نبرد لکسوس IS500 با کادیلاک CT4-V بلک‌وینگ و بی‌ام‌و M3، آدرنالین خالص!

لکسوس IS500 با موتور V8 تنفس طبیعی در برابر رقبای قدرتمندی مانند کادیلاک CT4-V بلک‌وینگ و ب‌ام‌و M3 کامپتیشن قرار گرفته و نشان می‌دهد هنوز هم می‌توان با فرمول سنتی، هیجان خلق کرد.

آیا فناوری بیش‌ازحد پیشرفت کرده و روح خودروهای اسپرت را از بین برده است؟ لکسوس با IS500 F Sport پاسخی قاطع به این سؤال می‌دهد. گاهی نیازی به پیچیدگی نیست؛ یک موتور V8 کلاسیک تمام چیزی است که برای شاد کردن رانندگان لازم است. خودروهایی مانند ب‌ام‌و E90 M3 با موتور V8 تنفس طبیعی یا کادیلاک CTS-V با V8 سوپرشارژ هنوز در قلب طرفداران جا دارند. حالا لکسوس IS500 با همان فرمول سنتی، در این کلاس توجهات را جلب کرده است. ما فرصتی یافتیم تا IS500 را در کنار بهترین سدان‌های اسپرت امروزی، یعنی کادیلاک CT4-V بلک‌وینگ و ب‌ام‌و M3 کامپتیشن، آزمایش کنیم. نسخه مورد آزمایش ما با رنگ زرد درخشان و با آپشن‌هایی مانند رینگ‌های فورج‌کاری شده BBS، قیمتی نزدیک به ۶۹ هزار دلار داشت. قیمت پایه IS500 از ۶۰,۵۹۵ دلار شروع می‌شود که آن را به ارزان‌ترین گزینه در این مقایسه تبدیل می‌کند.

همچنین بخوانید:

• نبرد سوپرسدان‌ها، کادیلاک CT5-V بلک‌وینگ، آئودی RS7 و بی‌ام‌و M5
• نبرد هیجان‌انگیز آلفارومئو جولیا کوادریفولیو، بی‌ام‌و M3 و کادیلاک CT4-V بلک‌وینگ

لکسوس IS500

اگر رنگ زرد متالیک نبود، شاید IS500 را با یک IS350 معمولی اشتباه می‌گرفتید اما این سدان چیزی کاملاً متفاوت است. با نام طولانی «F Sport Performance»، در نگاه اول ساده به نظر می‌رسد، اما جزئیات، داستان دیگری را روایت می‌کنند. برآمدگی ظریف روی کاپوت، نشانه هیولای خفته زیر آن است. رینگ‌ها و ترمزهای بزرگ‌تر، خروجی‌های چهارگانه اگزوز با غرش دیوانه‌وار و نشان کوچک IS500، هویت این خودرو را فاش می‌کنند. لکسوس عمداً از نام IS F استفاده نکرده تا این مدل را از محصولات تمام‌عیار F متمایز کند. طراحی IS500 شاید جدید نباشد اما همچنان چشم‌نواز است. در رنگ زرد، خطوط کوپه مانند بدنه برجسته‌تر می‌شوند. خطوطی که از درهای عقب بالا می‌روند و با ستون C هم‌راستا می‌شوند، طول خودرو را کوتاه‌تر نشان می‌دهند. دم بلند عقب، ظاهری عضلانی و درعین‌حال ظریف خلق کرده است.

پرفورمنس و رانندگی

شاید این عملاً یک IS F باشد. چیزی که آن خودروها را خاص می‌کرد، موتور V8 خوش‌صدا زیر کاپوت بود. اینجا هم تفاوتی ندارد. این موتور همان قدرت مدل‌های F را تولید می‌کند، همان صداها را دارد و به همان اندازه دور می‌گیرد. این موتور ۵ لیتری V8 تنفس طبیعی با ۴۷۲ اسب بخار، یک جواهر واقعی است و شایسته تمام تحسین‌هایی است که طی سال‌ها دریافت کرده است. بدون توربو، بدون سوپرشارژر، بدون هیچ‌چیز که مزاحم شود. فقط قدرت خالص تنفس طبیعی. این سریع‌ترین خودروی کلاس خود نیست ولی مگر می‌شود سدانی با ۴۷۲ اسب بخار قدرت کند باشد؟ این دقیقاً همان قدرتی است که کادیلاک توربوشارژ تولید می‌کند و تقریباً برابر با نسخه پایه ب‌ام‌و M3 است. شتاب صفر تا ۹۶ کیلومتر بر ساعت در ۴.۴ ثانیه و توقف از سرعت ۹۶ کیلومتر بر ساعت در ۳۳.۸ متر نشان می‌دهد که این سدان ژاپنی از پس هر چالشی برمی‌آید.

فکر می‌کردم موتورهای کوچک‌تر و مدرن با قدرت بیشتر و صدای قابل‌قبول، جای V8 را گرفته‌اند اما اشتباه می‌کردم. وقتی دور موتور این V8 را بالا می‌برید، حسی به شما دست می‌دهد که هیچ فناوری یا موتور کوچک‌تری نمی‌تواند شبیه‌سازی کند. روزی که این موتور از خط تولید کنار برود، حسابی دل‌تنگش خواهیم شد. در پیچ‌ها، دلیل لکسوس برای عدم استفاده از نام F روشن می‌شود. IS500 چسبندگی خوبی دارد و در جاده‌های پرپیچ‌وخم سرگرم‌کننده است ولی در پیست، رقبا به‌راحتی از آن جلو می‌زنند. سیستم تعلیق تطبیقی خودرو کمی نرم است و حرکات بدنه مثل بادی‌رول یا شیرجه بیشتر از رقبا یا مدل‌های F احساس می‌شود. این خودرو برای خیابان ساخته شده، نه پیست و همین آن را خاص می‌کند.

کابین و راحتی

کابین IS500 سن و سال بالای خود را نشان می‌دهد هرچند که سادگی کابین حس خوبی دارد. صندلی‌های اسپرت و درعین‌حال راحت، فرمان خوش‌دست و فضای عقب که برای استفاده کوتاه‌مدت مناسب است، حس دل‌چسبی دارند. کابین جمع‌وجور است، ولی اصلاً تنگ نیست. متریال داخلی نه خیلی لوکس است و نه ارزان؛ برای قیمت و عملکرد این خودرو، کاملاً به‌جا و مناسب به نظر می‌رسند. شاید کابین با یک بازطراحی می‌توانست به‌پای طراحی زیبای بدنه برسد، ولی این سادگی مینیمال کاملاً مناسب است. این یک خودروی اسپرت با قیمتی پایین‌تر از رقبا است و نیازی به کابین میباخ مانند ندارد.

فناوری قدیمی کابین IS500 به طرز شگفت‌انگیزی عالی است. خبری از منوهای پیچیده یا اپلیکیشن‌های بی‌فایده نیست. حتی کنترل‌های لمسی تهویه هم خوب کار می‌کنند و صفحه‌نمایش اطلاعاتی-سرگرمی حالا لمسی است و دیگر لازم نیست با آن ماوس‌پد اعصاب‌خردکن کار کنید. سیستم صوتی مارک لوینسون این خودرو، بدون شک یکی از بهترین‌های صنعت خودرو محسوب می‌شود تا جایی که بین گوش دادن به آهنگ‌های موردعلاقه‌ام با صدای بلند و خاموش کردن کامل سیستم برای شنیدن غرش موتور ۵ لیتری V8 کاملاً مردد بودم. بااین‌وجود، هرکدام را انتخاب کنید، IS500 شما را ناامید نمی‌کند.

لکسوس IS500 در برابر رقبا

لکسوس IS500 با سبک کلاسیک و امتحان‌پس‌داده‌اش، خود را در برابر دوتا از بهترین سدان‌های اسپرت دنیا می‌بیند. ب‌ام‌و M3 کامپتیشن و کادیلاک CT4-V بلک‌وینگ. M3 نیازی به تعریف ندارد؛ سال‌هاست که معیار این کلاس است و با قدرت و چابکی، رقبا را تار و مار می‌کند. کادیلاک CT4-V بلک‌وینگ که روی پلت‌فرم شگفت‌انگیز «آلفا» جنرال موتورز ساخته شده، نه‌تنها با M3 رقابت می‌کند، بلکه گاهی آن را مغلوب می‌کند.

مقایسه با کادیلاک CT4-V بلک‌وینگ

کادیلاک و لکسوس برای رانندگی روزمره خیلی به هم نزدیک هستند. CT4-V بلک‌وینگ یکی از کامل‌ترین خودروهایی است که تا حالا رانده‌ام. این خودرو پویا، راحت و با شاسی هوشمند، قدرت و جذابیت را با قیمتی نزدیک به لکسوس ارائه می‌دهد. IS500 کروزر راحت‌تری است ولی از نظر چابکی نمی‌تواند با بلک‌وینگ رقابت کند. بااین‌حال، وقتی حرف از جذابیت موتور می‌شود، V8 لکسوس حس عضلانی و کلاسیکی دارد که کادیلاک فقط می‌تواند حسرتش را بخورد. در مقابل، شاسی بلک‌وینگ آن‌قدر بازیگوش و پویا است که هر بار رانندگی می‌کنید، حس قهرمانی به شما می‌دهد. شخصیت پویای بلک‌وینگ و گشتاور بیشتر ناشی از دو توربوشارژر، به جبران کمبود سیلندرها کمک می‌کند. همچنین گیربکس دستی شش سرعته ترمک آن، لذت خالص است؛ تعویض‌ها بشدت دقیق و لذت‌بخش هستند و گیربکس هشت سرعته اتوماتیک لکسوس را کاملاً نابود می‌کنند. سیستم‌های پیشرفته کادیلاک مثل مدیریت کشش، لانچ کنترل و دوربین داشبورد با داده‌های تله‌متری، نشان می‌دهند که لکسوس در فناوری عقب مانده است ولی سیستم صوتی مارک لوینسون لکسوس، کادیلاک را به خاک می‌نشاند.

مقایسه با ب‌ام‌و M3 کامپتیشن

تمام M3 تمام تمرکز روی پرفورمنس است، اما لکسوس به‌راحتی روی جاده برای لذت روزانه هم توجه کرده است. M3 در هر شرایطی رانندگی سریع‌تر است، ولی پرفورمنس فقط سرعت نیست. وسواس ب‌ام‌و به لپ تایم پیست و نیروی جی در پیچ‌ها، باعث شده کمی خشک و بی‌روح باشد. البته M3 عالی و چشمگیر است، ولی وقتی‌که از پیست خارج می‌شوید، حس و حالش کمی گم می‌شود. IS500 اما می‌خواهد در تمام مسیر برای راننده لذت فراهم کند. این دو تجربه کاملاً متفاوت هستند. این تفاوت یعنی باید انتخاب کنید چه چیزی برایتان مهم‌تر است. M3 چابک‌تر، قوی‌تر و سریع‌تر است، ولی IS500 شخصیت و ظرافتی دارد که چندین برابر جذاب‌تر است. M3 شما را قهرمان نشان می‌دهد، ولی IS500 وقتی حسابی رانندگی می‌کنید، کمی چالش می‌طلبد. M3 در حد نهایی توانایی‌هایش که خیلی بالاتر از توانایی اکثر راننده‌ها است، عالی خواهد بود ولی IS500 حتی با ۶۰ تا ۷۰ درصد کاملاً راننده را خوشحال خواهد کرد. هرچند ب‌ام‌و شاید گیربکس هفت سرعته دوکلاچه روان خود را حذف کرده و گیربکس دستی را فقط در نسخه غیرکامپتیشن ارائه می‌کند ولی گیربکس هشت سرعته ZF که در M3 بهترین تنظیم را دارد، خیلی بهتر از گیربکس هشت سرعته لکسوس است.

نتیجه‌گیری

شخصیت این سه خودرو آن‌قدر باهم متفاوت است که انتخاب بین‌شان واقعاً به این بستگی دارد که کدام با شخصیت شما جور درمی‌آید. آن‌ها تجربه‌های کاملاً متفاوتی ارائه می‌دهند ولی درنهایت به هدف مشابهی می‌رسند. من خودم کادیلاک را انتخاب کردم و خریدم ولی اگر کسی IS500 یا M3 را بخرد، اصلاً سرزنشش نمی‌کنم. درواقع، چیزهای زیادی در IS500 و M3 هست که آرزو می‌کنم بلک‌وینگ من داشت ولی پشت فرمان هرکدام از این سه خودرو که باشید همیشه حس قهرمان بودن خواهید داشت و این درنهایت تمام چیزی است که در یک خودروی اسپرت اهمیت دارد.

مشخصات فنی