیز زیبایی هم هست؛ اما دلیل اصلی ترجیحدادن این خودرو به رقبایش چیز سادهای است: از آن خوشم آمد.
مشخصات فنی مازراتی MC20:
موتور | 3000 سیسی V6 تویین توربو بنزینی |
قدرت | 621 اسب بخار |
گشتاور | 721.5 نیوتن متر |
شتاب اولیه | 2.9 ثانیه |
حداکثر سرعت | 320 کیلومتر بر ساعت |
انتشار کربن | 261 گرم بر کیلومتر |
وزن | 1500 کیلوگرم |
قیمت | 216,000 دلار |
امتیازدهی جرمی | 4 از 5 |