چند هفته‌ای است که هر جمعه با تاریخچهٔ خودرویی آشنا برای ما ایرانیان یعنی پیکان همراه شما مخاطبین عزیز مجلهٔ پدال هستیم. تاریخچه‌ای طولانی که در ابتدای آن به معرفی مدلهای مختلف انگلیسی پیکان یا در اصل «روتس آرو» پرداختیم و سپس به زندگینامهٔ باعث‌وبانی ورود این خودرو به ایران یعنی «احمد خیامی» مؤسس کارخانهٔ ایران‌ناسیونال رسیدیم. از این قسمت به بعد کم‌کم به مهم‌ترین بخش این سری مقالات یعنی چگونگی ورود روتس آرو به ایران می‌رسیم. امیدوارم از تاریخچهٔ پرفرازونشیب و طولانی پیکان خسته نشده باشد و همچنان هر جمعه با ما و این مطلب همراه باشید. همچنین با نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود من را در نگارش هرچه بهتر ادامهٔ این سری مطالب یاری نمایید.
در قسمت قبلی این مطلب به آنجا رسیدیم که احمد خیامی شرکت ایران ناسیونال را جهت ساخت اتاق اتوبوس تأسیس کرده و در این کار بسیار پیشرفت نمود. ولی احمد به این قانع نبود و اهداف بزرگ‌تری در سر داشت. در راه رسیدن به این اهداف بزرگ، برادر کوچکش محمود که در مشهد ادارهٔ تعمیرگاه و گاراژ را بر عهده داشت می‌توانست به او بسیار کمک کند. به همین دلیل احمد خیامی ابتدا از خانواده‌اش که شامل پدر، مادر و برادران کوچکش محمود و مسعود میشد دعوت کرد که از مشهد به تهران بیایند؛ اما پدر و مادرش حاضر به ترک مشهد نشدند؛ بنابراین احمد تا جایی که می‌توانست برای آنها در مشهد شرایط زنگی راحتی را فراهم کرد. برادر کوچک‌ترش مسعود هم کم سن و سال و مشغول تحصیل بود. به همین دلیل احمد از محمود که پنج سال از خودش کوچک‌تر بود درخواست کرد که به تهران آمده و در کارها به او کمک کند.
محمود خیامی پس‌ازاینکه به تهران آمد و مدت کوتاهی در کنار برادرش کار کرد، با همهٔ کارهای فروشگاه لوازم‌یدکی و همینطور کارگاه ساخت اتاق اتوبوس کاملاً آشنایی پیدا کرد و با خریداران نیز ارتباط برقرار کرد. بدین ترتیب همان‌طور که در قسمت قبلی اشاره شد، احمد خیامی وقتی فهمید برادرش محمود کاملاً به کارها آشنایی پیدا کرده است، تصمیم گرفت تمامی تشکیلاتش را به محمود سپرده و خود به سفر دور دنیا برود تا از نزدیک با کارخانجات خودروسازی بزرگ و معتبر دنیا آشنا شده و از میان محصولات آنها خودرویی مناسب جهت تولید در ایران انتخاب کند. در ایران هم محمود جهت ادارهٔ فروشگاه و کارگاه فرد بسیار مورداطمینان بود و به همین دلیل احمد با خیال راحت به سفر رفت.
احمد خیامی در این سفر چند دوست و مشاور را هم به همراه خود برد تا با کمک یکدیگر خودروی مناسب برای تولید در ایران را انتخاب کنند. آنها اول به ایتالیا رفتند و در این کشور از کارخانجات فیات و لانچیا بازدید گردند. فیات در آن دوران یکی از بزرگ‌ترین شرکتهای خودروسازی دنیا بود و در سطح بین‌المللی محصولات خود را عرضه می‌کرد. احمد هنگام بازدید از این کارخانه‌ها و خصوصاً فیات، مجذوب عظمت و تنوع محصولات این شرکت شد و فهمید در صنعت خودروسازی هنوز در مراحل بسیار ابتدایی قرار دارد. همان‌طور که در قسمتهای قبلی گفته شد، برادران کاشانچی در ایران نمایندگی فیات را گرفته بودند و با واردات کامل قطعات مدل ۱۱۰۰ به مونتاژ آن در ایران می‌پرداختند. به همین دلیل احمد خیامی که قبلاً با برادران کاشانچی کار کرده بود و ارتباط بسیار خوبی با آنها داشت، با خود اندیشید که اگر تصمیم به انتخاب محصولی از فیات برای تولید در ایران بگیرد می‌تواند با برادران کاشانچی همکاری کرده و از ارتباط آنها با فیات استفاده کند.
بدین ترتیب احمد خیامی با دوستانش چند روزی در ایتالیا ماند و با مشاهدهٔ کامل تمامی قسمتهای کارخانهٔ فیات و مذاکره با مدیران این شرکت، انتخاب محصولی از محصولات فیات را در اولویت قرار داد و راهی اسپانیا و سپس آلمان شد. در آن دوران (و البته تا به امروز) آلمان‌ها با شرکت‌هایی چون مرسدس بنز، فولکس‌واگن، آئودی و… در اوج شهرت و اعتبار قرار داشتند. در آن سال‌ها شرکت فولکس‌واگن به تولید خودروی ارزان‌قیمت بیتل مشغول بود که طراحی آن به پیشنهاد هیتلر و توسط فردیناند پورشه صورت گرفته بود. این خودروی ارزان‌قیمت در دسترس عموم مردم آلمان قرار داشت و نظر احمد خیامی را هم بسیار به خود جلب کرد.
احمد خیامی با مشاهدهٔ کارخانجات خودروسازی بزرگی در ایتالیا، اسپانیا و آلمان که با صدها هزار کارگر مشغول به تولید محصولات متنوعی بودند بسیار به وجد آمد. او آرزو داشت کارخانه‌ای به عظمت و بزرگی آنها در ایران احداث کرده و نام خود را مانند مشاهیری چون کارل بنز، هنری فورد و فردیناند پورشه در تاریخ جاودانه کند. بااین‌حال احمد خیامی و همراهانش آلمان را ترک کرده و به‌سوی فرانسه رفتند. در آنجا از کارخانجات پژو و سیتروئن بازدید کرده و سپس راهی سوئد و بعدازآن انگلستان شدند. احمد خیامی در این کشور از شرکتهای خودروسازی مشهوری چون جگوار بازدید کرد و سری هم به شرکت کوچک روتس زد.
همان‌طور که در قسمتهای ابتدایی این مطلب گفته شد، گروه روتس خودروساز کوچکی در بریتانیا بود که زیرمجموعه‌های کوچک زیادی چون هیلمن، هامبر، سانبیم، سینگر و تالبوت داشت. این گروه خودروسازی در آن سال‌ها به‌تازگی محصول جدید آرو را معرفی کرده بود و در زیرمجموعه‌های مختلفش با نام‌ها، چهره‌ها و تجهیزات گوناگونی به تولید می‌رساند؛ اما این شرکت وضعیت مالی مناسبی نداشت و در شرایط نابسامانی به سر میبرد. بااین‌حال احمد روتس آرو را هم به لیستش اضافه نمود اما کمترین امتیاز و اولویت را به آن داد.
پس از بازدید از خودروسازان بریتانیا، احمد و همراهانش به‌سوی ایالات‌متحده رفتند. کشوری که در آن خودروسازان بسیار بزرگی چون جنرال موتورز فعالیت می‌کردند و در آن دوران در بالاترین جایگاه صنعت خودروی دنیا قرار داشتند. به‌هرحال پس از رفتن به کشورهای مختلف دنیا، سفر احمد خیامی به پایان رسید و قصد بازگشت به ایران را نمود. در طی بازدید از کارخانجات خودروسازی گوناگون در کشورهای مختلف، خودروهای زیادی نظر احمد خیامی را به خود جلب کرده بودند و اسامی زیادی را یادداشت کرده بود. از محصولات فیات و فولکس‌واگن بیتل گرفته تا خودروهای ساخت ولوو و حتی آرو ساخت شرکت رو به ورشکستگی روتس. بدین ترتیب پس از پایان سفر دور دنیا، احمد خیامی و دوستان و همراهانش دورهم نشستند تا یکی از خودروهایی که در لیست نوشته شده بود را انتخاب کرده و سراغ انعقاد قرارداد با سازندهٔ آن بروند.
اطرافیان احمد انتظار داشتند که او یکی از محصولات فیات یا ولوو و یا نهایتاً خودرویی آلمانی را برای مونتاژ در ایران انتخاب کند؛ اما با اعلام خودروی موردنظر توسط احمد، همه کاملاً متعجب و بهت‌زده شدند. آنها درنهایت تعجب شنیدند که احمد خیامی می‌خواهد خودروی آرو محصول گروه خودروسازی روتس انگلستان را در ایران مونتاژ کند. خودروسازی که در آن سال‌ها تقریباً با ورشکستگی فاصلهٔ چندانی نداشت. بااین‌حال در حین بهت و تعجب اطرافیان، احمد خیامی گفت که به دلیل وضعیت نامساعد مالی گروه روتس، راحت‌تر می‌توان از آن امتیاز گرفت و قرارداد مونتاژ آرو در ایران را با آنها منعقد نمود. وی گفت به‌زودی خواهید دید که من این خودروی ورشکسته را به یکی از معتبرترین خودروهای جهان تبدیل خواهم کرد. چیزی در ردیف کارخانجاتی که از آنها بازدید کردیم. آرزویی که تا حدودی بدان رسید و اگر اوضاع و شرایط تغییر نمی‌کرد یقیناً به‌طور کامل تحقق میافت.
از سوی دیگر، احمد خیامی دنبال خودرویی بود که مناسب شرایط اقلیمی ایران و همینطور نیازهای مردم ایران باشد. او خودرویی ارزان‌قیمت میخواست که در دسترس اقشار مختلف جامعهٔ آن دورهٔ ایران قرار گیرد و روتس آرو اتفاقاً در آن دوران خودروی بسیار مناسبی جهت تولید در ایران محسوب میشد. خودرویی با قیمت مناسب، جادار، جمع‌وجور و مجهز به موتور قدرتمند و کم‌مصرف که تنها یک سال از معرفی آن گذشته بود و کاملاً جدید و بروز به‌حساب می‌آمد. همچنین روتس آرو که بعداً نام پیکان را به خود گرفت برای زمان خودش خودروی خوب و متناسبی محسوب میشد. درهرصورت سرانجام قرارداد تولید آرو با گروه روتس منعقد شده و پای این خودرو به ایران باز شد.
ادامه دارد…
علي
۲ مهر ۱۳۹۵این خانه از پای بس ویران است. از همون اول اولویت سرمایه دارا سود بیشتر و توجه کمتر به مصرف کننده بود که رفته با بی نام و نشان ترین کمپانی قرارداد بسته، مطمئن باشید اگرم هنوز زنده بود و کارخونه زیر دستش، میرفت با چینیا قرارداد میبست که بیشتر امتیاز بگیره. هرچند همینم مدیرای فعلی بلد نیستند.
قاسم شريعتي
۲ مهر ۱۳۹۵واقعا متأسفم براتون شما هم اگه کار بیزینس کرده باشی میدونی که با شرکتی یا شخصی که هیچ مشکلی نداره خیلی سخته کار کردن و امتیاز گرفتن ولی با کسایی که مشکل دارن خیلی راحت میشه کمترین پول رو داد و بالاترین امتیاز رو گرفت. تو همین تصویر ها هم پیکان تقریبا چهره بروزتر و زیبایی داشته. همین الان هم شرکتهای چینی میرن امتیاز خودروسازهایی که مشکل دارن رو میخرن نمونه اش خرید سهام پژو توسط دانگ فنگ و یا خرید سهام ام جی توسط سایک چین هست. اقای خیامی همیشه بهترین تصمیم ها رو گرفته و بعد از رفتنش از ایران هم به به موفقیتهاش ادامه داده ولی حیف که نتونست تو ایران ادامه بده……
كوروش
۲ مهر ۱۳۹۵برای چی متاسفی دقیقا ؟
خودتم که همینو گفتی در اخرش مردم ضرر کردن که! کاری که اون موقع شد دقیقا مثل الان با شرکت های چینیه قرارداد با یک شرکت ور شکسته فرقی با شرکت های گم نام کنونی نداره
من شخصا کاری که کرد رو تحصین می کنم چون ما هیچ صنعت خودرویی نداشتیم و این کار شد اما نباید وجه الهی بهش داد چون بلاخره تاجر فکر سود و زیان هستش
حسین
۲ مهر ۱۳۹۵اقای خیامی با سرمایه محدودی ک داشت می‌خواسته فقط مونتاژ نکنه،بلکه انتقال تکنولوژی بشه و ره ۱۰۰ساله رو ۲۰ساله بره!
پس باید با شرکتی مذاکره کنه که نیاز مالی داشته باشه!
دوما،ایشون ماشین ارزون می‌خواستن بیارن برای همه اقشار جامعه!
سوما این ماشین حدید بوده و دراحی قدیمی مثل اون فیات نداشته و موتورش هم جدید بوده!
چهارما،همون شورلت نوا بعدا مونتاژ شد اما ایا قیمت مناسبی داشت و همه تونستن بخرن؟
ایا انتقال تکنولوژی شد؟
و نکته اخر!وقتی شما ی کارخونه بدنه سازی داری یعنی کلی باید دستگاه بخری و هزینه کنی و چون پیشرفته نیسی طرف مقابل مقدار زیادی پول می‌خواد و انتقال تکنولوژی اش هم همینطور!
و اگر ساده نباشه خودرو هم پول انتقال تکنولوژی اش نبود هم نمیشد یدفعه ماشین پیشرفته اورد!
اگر صنعت گر باشی ،متوجه میشی!
كوروش
۲ مهر ۱۳۹۵انتقال تکنولوژی و خودرو ارزان دلیل شراکت با کارخانه ای که ورشکسته است و خواهد شد نمی شه بعدش توی متن هم اشاره شد خودرو های ارزان کم نبودند حتی در امریکا اینکه یک خودرو از یک همچون کارخانه خریداری شده فقط جهت مسائل مالی بوده نه انتقال تکنولوژی !
این داستان پیکان دقیقا مشابه تانک چیفتن هستش تانکی که چون در جنگ با وجود هزاران!!!!! مشکل خدمت کرده از کنار مشکلاتش می گذریم اما امروز که می توانیم قیاس کنیم ایا گزینه لئوپارد که المان ها حاضر بودند برای ما کارخانه اش را هم بسازند مورد بهتری نبود؟ ایا بخاطر تاثیر شدید انگلیس بر ایران نبود؟
خدا رو شکر بنده صنعت گر نیستم تا این موارد پیچیده ! رو متوجه بشم
احسان
۹ مهر ۱۳۹۵دیدگاه خیامی همین الان داره توسط چینی ها ، هندی ها و ترک ها داره دنبال میشه و به همین طریق چین و هند و بعدشم ترکیه صاحب فناوری تولید خودرو شدن! بیخود نبوده که هیوندای اومده از ایران خودرو بازدید کرده! سایک چین رفت ام جی رو خرید، ماهیندرا سانگ یانگ کره رو خرید، ترکیه هم تو فکر خرید برند ساب سوید است. در واقع شرکت ها با این کار دانش فنی و نیروهای کاری ورزیده رو به قیمت مناسب می خرند و در عین حال مالکیت معنوی یه برند خوب رو بدست می اورند! کاری که خیامی ۵۰ سال قبل کرد! ما متاسفانه نتونستیم تفکر اونها رو تو مجموعه های تولیدیمون حفظ کینم. اونها از ما وطن پرست تر بودن و دنبال مطرح شدن نام ایران بودن. اما حالا ما شدیم پلکان ترقی کره ای ها و چینی ها و فرنسوی ها! چون وطن پرست نیستیم.
در بازار اون روز همونطور که در متن مشخص است کشورهای معدودی خودروساز بوده اند و روتس آونروز کیفیت مناسبی داشته و این استفاده از این سیاست رو در اون روز توجیه پذیر تر از امروز می کرد.
(ali (CHEVY NOVA
۲ مهر ۱۳۹۵به علی
داش علی ناراحتیت در مورد این قضیه درست اماپشت سره ادم مرده صحیح نیست حرف زدن
هرچی بود خوب یا بد دیگه تموم شد رفت خدا بیامورزدش
علي
۲ مهر ۱۳۹۵من توهین نکردم به آقای خیامی حداقل کاری که ایشون کردند آوردن هزاران نفر سر سفرش بود. حرف من اینه که نباید سری از کسی بت ساخت. مونتاژ کردن یه ماشین خیلی معمولی کجاش کار شاقی هست که بخواهیم بهش افتخار کنیم ، اگه به مونتاژ ما از زمان جنگ جهانی دوم تو بندرعباس کامیونا آمریکا را واسشون مونتاژ میکردیم که نیرو و اسلحه ببرند شمال.
علي رضا
۲ مهر ۱۳۹۵چی میشد بیتل رو انتخاب می کرد؟ حیف شد..
Mohammadreza
۲ مهر ۱۳۹۵اتفاق خاصی نمیوفتاد فقط سلطان جاده های ایران لقب میگرفت
و بعد مدل جوانان، چراغ جدید، داشبورد جدید (داشبورد پاساتی :)) )، رینگ جدید
خودش مدلش کامپکت کوچک هست ولی در اینجا مدل صندوق دار (سدان فول سایز)، مدل وانت، در آخر هم سال ۸۵ تا ۹۰ مدل اتومات با گیربکس ۰۱M transmission با موتور wasserboxer ساخته میشد و یکی از مدلهای دیگش هم احتمالا بیتل موتور جلو میساختن
خلاصه گند میزدن تو ماشین تا ۵۰ سال مینداختن به ما
(اینا شوخی بود اما قضیه اینه که خداییش هیچ شرکتی مثل فولکس به زیر مجموعه هاش و شرکای تجاریش اهمیت نمیده و هیچ کشوری نامردتر از فرانسوی ها وجود نداره)
ماسل
۲ مهر ۱۳۹۵فکر میکنم چون موتورش هوا خنک بوده برای آب و هوای گرم ایران (نسبت به پیکان ) بیشتر به مشکل میخورده
كاپيتاليسم
۲ مهر ۱۳۹۵چیزی که قصبی باشه تا ابد رونق پیدا نمیکنه… یه نهال رو بکاری و هر روز با سختی ازش مراقبت کنی و موقع ثمر دادنش که برسه یه نفر بیاد و درخت رو ازت بگیره و خودتو از باغ خودت بندازه بیرون…
به اقای خیامی و امثال ایشان چه ظلم هایی که نشد
حمیدرضا
۲ مهر ۱۳۹۵من معتقدم این خودرو برای ایران در زمان خود واقعا مناسب بود چون اون موقع تعرفه وجود نداشت و همه خودروها امکان حضور در ایران رو داشتن نمونش خودروسازای امریکایی که در ایران خودرو مونتاژ میکردن ولی پیکان هم ارزون ترین بود هم پیچیدگی فنی بیتل یا خودروهای امریکایی رو نداشت
حميد
۲ مهر ۱۳۹۵به نظر من انتخاب خوبی بوده برا اون زمان چون امکان انتقال تکنولوژی رو هم داشته
تازه یک شرکت شخصی بوده مردم می تونستند خرید نکنند
Matador
۲ مهر ۱۳۹۵.
به نظر من پیکان انتخاب کاملا مناسبی بود.
ایشون هنوز در اول راه بود و اگر میخواست اقدام به مونتاژ و ساخت خودرویی مثل آئودی یا Benz یا BMW یا حتی محصولی از جنرال موتورز یا فیات کنه باید بخش مهمی از سرمایشو بابت امتیاز برند میداد به اون شرکت ها.
uss zumwalt DDG-1000
۲ مهر ۱۳۹۵بله همین
سینا
۲ مهر ۱۳۹۵یه سوال چرا کارخانه اش مصادره شد؟
ahmad
۲ مهر ۱۳۹۵جریان های نفی سرمایه داری و تفکرات مبارزه با نظام کاپیتالیست و دولتی سازی صنایع
دقیقا مثل سوسیالیست ها عمل کردن و در اون هیاهو اومدن همه چیز رو مصادره کردن!
کامبیز
۲ مهر ۱۳۹۵درود
ببینید دوستان کار ما قضاوت نیست ! بعد باید همه جانبه به قضیه نگاه کرد . چون بعدها سیستم مدیریتی غلط بر ایران خودرو حاکم شده ما ناخودآگاه ذهنیت بدی نسبت به ایران خودرو و پیکان پیدا کردیم .
باید خودمون رو در شرایط و موقعیت اون زمان و خود خدابیامرز جناب خیامی قرار بدیم و بعد حالا نتیجه گیری کنیم که آیا این کار درستی بوده یا نه ؟! و خود ما اگر بودیم چه می کردیم ؟!!
حتی همین الان اگر یکی از ما بخواهیم حرکتی مانند جناب خیامی بزنیم به دیدگاه شما چه می کردیم ؟!
uss zumwalt DDG-1000
۲ مهر ۱۳۹۵درود
احمد باقری
۳ مهر ۱۳۹۵تاریخچه جامع و کاملی بود، ممنون.
mojtabaaston
۳ مهر ۱۳۹۵چی بودیم/چی شدیم
firebird
۳ مهر ۱۳۹۵هرچی بود واسه زمانش خودش عالی بود ٰٰ قیمت مناسبٰ اتاق مدرن موتور بروز و قوی البته برا زمان خودش نه اینکه ۴۰ سال رو خط تولید بمونه
کلا ما ایرانیا اعتقاد داریم تو هر کاری باید شورشو در بیاریم اینم مث بقیه
مهدی
۳ مهر ۱۳۹۵هرچی بود واسه زمانش خودش عالی بود ٰٰ قیمت مناسبٰ اتاق مدرن موتور بروز و قوی البته برا زمان خودش نه اینکه ۴۰ سال رو خط تولید بمونه
کلا ما ایرانیا اعتقاد داریم تو هر کاری باید شورشو در بیاریم اینم مث بقیه
Hamid
۴ مهر ۱۳۹۵برو یه اکانت دیگه بساز …
meysam
۴ مهر ۱۳۹۵“چند روز گذشت و من در روزنامه خواندم که دکاوه ورشکسته شده و اعلام کرده که تمام کارخانه‌اش را می‌فروشد و حاضر است تمام کارخانه خود را به هر محلی که خریدار بخواهد منتقل کرده و آنجا دوباره کارخانه را سرپا کند.
برادران خیامی را خبر کردم که با دکاوه که اتومبیل آبروداری بود وارد مذاکره شوید که پذیرفتند. حدود ۲۰ روز بعد با یک قرارداد آمدند که یعنی دکاوه را خریده‌اند. قبل از رفتن برای قرارداد به آنها گفته بودم که قرارداد را مشروط کنند به تصویب وزارت صنایع و معادن که اگر نخواستیم من بزنم زیرش و برای اسم شما مشکلی پیش نیاید که آن ماده را نیز لحاظ کرده بودند. تاکید کردم که مجوز این قرارداد فقط برای این به شما داده شد که شروعی برای ساخت اتومبیل در ایران باشد زیرا آن زمان طبق قوانینی که وجود داشت ورود دستگاه‌های قدیمی ممنوع بود. دستگاه‌های این کارخانه سال‌ها در حال کار بودند و واردات آنها به کشور فقط به عنوان نقطه شروع مجوز گرفت.”
این نقل قول با روایتی که شما نوشته اید بسیار فرق دارد پس کدوم درست است؟
لینک:
http://eghtesadnews.com/Live/Stories/DEN-152481/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA_%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%D9%85%D9%86%D8%AF_%D8%A7%D8%B2_%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%DA%AF%DB%8C_%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B2%DB%8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D9%85%DB%8C_%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87_%DA%A9%D8%A7%D8%B1_%D8%AE%D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%A7_%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2_%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D9%86%D8%AF_
شاهمراد
۴ مهر ۱۳۹۵با درود بر خوانندگان عزیز و گرامی در قسمتهای قبل اینجانب موتور HOLBAY h120 که در پیکان جوانان GLS و سانبیم رپیر مشترک میباشد که متاسفانه ایران ناسیونال با این همه سر و صدا و عظمت به اصطلاح هیچ وقت به ایران نیامد که قدرتش ۱۱۰ اسب بخار بوده مقایسه با موتور فرانسوی XU7JPL4 که در زانتیای ۱۸۰۰ و پژو پارس ELX و سمند سریر مشترک میباشد با قدرت ۱۱۰ اسب بخار کردم و ضعفهای موتور زانتیا ۱۸۰۰ یا پژو پارسELX را ذکر کردم
پس پیکان از انگلیس درست است ما را زمینگیر صنعتی کرد ولی وابسته مطلق قطعات موتور نکرد چون استهلاک موتور پیکان به مراتب کمتر ازپژو پارس ELX میباشد
پس اگه پیکان اشتباه بوده نتیجه میگیریم با توجه به ایرادهایی که موتور پژو ۴۰۵ و پارس و سمندها دارد به مراتب این اشتباه بزرگتر است
زنده باد پیکان آنهم از نوع ۱۱۰ اسب بخار که متاسفانه در ایران نیامد تا شاهد غرش شیر لوکاس باشیم تا همه خودروهای چهار سیلندر زیر ۲۰۰۰CC را درو کند
جالب اینجاست پیکان جوانان درست است موتورش نسبت به پیکان جوانان انگلیس چندین اسب بخار پایینتر بوده
ولی اگزوزش دولول گیربکس و دیفرانسیلش ریز بوده …..
خسرو پرویز
۲۲ مهر ۱۳۹۵درود بر هر کسی پیکان دوست داره و ایرانیان اورجینال. مشخصات پیکان جوانان : قطر سیلندر ۸۱.۵mm و کورس پیستون۸۲.۵mm و نسبت تراکم ۹.۲ به یک۱ میباشد. در مورد بیشینه زور بگم در دو کاربراتور زینت استرامبرگ ۹۴ اسب بخار در ۵۲۰۰RPM است ولی در موتور HOLBAY H120 با کاربراتورهایWEBER دارای زور ۱۱۰اسب بخار در دور ۵۲۰۰در دقیقه است البته جوانان مدل ۱۳۵۷و ۵۸سر پیستوناش نعلبکی شکله و قدرتش ۷۹ اسب بخاره البته پیکان جوانانی که با نام GTشناخته میشه ۹۴ اسب بخاره که در ایران از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ قدرتش۹۴ اسب بخار و ۱۴۴نیوتن متر گشتاورشه ولی مدل ۱۳۵۷و۵۸که قدرتشان را کاستند بنا به دلایلی ۷۹ اسب بخار و گشتاور ۱۳۴نیوتن متر.در خارج از ایران HILLMAN HUNTER که همان پیکان جوانان است در مدل GLS بیشینه زورش ۱۱۰اسب بخار ولی گشتاورش نمیدانم که همان موتور HOLBAY H120 است که در خودرو Sunbeam Rapier H120 مشترک است و کاش خود این ماشین در ایران یا تولید میشد یا خود پیکان جوانان با این موتور ۱۱۰ اسب بخار مونتاژ میشد که لاشه اش از زانتیای۲۰۰۰ که نیاز به تسمه تایم داره خیلی بهتر است با این حجم کم موتور و نصف تعدادسوپاپ
اگه ایران خودرو لطف کنه پیکان جوانان موتورش را مگنتی انژکتوری کنه و مجهز به سنسورهایی نظیر سنسور میل بادامک و غیره کنه و سیستم باز شدن سوپاپها از OHV به DOHC ) OHCیا SOHC )بکنه خیلی بهتر میشه و اگه امکان داشت سر سیلندر ۱۶ سوپاپه اش بکنه ولی زنجیر تایم دار باشه و نه مثل پژو مسخره تسمه تایم دار باشه هر آن و لحظه ببره یا دنده رد بکنه )) و با سیستم DUAL V.V.T و GDI و RPM مجاز بالا در حد ۹۰۰۰RPM باشه خیلی اوکی میشود اگر کمی شاسی اتاق پیکان را تقویت کنند و اتاقش کمی پهنتر و آیرودینامیکتر و هندلینگ و توزیع وزن بکنند ولی همان زییبایی و سادگی و ارزانی و وفور قطعات را از دست نده
اینجانب عاشق پیکان هستم به خاطر وفا داریش
ولی نمیدونم بعضیها در حق پیکان نامردی میکنند
پیکان به سه قیف ( قیافه و شکل ) به ایران آمد
وانت و استیشن و سواری
اگه پیکان را با لامبورگینی و فراری و بوگاتی مقایسه میکنی در اشتباه کاملی
مگه میشه یک سدان خانوادگی با موتور معمولی را با اتومبیلهای سوپر اسپرت مقایسه کرد
مگه میشه مگه داریم مگه هست
چرا ؟ این مثل اینه ده سال بعد بگیم زانتیای ۲۰۰۰ ایران که کمترین قدرت نسبت به اروپا داشت رو با ماشین سال ۲۰۲۶ مقایسه کنیم این به دیدگاهتان معقولانه نمیباشد
اگه کسی اطلاعات زیادی در مورد ماشین داشته باشه میدانه چگونه مقایسه کنه
مثلا کوپه با کوپه
سدان با سدان
پیکاپ( وانت) با وانت
کامیون با کامیون
کشنده با کشنده
بوژی کش با بوژی کش
حجم با حجم برابر
تنفس طبیعی با تنفس طبیعی
دوپینگی توربو شارژی با توربو یا سوپر شارژی
ولی بازم میگم زنده باد پیکان مخصوصا” هیلمن هانتر GLS با حجم دقیق ۱۷۲۵cc و ۱۱۰ اسب بخار در دور کم
حالا بی ام دابلیوBMW 2002 با حجم ۲۰۰۰cc در تک کاربراتور ۱۰۰ اسب بخار و در دو کاربراتور ۱۲۰ اسب بخار و انژکتوری ۱۳۰ اسب بخار
و گشتاور ها به ترتیب ۱۵۷ و ۱۶۷ و ۱۷۸ نیوتن متر
پس پیکان در رقابت کم نمیاورد
و دردش روی سر زانتیای ۱۸۰۰ و پارس ELX
زانتیای ۱۸۰۰ و پژو پارس ELX و سمند سریر ( لیموزین ) با موتور XU7JPL4 که با ۱۶ سوپاپ و نسبت تراکم بالا ۱۰.۴ به یک و بهترین سیستم جرقه زنی و کامپیوتر پیشرفته ECU و و سیستم سوخت رسانی پیشرفته و سایر فیک و فاک در بهترین حالت بیشینه توان (حداکثر قدرت ۱۱۰ اسب بخار در ۵۵۰۰ دور در دقیقه و بیشینه گشتاور ۱۵۵ نیوتن متر در ۴۰۰۰ دور در دقیقه نیرو فراهم میکند ) حجم موتورش ۱۷۶۲cc
هیلمن هانتر GLS با حجم ۱۷۲۵cc و ۸ سوپاپ و دو کاربراتور ناقابل weber و نسبت تراکم پایین ۹.۲ به یک ۱ و کمترین مورد پیشرفته
بیشینه توان ۱۱۰ اسب بخار در ۵۲۰۰ دور در دقیقه به شما اهدا میکند (تولید میکند ) و بیشینه گشتاور ۱۶۰ نیوتن متر در دور ۴۰۰۰ دور در دقیقه فراهم میکند
درود بر هیلمن هانتر GLS
آفرین بر غیرتت
فقط و فقط پیکان
کاش مهندسها و دکترهای گردن کلفت کشورمان پیکان از جلو رادیاتور و چراغها را به یاد پیکان قدیم میگزاشتند و بقیه قسمتها را برای ضریب آیرو دینامکتر و هندلینگتر تغییر میدادند ولی از بغل و جلو و عقب شباهت به پیکان قدیم خوشگله را میداشت ولی سقفش برای حفظ آن ضرایب و نسبتها تغییر میدادند
زنده باد پیکان و آل و نوادگان پیکان
خدمت خوانندگان عرض کنم در آگاهی تبلیغاتی در روزنامه های سال ۱۳۴۸ در مورد پیکان دولوکس جدید نوشته حجم موتور ۱۷۲۵cc ولی قدرتش را نوشته ۶۸.۵ اسب بخار!
نمیدونم چرا در هیچکدام از نوشته های قبلی اشاره ای نشده پیکان ( آرو ) با قدرت ۶۸.۵ اسب بخار
لازم به ذکر میباشد پیکان مدل ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷ دارای قدرت ۶۱.۵ اسب بخار بود که البته اگه منطقی فکر کنیم سرسیلندرش چدنی ( آهنی ) بود فقط نمیدانم فقط در ایران این جور بوده یا نه؟!
در مورد پیکان به اصطلاح غلط موتور تخت که در هیلمن و آونجر مورد استفاده بود حجم موتورش ۱۵۹۸cc بوده که در مدل کاربراتوری در ایران ۶۹ اسب بخار بوده و در انژکتوری ۷۱ اسب بخار البته این را بگم که چه هیلمن و آونجر که در اصل یکی میباشند هیلمن آونجر دارای انواع مختلف موتور میباشند که حجمهای متفاوتی دارد
در هیلمن آونجر دو کاربراتوری دارای قدرت ۷۸ اسب بخار و گشتاور ۱۱۷ نیوتن متر میباشد
اگه پیکان جوانانی باشه که موتورش هولبای اچ ۱۲۰ باشه دارای قدرت ۱۱۰ اسب بخار بوده
نه BMW و نه BENZ و نه FERRARI هیچکدام اینجور توانی در دور کم موتور بیشتر نداشتند تنها رقیب پیکان ( آرو ) فقط و فقط آلفارومئو بوده آنهم چون میل سوپاپها از بالا باز و بسته میشه یا همان DOHC که در انواع مختلف پیکان متاسفانه OHV است که باید در جهان SOHV برای تک میل سوپاپ یا ( میل بادامک ) از پایین و برای دو میل سوپاپ از پایین را DOHV بنامیم
OHC میل بادامک از بالا که اگر یکی باشه یا تک باشه SOHC و برای دو میل سوپاپ یا بادامک از بالا را DOHC مینامیم
دوم عاملی که باعث قویتر بودن موتور آلفارومئوو نسبت به پیکان جوانان بوده کاربراتورهای وبر ۴۵ نسبت به پیکان جوانان که وبر ۴۰ بوده
دیگر عامل دور موتور ۵۳۰۰ دور بر دقیقه نسبت به پیکان جوانان که ۵۲۰۰ دور در دقیقه بوده
موتور HOLBAY h120 که در پیکان جوانان GLS و سانبیم رپیر مشترک میباشد که متاسفانه ایران ناسیونال با این همه سر و صدا و عظمت به اصطلاح هیچ وقت به ایران نیامد که قدرتش ۱۱۰ اسب بخار بوده مقایسه با موتور فرانسوی XU7JPL4 که در زانتیای ۱۸۰۰ و پژو پارس ELX و سمند سریر مشترک میباشد با قدرت ۱۱۰ اسب بخار کردم و ضعفهای موتور زانتیا ۱۸۰۰ یا پژو پارسELX را ذکر کردم
پس پیکان از انگلیس درست است ما را زمینگیر صنعتی کرد ولی وابسته مطلق قطعات موتور نکرد چون استهلاک موتور پیکان به مراتب کمتر ازپژو پارس ELX میباشد
پس اگه پیکان اشتباه بوده نتیجه میگیریم با توجه به ایرادهایی که موتور پژو ۴۰۵ و پارس و سمندها دارد به مراتب این اشتباه بزرگتر است
زنده باد پیکان آنهم از نوع ۱۱۰ اسب بخار که متاسفانه در ایران نیامد تا شاهد غرش شیر لوکاس باشیم تا همه خودروهای چهار سیلندر زیر ۲۰۰۰CC را درو کند
جالب اینجاست پیکان جوانان درست است موتورش نسبت به پیکان جوانان انگلیسی ۱۱۰ اسب بخاری چندین اسب بخار پایینتر بوده
ولی اگزوزش دولول گیربکس و دیفرانسیلش ریز بوده و صندلیهایش خلبانی جنگنده بمب افکن فانتوم ۲ بوده و دارای چندین آمپر جدا از هم ….. اصلا کاکپیت یک هواپیما انگار میباشد رقیبش آلفا رومئوو دارای این آمپرها و موتور قوی بوده..
زنده باد پیکان
کاش امکانات در دستم بود و طراحی پیکان جدیدی میکردم که هم آیرودینامیکتر بود و هم ضریب هندلینگش و توزیع وزن مناسبتر میکردم و موتور و امکانات داخلیش را به روز میکردم ای کاش
ناکو
۲۹ آذر ۱۳۹۹برادر جان اگر هلمن مشکلی نداشت و خوب بود ک تو بریتانیا ورشکست نمیشد، ولی بازم تو زملن خودش برند بوده مشکل از ایرانیهای خدازده بود ک عرضه نداشتن تو۵۰ سال ب این هلمن تغیراتی بدن و با زمان پیشرفت کنن. مثل همین۴۰۵که سال۸۹میلادی تولید شده و ایرانخودروی احمق هنوزم داره همونو تولید میکنه درصورتیکه برای رقابت هرسال خودروسازا تغیرات اساسی ب تولیداتشون میدن ولی متاسفانه چون توی ایران رقابتی نیست و ب صورت مافیایی و انحصاری عمل میشه هرحور دلشون بخاد تولید میکنن لوله میکنن و با قیمت تویوتا و بنز فرو میکنن و خریدارم ک چاره ای نداره صداش درنمیاد. الان اگر سرمون تو بازار باشه با قیمت ی پارس راحت میتونستیم یکذهیوندای۲۰۲۰ یا یه تویوتا کرولای روز سوار بشیم و اگر هم دلار همون۵تومن و۳تومن بود با۷۰هشتاد ملیون بهترین شورلت تویوتا پژو و خیلی ماشینهای دیگه رو بگیریم ولی افسوس….